بخشی از مقاله
در این پژوهش از بین تعداد زیادی از عوامل کلیدی موفقیت مدیریت دانش، هفت عامل را به عنوان متغیرهای مستقل تحقیق انتخاب کرده و تأثیر آنها بر افزایش خلاقیت سازمانی به عنوان متغیر وابسته مورد بررسی قرار گرفته است. پس از تعیین و تأیی د شاخص های مرتبط با متغیرهای مستقل و وابسته، پرسشنامه تهیه و در جامعه آماری تحقیق - کارکنان شرکت گازکرمانشاه که تعداد 100 نفر میباشند - توزیع گردید. تجزیه و تحلیل اطلاعات آماری این تحقیق با نرمافزار آماری اس. پی. اس. اس. 16 انجام پذیرفت. تحقیق حاضر بر مبنای هدف جزء تحقیقات کاربردی می باشد. از نظر نوع متغیرها توصیفی- پیمایشی است که به روش تحقیق همبستگی انجام می گیرد، نتایج پژوهش نشان داد هنگامی که رابطه بین متغیرهای مستقل - عوامل کلیدی موفقیت مدیریت دانش - و متغیروابسته - خلاقیت سازمانی - بصورت تک تک و بدون تعامل و ارتباط عوامل با یکدیگر مورد بررسی قرار میگیرد، شش عامل از هفت عامل کلیدی موفقیت مدیریت دانش، تأثیر مثبتی بر افزایش خلاقیت سازمانی دارند اما هنگامی که تعامل و ارتباط عوامل کلیدی موفقیت مدیریت دانش با یکدیگر و تأثیرتواماً متغیرهای مستقل بر متغیروابسته مورد بررسی قرار میگیرد، تنها سه عامل فرهنگ سازمانی، اختصاص پاداش برای کارکنان و استراتژیها و سیاستهای دانش محور باعث افزایش خلاقیت سازمانی میشوند.
یکی از مباحث غیرقابل انکار در سازمانهای امروزی، این مسأله است که دانش بهطور فزایندهای بهعنوان یک دارایی مهم مورد توجه است و در بخشهای خصوصی و دولتی جهت ایجاد مزیت رقابتی مدیریت میشود. اما اینکه چطور دولتها پروژههای مدیریت دانش را اجرایی کنند و اینکه چطور دولتها فعالیتهای مدیریت دانش را در فرایندهای عملیاتی سازمان بکار گیرند هنوز خیلی واضح نمیباشد. در سالهای اخیر بسیاری از صاحبنظران به این موضوع توجه کردهاند که دولتها به وسیله فعالیتهای مدیریت دانش به راندمان مدیریتی بهتری دست یابند و اطلاعات صحیح و به موقعی به افراد منتقل کنند و همچنین سطوح رضایت مدیریتی را افزایش دهند. موفقیت سازمانها بطور فزایندهای به این موضوع وابسته است که چطور بطور مؤثر سازمان میتواند دانش را بین کارکنان سطوح مختلف سازمانها جمعآوری، ذخیره و بازیابی کند - مامفورد، لیکوانان، . - 2004 مدیریت دانش فرآیندی است که به سازمانها در تشخیص، انتخاب، سازماندهی، انتشار و انتقال بهروز اطلاعات و مهارتهای مورد نیاز نیروی انسانی بهعنوان الزامات مورد نیاز در دستیابی به اهداف رقابتی پایدار، کمک میکند. تأثیر مدیریت دانش بر خلاقیت و نوآوری سازمانی به جهت تزریق و نشر دانش و اطلاعات نوین به سازمان، بهکارگیری استراتژیها و مکانیزمهای حمای ت از نیروی انسانی و فراهم آوردن شرایط بروز نوآوری، خلاقیت و استفاده از منابع فکری نیروی انسانی، غیرقابل چشمپوشی است.
در یک جمعبندی کلی میتوان گفت مدیریت دانش، عامل مهم و تأثیرگذار بر توسعهی خلاقیت سازمانی است. با این وجود مشخص نیست که از بین مؤلفههای تشکیل دهنده مدیریت دانش - فرهنگ سازمانی، اشتراک و تسهیم دانش، استراتژ ی و سیاستهای دانش محور، اختصاص پاداش برای کارکنان، حمایت مدیریت ارشد، مدیریت منابع انسانی و فناوری اطلاعات - کدامیک بر توسعه خلاقیت سازمانی به منظور دستیابی به مزیت رقابتی پایدار سازمانها تأثیرگذار هستند و این مسألهای است که تحقیق حاضر به دنبال پاسخگویی به آن میباشد. در واقع هدف این پژوهش اینست که کدامیک از مؤلفههای تأثیرگذارموفقیت مدیریت دانش باعث افزایش خلاقیت سازمانی میشوند؟ دراین پژوهش سعی شده است ابتدا با مطالعه و بررسی تحقیقات پیشین، عوامل کلیدی موفقیت مدیریت دانش در سازمانهای مورد تحقیق مشخص گردند. سپس از بین عوامل تعیین شده، مواردی که باعث افزایش خلاقیت سازمانی میشوند، شناسایی گردند و براساس آنها مدلی ارائه گردد.
اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
تأثیر فراوان موفقیت سیستمهای مدیریت دانش در افزایش کارایی سازمانها. با انجام این تحقیق مشخص میشود که در سازمانها از مدیریت دانش میتوان استفادههای بهینهتری نمود و با اجرای صحیح و کامل برخی از عوامل کلیدی موفقیت مدیریت دانش خلاقیت سازمان را که لازمه دستیابی به اهداف رقابتی پایدار است درخود حفظ و تقویت کنند. با اجرای صحیح و کامل مدل ارائه شده در این تحقیق، سازمان از مزایای زیر بهرهمند گردد:
-1 سیستم مدیریت دانش بهطور کامل در سازمان پیادهسازی و اجرا میگردد.
-2 تجارب و تخصصهای کارکنان در قالب ساختاری منسجم در میآیند که در مواقع ضروری جهت حل مشکلات سازمانی استفاده میشوند.
-3 شرایطی جهت شکوفایی استعداد کارکنان خلاق و نوآور فراهم میگردد.
فرضیههای تحقیق
فرضیههای اصلی و فرعی پژوهش به شرح زیر میباشند:
فرضیه اصلی اول: بین عوامل کلیدی موفقیت مدیریت دانش و خلاقیت سازمانی رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد.
فرضیه فرعی اول: بین فرهنگ سازمانی وخلاقیت سازمانی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
فرضیه فرعی دوم: بین اشتراک و تسهیم دانش وخلاقیت سازمانی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
فرضیه فرعی سوم: بین اختصاص پاداش برای کارکنان و خلاقیت سازمانی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
فرضیه فرعی چهارم: بین استراتژی و سیاستهای دانش محور و خلاقیت سازمانی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
فرضیه فرعی پنجم: بین حمایت مدیریت ارشد و خلاقیت سازمانی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
فرضیه فرعی ششم: بین مدیریت منابع انسانی و خلاقیت سازمانی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
فرضیه فرعی هفتم: بین استفاده از فناوری اطلاعات و خلاقیت سازمانی رابطه مثبت و معناداری وجوددارد.
پیشینه تحقیق
در گذشته عوامل کلیدی موفقیت دانش در سازمان ها و شرایط گوناگون مورد بررسی قرار گرفته اند ، که از جمله آنها می توان به تحقیقی در سال 89 توسط حسن بیگی تحت عنوان عوامل کلیدی موفقیت مدیریت دانش به منظور افزایش خلاقیت و یادگیری سازمانی در شرکت فرودگاه های کشور اشاره کرد ، نتایج تحقیق نشان داد که دوعامل استراتژی وسیاست های دانش محور و مدیریت منابع انسانی باعث افزایش توما خلاقیت ویادگیری سازمانی میشود... همچنین اخوان در سال 2006 ، ارتباط بین فرهنگ سازمانی ومدیریت دانش را مورد برسی قرارداد وبه این نتیجه رسید که فرهنگ سازمانی یکی از عوامل موفقیت مدیریت دانش میباشد. - چانگ و هانگ، - 2008 عوامل کلیدی موفقیت مدیریت دانش و خلاقیت سازمانی را مورد بررسی قرار دادهاند وبه این نتیجه رسیدند جهت موفقیت در یک سیستم مدیریت ارشد اولین قدم حمایت و تأیید مدیریت عالی میباشد بهعلاوه شیوه مدیریت میتواند بر نتیجه کار تأثیر گذارد. همچنین - آلگری و ایدول، - 2004 تحقیقی را در رابطه با استراتژی وسیاست های دانش محور وخلاقیت سازمانی انجام دادند و به این نتیجه رسیدند که توسعه استراتژی برای خلاقیت، از عوامل کلیدی موفقیت مدیریت خلاقیت سازمانی است که خلاقیت سازمانی را تسهیل میبخشد.
روش شناسی پژوهش
روش تحقیق از نظر هدف جزء تحقیقات کاربردی میباشد و از نظر نوع دادهها توصیفی- پیمایشی است. دراین تحقیق ابتدا مولفه های تاثیرگذار بر موفقیت مدیریت دانش مشخص شده، سپس براساس این عوامل، فرضیههایی مبنی بر وجود رابطه مثبت بین این عوامل و خلاقیت سازمانی مطرح، و سپس این فرضیهها آزمایش شدند تا مشخص شود کدامیک از عوامل کلیدی موفقیت مدیریت دانش باعث افزایش خلاقیت سازمانی میگردد.
جامعه آماری:
جامعه آماری تحقیق را کلیه کارکنان شرکت گاز استان کرمانشاه که 401 - نفر میباشند - تشکیل میدهد.
حجم نمونه:
برای بدست آوردن حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده میکنیم به این صورت که بیشترین واریانس متغیرها را به عنوان واریانس جامعه در نظر گرفته که - 1/43 - میباشد، میزان خطای مجاز که براساس واریانس مشخص میشود را در نظر میگیریم که - 0/2 - میباشد، سپس با استفاده از فرمول 1 میزان حجم نمونه را بدست می آوریم. باتوجه به مقادیر بدست آمده از متغیرها میزان حجم نمونه برای جامعه 401 نفری مورد مطالعه 100 نفر خواهد بود. - مقدار در عبارت فوق به ازای برابر با 0/95، 1/96 خواهد بود.
روایی وپایایی
نخست، جهت روایی پرسشنامه و بررسی صحت سؤالات، پرسشنامه بین تعدادی از خبرگان و متخصصین توزیع شدو از آنها در مورد مربوط بودن سؤالات، واضح بودن و قابل فهم بودن سؤالات و اینکه آیا این سؤالات برای پرسشهای تحقیقاتی مناسب است و آنها را مورد سنجش قرار میدهد، نظرخواهی شد و اصلاحات مورد نظر در پرسشنامه اعمال گردید. سپس به وسیله آزمون دو جملهای مشخص گردید که به نظر خبرگان چه شاخصهایی تأیید و چه شاخصهایی رد شده است. از بین 58 معیار و شاخص، تعداد 38 معیار و شاخص مورد تأیید قرار گرفت و تنها 20 شاخص و معیار به نظر خبرگان قابل قبول نبود، سپس سؤالات پرسشنامه جهت توزیع در بین افراد جامعه آماری - شرکت گاز استان کرمانشاه - تدوین شد. در این تحقیق میزان پایای پرسشنامه ها با استفاده از نرمافزار اس. پی. اس. اس. و ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شد. اگر این مقدار از 0/7 بیشتر باشد بدین معنی است که پایایی پرسشنامه مناسب و اگر این مقدار بین 0/5 و0/7 باشد پایایی پرسشنامه متوسط، و در غیر این صورت نتایج از پایایی لازم برخوردار نخواهند بود. برای پرسشنامههای قبل از آزمون تهیه شده مقدار آلفای کرونباخ 0/978 بود که مقدار خوب و مناسبی میباشد.
تجزیه و تحلیل دادهها:
تجزیه و تحلیل اطلاعات آماری این تحقیق با نرم افزارهای اس. پی. اس. اس. 16 انجام پذیرفت.
نتایج و دستاوردهای حاصل از تحقیق
قبل از اعلام نتایج تحقیق به بررسی مقدار میانگین متغیرهای مستقل و وابسته در شرکت گاز کرمانشاه میپردازیم:
همانطور که در جدول 1 قابل مشاهده است میانگین متغیرهای فرهنگ سازمانی برابر 41/85، میانگین متغیر اشتراک و تسهیم دانش برابر 41/82، میانگین متغیر اختصاص پاداش برای کارکنان برابر 33/67، میانگین متغیر استراتژیها و سیاستهای دانش محور برابر 34/40، میانگین متغیر حمایت مدیریت ارشد برابر 36/03 میانگین متغیر مدیریت منابع انسانی برابر 41/58، میانگین متغیر استفاده از ابزارهای فناوری اطلاعات برابر 94/05، میانگین متغیر خلاقیت سازمانی برابر 36/61 ، در شرکت گاز کرمانشاه میباشد، که نشان دهنده این مطلب میباشد که به جز متغیر فناوری اطلاعات بقیه متغیرها بصورت ضعیف در شرکت گاز کرمانشاه وجود دارند.
آزمون فرضیههای تحقیق به کمک تحلیل رگرسیون خطی سادهدر این بخش به کمک تحلیل رگرسیون ساده به بررسی فرضیههای تحقیق - بررسی رابطه بین متغیرهای مستقل و وابسته - پرداختیم.
مقدار R Square نشاندهنده این است که چند درصد از تغییرات متغیر وابسته، تحت تأثیر متغیر مستقل میباشد.
فرضیههای فرعی
فرضیه فرعی اول: بین فرهنگ سازمانی و خلاقیت سازمانی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. آزمون رگرسیون ساده بین فرهنگ سازمانی و خلاقیت سازمانی انجام شد که با توجه به نتایج بدست آمده میتوان نتیجه گرفت که فرهنگ سازمانی تأثیر مثبتی بر خلاقیت سازمانی دارد. مقدار R Square برابر 0/70 میباشد که بیانگر این مطلب است که 0/70 از تغییرات خلاقیت سازمانی تحت تأثیر فرهنگ سازمانی میباشد. و در نتیجه فرضیه فرعی اول تأیید میشود.
فرضیه فرعی دوم: بین اشتراک و تسهیم دانش و خلاقیت سازمانی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. آزمون رگرسیون ساده بین اشتراک و تسهیم دانش و خلاقیت سازمانی انجام شد که با توجه به نتایج بدست آمده میتوان نتیجه گرفت که اشتراک و تسهیم دانش تأثیر مثبتی بر خلاقیت سازمانی دارد. مقدار R square حاصل شده بین اشتراک و تسهیم دانش و خلاقیت سازمانی بیانگر این مطلب است که 0/71 از تغییرات خلاقیت سازمانی تحت تأثیر اشتراک و تسهیم دانش میباشد و در نتیجه فرضیه فرعی دوم تأیید میشود.
فرضیه فرعی سوم: بین اختصاص پاداش برای کارکنان و خلاقیت سازمانی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. آزمون رگرسیون ساده بین اختصاص پاداش برای کارکنان و خلاقیت سازمانی انجام شد که با توجه به نتایج بدست آمده میتوان نتیجه گرفت که اختصاص پاداش برای کارکنان تأثیر مثبتی بر خلاقیت سازمانی دارد. مقدار R Square حاصل شده بین اختصاص پاداش برای کارکنان و خلاقیت سازمانی 0/85 میباشد که بیانگر این مطلب است که 0/85 از تغییرات خلاقیت سازمانی تحت تأثیر اختصاص پاداش برای کارکنان میباشد و در نتیجه فرضیه فرعی سوم تأیید میشود.
فرضیه فرعی چهارم: بین استراتژی وسیاستهای دانش محور وخلاقیت سازمانی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. آزمون رگرسیون ساده بین استراتژیها و سیاستهای دانش محور و خلاقیت سازمانی انجام شد که با توجه نتایج بدستآمده میتوان نتیجه گرفت که استراتژی و سیاستهای دانش محور تأثیر مثبتی بر خلاقیت سازمانی دارد. مقدار R Square حاصل شده بین استراتژیها و سیاستهای دانش محور و خلاقیت سازمانی 0/84 میباشد که بیانگر این مطلب است که 0/84 از تغییرات خلاقی ت سازمانی تحت تأثیر استراتژی و سیاستهای دانش محور میباشد و در نتیجه فرضیه فرعی چهارم تأیید میشود.
فرضیه فرعی پنجم: بین حمایت مدیریت ارشد و خلاقیت سازمانی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.