بخشی از مقاله

چکیده

مسکن تامین کننده یکی از مهمترین نیازهای بشر است. مسکن در روستاها متناسب با شرایط محیطی، اجتماعی و اقتصادی محیط و جامعه روستایی شکل میگیرد و دارای تشابهات وتفاوت هایی با مسکن در شهرهاست. امروزه با گسترش دامنه تنوع انتظارات انسان از مسکن، معیارهای مختلفی برای تعیین مسکن مطلوب مطرح میشود. در این میان عدهای خواهان حفظ چهرهی سنتی روستا و عدم دگرگونی آن هستند وگروهی نیز چنین تحولاتی را اجتنابناپذیر و نتیجه گسترش زندگی شهرنشینی و تبعات افزای ش مهاجرت از روستا به شهر می دانند.

با توجه به اهمیت سا خت و سازهای خانههای روستایی و تغییر سیمای روستاهای ایران در دهه های اخیر تحت تاثیر معماری بیگانه و ناسازگار شهری، معماری مسکونی روستایی به عنوان یکی از مهمترین عوامل مؤثر بر خصوصیات اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است. مقاله حاضر به تحلیل خانه روستایی به عنوان یکی از مؤلفههای اصلی سبک زندگی جهت فهم کلیت زندگی روستایی میپردازد.

روش تحقیق توصیفی _ تحلیلی و مبتنی بر اطلاعات اسنادی _ کتابخانهای میباشد. به همین سبب ابتدا به بررسی تعریف خانه و مسکن روستایی پرداخته شده سپس با معرفی انواع مسکن، مهمترین عوامل مؤثر بر شکلگیری فضای کالبدی روستاهای ایران بیان گردیده است.

نتایج تحقیق نشان داد روستاهای ایران در طی زمان از نظر شیوه زندگی و ارزشهای بنیادی فرهنگی دستخوش تغییرات مهمی شدهاند. بررسی روند این تغییرات برای برنامهریزی و موضعگیری سیاستی و مالی مناسب دولتها در برابر مشکلات و نیازهای امروز و آینده، ضروری است.

مقدمه

طرحهای مسکن که امروزه تهیه میشوند به رغم برخورداری از برخی ارزشهای ممکن، به دلیل بیتوجهی نسبت به مفهوم مسکن، در تقابل با زندگی و محیط اطراف قرار گرفته و در حالت مطلوب، نقایص و کاستی های خود را از طریق آزمون و خطا برطرف می-نمایند. در حالی که مسکن معاصر در چنین مسیری گام برمیدارد، مسکن بومی بهخوبی به اصالت زندگی و پتانسیلهای محیطی آگاه بوده و به جای بی توجهی به نیازهای زندگی و مبارزه با متغیرهای جغرافیایی، در هماهنگی با آن شکل گرفته است .

مصداق های خوب این نوع معماری را می توان در خانههای روستایی مشاهده نمود. این معماری که دارای اصول نسبتاً ثابت و پایداری است به راحتی دستخوش دگرگونی قرار نمیگیرد و تغییرات آن اغلب بطئی و درونی بوده و در طول دورههای زمانی نسبتا طولانی صورت گرفته است.

یکی از مهمترین ویژگی های معماری روستایی توجه به طراحی منطبق با نیازهای فطری مردم و محیط و فعالیتهای روزمره آنان مانند نوع فضاهای معیشت مردم است. چنین نگاهی به زندگی و توجه به نیازها و هماهنگی با محیط طبیعی منجر به شکل گیری اشکال مختلف مسکن به صورت چادر، آلاچیق و مسکن موسمی یا دائم شده است

بیان مساله

سکونتگاههای روستایی بهعنوان پدیدهای جغرافیایی، نمود فضایی و عینی عوامل طبیعی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی هستند که در بستر طبیعت و در چارچوب مناسبات انسان و محیط در گذر زمان شکل گرفتهاند. به عبارت دیگر، واحدهای سکونتگاهی روستایی در ایران از یک سو به تبعیت از تنوع ناحیهای و منطقهای عوامل محیط طبیعی _ اکولوژیک و از سوی دیگر درجه تأثیرگذاری متفاوت نیروها و عوامل سیاسی و اجتماعی _ اقتصادی، به نحوی متنوع بوده و با تفاوتهای ناحیهای و منطقهای برپا شده و در گذر زمان شکل امروزی خود را یافتهاند

این مراکز جمعیتی که در اثر فرایندهای حاصله از »چرخه حیات«با تکیه بر شرایط و سازگار با مقتضیات زمان و مکان پیرامون خود رشد و گسترش یافته اند، طی دهههای اخیر با مدرنیزاسیون و همگام با اجرای طرحهای نوسازی، تحول خواهی روستائیان و تلاش برای توسعه و بهزیست نمودن محیط زندگی، از فضای سنتی و کالبد قدیمی خود خارج و به سرعت پذیرای دگرگونیها شدند.

از این_ رو میبایست فضای روستاها به ویژه کالبد، بدنه و شکل مساکن و منازل روستاییان به منظور هماهنگ شدن با وضعیت اقتصادی اجتماعی پیش آمده در تبعیت از گسترشِ استفاده از تکنولوژیهای نوین و به منظور جوابگویی به نیاز ساکنان این سکونتگاهها و همچنین فراهم نمودن زمینههای رشد و توسعه تغییر یابند

متأسفانه گاهی مشاهده می شود این تحولات و دگرگونیهای کالبدی در روستاها با فرهنگ و نوع اقتصاد حاکم بر این کانونهای سکونتگاهی همخوانی چندانی ندارد و این تحولات ضمن ایجاد ناسازگاریهای اقتصادی _ اجتماعی در روستاها، موجبات تغییر در کارکرد فضاهای زیستی را نیز فراهم آورده است.

چرا که زندگی، شغل، اقتصاد، فرهنگ، رفتار و نوع معیشت حاکم بر روستاها به خصوص در کشورهای جهان سوم که دارای ساختاری سنتی و قدیمی هستند، هماهنگی و تجانس فراوانی با یکدیگر دارند. حال با تغییر و به هم ریختن نظم فضایی موجود در روستاها که ماحصل شکل گیری در طی قرنها میباشد، دیگر ارکان روستا از جمله کارکردهای اقتصادی _ معیشتی و فرهنگی آن نیز متحول و دچار ناهماهنگی می شوند

نتایج این تحقیق نشان داد که فرهنگ و مسکن دو عنصر از حیات بشر هستند و بر یکدیگر تاثیر متقابل دارند و از طریق انتخاب اجزاء فرهنگ می توان به ارتباط آن پیبرد. کیریک جانسون با این مطالعه خاطر نشان ساخت که در چند سال گذشته پیشرفتهای مهمی از جمله استفاده از تلفن، بهتر شدن جاده ها، بهبود سیستمهای آب و دسترسی به مراقبتهای پزشکی در زندگی روستائیان رخ داده است.

وی عنوان کرد امروزه کاربرد تلویزیون بهعنوان یک رسانه ارتباطی و عنصر فرهنگی قوی، دارای بیشترین تأثیر در جوامع روستایی بوده و باعث تغییرات اجتماعی و فرهنگی زیادی در زندگی روستائیان - ازجمله گسترش مهاجرت، گسترش مصرفگرایی و تغییر شکل مسکن - شده است.

این محققان گزارش کردند که روستاهای کانادا در چند سال اخیر تحت تاثیر فرآیندهای جهانی سازی، شهرنشینی، گسترش تکنولوژی مدرن و افزایش مراکز خدمات اقتصادی و غیره قرار گرفتهاند که این عوامل به نوبه خود باعث تغییرات اجتماعی، فرهنگی، جمعیتی و اقتصادی در روستاها شده اند.

نتایج این مطالعه نشان داد که تغییرات اجتماعی و فرهنگی به وجود آمده، مهمترین عامل دگرگونی سبک خانه سازی در عربستان سعودی است.

تعریف مفاهیم و واژگان

خانه و مسکن

با گسترش یکجانشینی و شکل گیری تمدن و هویت خانوادگی و فردی، رفته رفته مفهوم فضایی خانه شکل گرفت و مفاهیمی چون قلمرو شخصی و فضای امن وارد عرصه زندگی انسان شد. چنین نیازی مقارن با زمانی بود که انسان از مرحله تأمین فضا به صورت سرپناه برای حفاظت، به مرحله  ای والاتر رسید و فضایی برای شکل گیری محور اصلی زندگی یعنی خانواده لازم داشت. چنین فضایی خانه بود که جدا ناپذیرترین فضای مرتبط با انسان محسوب می شود و به صورت مداوم بر رفتار وی تأثیر میگذارد.

در واقع خانه اولین جایی است که انسان احساس تعلق به فضا را در آن تجربه میکند و تنها مکانی است که اولین تجربههای بی-واسطه با فضا  در انزوا و جمع، خلوت با خود، همسر و فرزندان، دوستان و دیگران در آن صورت میگیرد 

در حالی   که خانه مفهومی است که به فضای درون توجه و تأکید بیشتری دارد و قبل از هر چیز فضا و مکانی درونی است، اما واژه مسکن بیشتر بر ارتباط با فضاهای بیرون توجه می  نماید. در واقع درونی بودن آن در رابطه با بیرون، کوچه و خیابان، رودخانه و مزرعه، گسترههای بیرونی شهرو روستا، دریا و زمین و آسمان، طبیعت و جهان، و سرانجام همه هستی معنا و ارزش مییابد

خانه، مقولهای از جنس فرهنگ است نه طبیعت و غریزه. به زبان کارکردگرایانه و با منطق مالینوفسکی، خانه نوعی » نیاز زیستی « است که » فرهنگ خانه «برای پاسخگویی به این نیاز شکل گرفته است

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید