بخشی از مقاله

چکیده

این پژوهش با هدف بررسی تاثیر مدیریت دانش بر کارآفرینی سازمانی در شرکت گاز استان مازندران انجام گرفته است. جهت بررسی مدیریت دانش طبق نظریه بات - 2001 - از ابعاد ایجاد دانش، اعتباربخشی به دانش، ارائه دانش، توزیع دانش و کاربرد دانش بهره گرفته شده است و برای سنجش کارآفرینی سازمانی طبق نظریه آنتونیک و هیسریچ - 2003 - از ابعاد ایجاد کسب و کار جدید، نوآوری در محصول و خدمات، نوآوری در فرآیند، خود تجدیدی، ریسکپذیری، پیشگامی، رقابت تهاجمی استفاده شده است . این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از لحاظ شیوه اجرا توصیفی-پیمایشی و از لحاظ زمانی مقطعی و مبتنی بر روش مدلسازی معادلات ساختاری میباشد.

جامعه آماری پژوهش کلیه مدیران و کارشناسان شرکت گاز استان مازندران - N=383 - را دربر می گیرد که بر اساس جدول نمونهگیری مورگان، - S=237 - به شیوه تصادفی طبقهای به عنوان نمونه آماری انتخاب شدهاند. دادههای این تحقیق به وسیله پرسشنامه استاندارد مدیریت دانش و کارآفرینی سازمانی جمعآوری گردیده است و تحلیل داده ها با استفاده از نرمافزارهای SPSS22 و LISREL8.54 انجام شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد که مدیریت دانش بستری برای ایجاد کارآفرینی سازمانی فراهم میآورد. مهمترین یافته تحقیق حاضر در این است که مدیریت دانش، به ایجاد عملکردهای نوآورانه در سازمان کمک میکند.

واژههای کلیدی: کارآفرینی، مدیریت دانش، کارآفرینی سازمانی، شرکت گاز استان مازندران.

مقدمه

امروزه رقابت تنگاتنگ و شدید میان سازمانها به کاهش کارآمدی مدیریت سنتی در این عرصه و رشد سریع شرکتهای کوچک منجر شده است. در عصر کنونی سازمانها اهمیت ویژه ای برای کارآفرینی قائل میشوند و آن را به عنوان عاملی مهم برای ماندگاری در عرصه رقابت قلمداد میکنند. در حقیقت کارآفرینی هم میتواند در هنگام آغاز فعالیت اقتصادی یک فرد یا گروهی از افراد اتفاق افتد و هم درون یک سازمان در حال فعالیت رخ دهد که نوع اخیر را کارآفرینی سازمانی1 گویند . از آنجایی که کارآفرینی سازمانی میتواند به تغییر فنآوری و رشد بهرهوری منجر شود و توان سازمان برای استفاده از منابع بالقوه خود را افزایش دهد، استفاده از ساز و کارهایی که به افزایش آن بیانجامد، از اهمیت زیادی برخوردار است.

از سوی دیگر نتیجه مطالعات نشان میدهد که کارآفرینی از چهار عامل فرد، محیط، سازمان و فرآیند تاثیر می پذیرد که در این میان سازمانها نقش بسیار مهمی در توسعه و گسترش کارآفرینی دارند. اما کسب مزیت رقابتی و ارزشآفرینی توسط سازمانها به وسیله منبعی ارزشمند و منحصر به فرد یعنی سرمایههای انسانی انجام می شود، که این دیدگاه با رویکرد مبتنی بر منابع شرکت3 انطباق دارد در این راستا، اقدامات مدیریت منابع انسانی می تواند به عنوان راهبرد، مورد نظر سازمانها قرار گیرد که میتواند مهارتها، نگرشها و رفتار افراد را برای انجام کارها و دستیابی به اهداف سازمانی موجود تحتتاثیر قرار دهد ضمن آنکه کارآفرینی سازمانی در بستری رخ میدهد که فضا و زمینه لازم برای تحقق نوآوری فراهم باشد.

از طرفی دانش7 عامل کلیدی در رقابتپذیری سازمان های امروزی محسوب میشود و ارزش آتی سازمان را میسازد. مدیریت دانش8 به عنوان عامل اساسی در کسب مزیت رقابتی9 برای سازمانها شناخته میشود. سازمانها برای دستیابی به چنین مزیت رقابتی، باید بدانند چگونه با توسعه، انتشار و بهرهگیری از دانش به صورت اثربخش، دانش سازمانی خود را مدیریت نمایند  پارادایم »مدیریت دانش « یکی از مباحث نوظهور در مدیریت است که به شدت مورد استقبال و توجه دانشمندان علم سازمان و مدیریت واقع شده و مهم ترین رکن مدیریت دانش، پیادهسازی و اثربخشی آن میباشد. تغییرات مستمر دانش، تعادل نوینی را برای سازمانهای پویا و خلاق به وجود آورده است.

جریان بیانتهای دانش، بازارها را در حالت تغییر مدوام قرار داده که این امر سازمانها را ملزم به تغییرات مستمر میکند که از اینرو تاکید ویژهای بر اقتصاد مبتنی بر دانش میشود بنابراین در عصر حاضر سازمانهایی که دارای مزیت رقابتی پایدار هستند به موفقیت بالاتری در بازار دست پیدا میکنند به همین دلیل، امروزه دانش یک دارایی ارزشمند سازمانی به حساب میآید که نیازمند مدیریت است. با استفاده مستمر از مدیریت دانش 2، سازمان ها قادر به برآورده ساختن نیازهای موجود و در حال ظهور خود بوده و می توانند به منظور ایجاد فرصتهای جدید، از سرمایه های دانشی3 موجود و کسبشده بهرهبرداری کنند به علاوه از آنجایی که دانش به مثابه منبع کلیدی کسب مزیت رقابتی محسوب میشود، ذخیره و حفظ دانش، ایجادکننده ارزشی برای سازمان است که این ارزش خود به حفظ کارآفرینی منجر میشود.

در کارآفرینی، هدف ارائه محصول یا خدمت جدید به بازار است به طوری که این نوآوری در محصول یا خدمت از ترکیب دانش موجود و دانش جدید استخراج میشود در حقیقت پیش از ترکیب دانش، سازمانها باید تمامی دانش بیرونی را که در راستای دستیابی به نوآوری مثمرثمر است، به درون سازمان انتقال دهند این امر مستلزم آن است که سازمان جهتگیری کارآفرینانه داشته باشد تا بتواند تواناییاش را برای انتقال و ترکیب دانش در راستای توسعه محصولات و فرآیند های جدید ارتقا دهد. از اینرو اتخاذ جهتگیری کارآفرینانه، توانایی سازمانها برای تبدیل دانش به نوآوری، بهبود شایستگی و به طور کلی اثربخشی سازمان را افزایش خواهد داد.

شرکت گاز استان مازندران در سال 1378 به منظور گازرسانی به شهرها و روستاهای این استان تاسیس گردید و در راستای تعالی سازمانی در سال 1392 اقدام به استقرار فرآیند مدیریت دانش در سازمان خود نمود. که تاکنون اقدام به برگزاری جلسات آموزشی متعدد جهت آموزش کارکنان نموده است.

با توجه به این امر، چنانچه سازمان بخواهد جهت گیری کارآفرینانه داشته باشد باید تواناییاش را برای انتقال و ترکیب دانش ارتقاء دهد. در حال حاضر مقوله کارآفرینی سازمانی و چگونگی تاثیر استقرار مدیریت دانش بر آن یکی از دغدغه های فعلی این سازمان است. با توجه به آنچه مطرح شد و اهمیت دو مقوله مدیریت دانش و کارآفرینی سازمانی در سازمانهای امروزی، این پژوهش به دنبال پاسخ به این سوال اصلی است که آیا استقرار مدیریت دانش بر کارآفرینی سازمانی در شرکت گاز استان مازندران تاثیر معنیداری دارد؟

مبانی نظری تحقیق مدیریت دانش

در حال حاضر به تدریج افراد و سازمانها به نقش بسیار مهم دانش در محیطهای رقابتی پی بردهاند و این پدیده در مدت زمان نسبتا کوتاهی جایگاه خود را در بین سایر منابع تولید ثروت تثبیت نموده است. بر همین اساس بسیاری معتقدند که مدیریت دانش می تواند به طور موثری در شرایط کنونی برای فعالیتهای تخصصی به کار برده شود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید