بخشی از مقاله

چکیده
در گذشته ساختمانهای شهر، نه تنها از جنبه انفرادی و معطوف به خود، زیبا و مطابق با اصول زیباشناختی بصری طراحی میشدند، بلکه در کمال احترام به اطراف، در زمینه طرح خود جای میگرفتند.

نابسامانی نماهای ساختمان های ما ریشه در عدم پاسخگویی مناسب به توقعاتی دارد که در طول تاریخ نسبت به نما ایجاد شده است. توقعاتی چون، محافظت از ساکن در مقابل تهدیدهای خارجی، ایجاد ارتباط میان درون و بیرون، معرفی شخصیت و اعتبار مالک و طراح ، و بالاخره عدم تکروی و قبول مسئولیت در عضویت واحد بزرگتری بنام فضای شهری. نابسامانی نما، منحصر به ساختمانهای مسکونی نیست و کلیه ساختمانها را در بر می گیرد. از طرفی با توجه به اینکه بخش اعظم زمینهای شهری به کاربری مسکونی اختصاص دارد، لزوم توجه به نماهای مسکونی دوچندان می شود.

این درحالی است که نما در خانه های مسکونی معمولا بدون طراحی خاصی رها می شوند. صورت و ظاهر ساختمان و آنچه که در برابر دید عموم قرار دارد، در واقع پر اهمیت ترین قسمت ساختمان در برابر عابران و سایر افراد غیر استفاده کننده از ساختمان است. نمای ساختمانها، نمای شهری را ایجاد می کند، اما بهدلیل ضعف قوانین موظف کننده طراح و سازنده در این ارتباط، نمای ساختمان در کمترین اهمیت قرار گرفته است. در این مقاله به نقش و اهمیت جداره بیرنی در زیبایی ساختمان های مسکونی پرداخته شده است .

واژه های کلیدی
نما ، جداره بیرونی ، اهمیت نما ، نقش نما ، معماری نما

مقدمه

آنچه امروز در باب نما مطرح است، تغییر نگرش به آن و تلطیف تک بعدی نگری به نما بعنوان پوسته خارجی صرف در بنا است. در دنیای کنونی عواملی همچون انرژی، چند پوسته بودن و نوع مصالح مصرفی در نما از جمله تاثیرگذارترین موارد مطرح در امر نماسازی می باشند که در کنار سایر مقولاتی همچون هویت و زیبایی، اقتصاد و فناوری ساخت و اجرا در تعیین، تصویب، طراحی و اجرای نما به ایفای نقش می پردازند. فقدان چنین مباحثی در کشور ما و استفاده تقلیدی و نامناسب از مصالح وارداتی چهره زشتی به شهر و تکنولوژی نما بخشیده و عدم هماهنگی مصالح بکاربرده شده در نما با کاربری بنا، ساختمان های ما را از هر لحاظ فاقد اعتبار و برقراری ارتباط با مخاطب ساخته است. ظاهر بناها مانند ظاهر افراد و اشیا نمایانگر و نماینده درون آنهاست.

در و دیوار و چهره ساختمان ها به عنوان یک وسیله قوی انتقال معانی و شبکه نافذ ارتباطی ،پیام های گوناگونی را به طور مستمر به بینندگان آن منتقل می کند. طول تاریخ از گچبری و آهک بری برای نما سازی استفاده میکرده اند . نتیجه و حاصل کار هنرمندانه و در عین حال فنی و اصولی معماران و بناها و سازندگان ایرانی را می توان در بناهای تاریخی مثل مساجد جامع بسیاری از شهرها از جمله شیراز، تبریز، اصفهان و بسیاری از عمارت ها، بقعه ها و مقبره ها و بسیاری دیگر از بناهای قدیمیو تاریخی در جای جای کشور، به عینه مشاهده کرد.

تعاریف و مفاهیم کلی نما

نما در لغت نامه دهخدا به معنای صورت ظاهری هر چیزی، آنچه که در معرض دید و برابر چشم است، آنچه از بیرون سوی دیده می شود، منظره خارجی بنا و عمارت، قسمت خارجی ساختمان و نماسازی، فن روسازی ساختمان و ساختن نمای عمارت است.

در ساختمانسازی به سوی بیرونی یک ساختمان نما گفته میشود. در طراحی ساختمان، نما مهمترین بخش به شمار میرود زیرا نما چارچوب کار برای بقیه اجزای ساختمان را مشخص میکند. بسیاری از نماها ارزش تاریخی دارند و در کشورهای گوناگون قوانین سختگیرانهای در مورد موضوع تغییر نما وجود دارد که برخی از این قوانین هر گونه دگرگونی در نماهای تاریخی را ممنوع میکند. در معماری سنتی ایرانی، آرایشی که پس از پایان کار ساختمان بر آن بیافزایند را آمود میگویند، مانند تزیین الحاقی، نماسازی سنگی یا آجری، کاشیکاری و گچبری.

نما در واقع یک سطح صاف و تخت نیست بلکه آن سطح انتقالی بین فضای داخل و خارج است که با عقب نشستگی و پیش آمدگی، تراس و غیره با فضای داخل مسکن ارتباط پیدا میکند. برای اینکه نمای ساختمان حریم خصوصی ساکنان خود را حفظ کند باید نسبت به خیابان بستهتر و محفوظ تر باشد.
نمای ساختمان باید بهدنبال خلق یک کلیت هماهنگ بهوسیله تناسب خوب پنجره ها، بازشوهای در، سایبان و محدوده سقفها، سازه عمودی و افقی، مصالح، رنگ، عناصر تزیینی و… باشد. پنجرهها همواره با دیگر عناصر دیوار، سطوح باز و بسته، تیره وروشن، صاف و ناهموار را بوجود می آورند. به علت تکرار دوره ای پنجره ها، در ساختمانهای چند طبقه، نظم کاملی به چشم میخورد. اما گاه به علت افزایش نور در طبقات بالاتر کاهش داده میشود و این نظم آهنگ خود را از دست میدهد.
اهمیت نما
نمای ساختمانها همچون پیراهنی است که شخصیت کالبدی و بصری یک ساختمان را نمایش میدهد. این نما ضمن آنکه منحصر به فرد است باید با بدنهای که کلیت بدنه یک خیابان را تشکیل میدهد هماهنگ و همخوان باشد. در این میان هر ساختمان باید نمایشدهنده الگوی غالب نمای ساختمانها و هماهنگی بین آنها باشد تا ماندگاری تصویر ذهنی از محیط را ایجاد نموده و شهروندان را به حضور در فضای طراحی شده ترغیب نماید. مجموعه نماهای ساختمانی کلیتی به نام نمای شهری را تشکیل می دهند و در اثر وقوع حضور در فضاهای شهری خاطرات جمعی شهروندان شکل مییابد.

بنابراین نمای ساختمان دارای قلمروی بصری و زیبایی شناسانه است. قلمرویی که در ذهن بیننده جای دارد و حاصل تبدیل عرصه عینی کالبد به عرصه ذهنی است. هماهنگی و همخوانی بدنه ساختمان با در نظر گرفتن الگویی منسجم و شاخصهایی روشن برای طراحی قابل دستیابی است. مهمترین شاخصهای زیبایی شناسانه در طراحی نمای ساختمان عبارتند از وزن، ریتم، هارمونی، هماهنگی، تقارن، تعادل، همگونی، همخوانی و استحکام بصری.

سیر تحول و نظریات مختلف در ارتباط با نما - مروری بر ادبیات موضوع - فونکسیون

پس از انقلاب صنعتی و رشد سریع جمعیت شهرها باعث گردید تا تولید انبوه جایگزین تولید دستی گردد. در این شرایط مشتری مشخصی قابل شناسایی نبود که نما بتواند اورا معرفی کند. لذا نما باید معرف" فونکسیون ها" و بعدها سازه ساختمان گردد. جالب توجه آنکه منظور نطریه پردازان، از جمله سالیو ان، گروپیوس و رایت تا اواخرسالهای بیست قرن بیستم، از واژه فونکسیون، آنچه که در زمان حال استفاده میشود نبود، بلکه جوهر و ماهیت یک پدیده را معنی میداد. محتوای یک ساختمان جوهر و ماهیت او پنداشته میشد که فرم میبایست از آن تبعیت کند. زمانی که پراگماتیسم آمریکایی و مارکسیسم لنینیسم حاکم بر باهاوس تحت مدیریت مارتین واگنر از سال 1928 به بعد شیوع پیدا کرد فونکسیون به معنای عملکرد و نحوه استفاده از فضا متداول گردید. پس از آن تا چهل سال عملکرد یک ضابطه علمی بود و هرچه که تولید میشد باید از آن تبعیت میکرد. شعار شورانگیز آن زمان معماری کاربردی بود که با زیبایی شناسی دکارتی و نظم حاکم بر آن به جلالی پر شکوه رسید.

لوکوربوزیه
به عقیده لوکوربوزیه،"ساختن به معنای حل مساله از درون به بیرون و بینیاز به کانسپتی زیبا شناسانه" بود. این طرز تفکر بود که باعث شد تا مرکز توجه نسل بعدی به عملکرد پنهان در پلان منحرف شده و حل آن وظیفه اصلی طراح پنداشته شود. این رویکرد هنوز هم دهنیت بیشتر معماران و مدیران ایرانی را به خود مختص کرده است.
در کنار این گرایش ، برخی دیگر از پیشگامان معماری نوگرا سعی داشتند موضاعات دیگری را در معماری و طراحی نما وارد کنند. برای نمونه اریس مندلسون سعی کرد عناصر جدیدی را در طراحی نما وارد کند. او نماهای افقی در نماها را مظهر جامعه نوین میدانست که در آن سلسله مراتب - عمودی - مفهوم خود را از دست دادهاند. برای او نوار افقی نماد تساوی و دموکراسی بود و در تقابل با تاکیدات عمودی ساختمانهای کلاسیک مطرح میشد. او کشیدگی احجام خود را"حاملین ضرب آهنگ کلانشهر نوین" میدانست که توسط خودرو ایجاد شدهاند. او نوارهای "هدایت افقی" را نوعی تمثیل برای نشان دادن رابطه بین خودرو و فرم ساختمان ایجاد کرد.

تحولات قرن نوزده تا بیست در کنار تغییرات ساختاری که جامعه و فضا در قرن نوزدهم به خود دید، تغییر و تحولاتی نیز در مصالح ساختمانی بوجود آمد که مبنایی برای تغییر پارادایم شد. نوآوریهایی مانند قصر بلورین در لندن و برج ایفل در پاریس ارمغان قرن نوزدهم فن مهندسی در ساخت بناها بود و این محرکی شد در برابر جنس شفافی به نام شیشه که زیبایی شناسی نو گرانه را تحت تاثیر قرار داد. معماری با تبعیت از فن مهندسی نه تنها سودمندی و عملکرد را قرض گرفته، بلکه "صداقت سازه" نیز به درخواستی مهم تبدیل شد که حاکم بر معماری نوگرا گردید و دستور زبان میس و اندروه را رواج داد. ولی دستور زبان وی بیشتر مناسب فضاهای اداری تجاری بود.

پخش خدمات در قرن بیستم یکی از ارکان جامعه فرا صنعتی شد وروز به روز متورم گردید. گرانقیمت شدن شرکتهای صنعتی بزرگ، بانکها و شرکتهای بیمه فرصتی برای عرض اندام و نشان دادن اعتبار آنها شد.

سالهای شصت دهه اعتراض جامعه شناسان و روان شناسان به نابسامانی چهره شهرها، و سالهای هفتاد دهه تجدید نطری بسیاری از معماران و طراحان در پارادیمهای خود بود. نتیجه بحثهای کیفی و روان شناسانه این بود که گرایش مالکین و طراحان به معرفی شخصیت و اعتبار خود در بناها، موضوعی انکار ناپذیر میباشد. راه حلی که برای نجات فضای شهری داده شد، ارائه چارچوبی بود که هم خلاقیت معمار را حفط کند و هم مالک و ساکن آن بتواند این تمایلات را در جهت حفظ و ارتقای کیفی فضای شهری هماهنگ نماید.

تحولات در ایران در قرن نوزده و بیست

تغییرات نما در ایران روندی متفاوت از اروپا را پیمود."در شهر اسلامی قدیمی هیچ چیز در وهله اول مقدار ثروت و توانگری مالک یا ساکن خانه را مشخص نمیکرد".در همین راستا در ایران به دلایلی چون خطر مصادره و فروتنی ناشی از تفکر اسلامی، خانه تا اواخر قرن نوزدهم به صورت درونگرا باقی ماند و هر گونه جلوه گری را به جداره های حیاط مرکزی و فضای خصوصی محدود میکرد. تاکید و تزیین نمای بیرونی، بسیار محتاطانه بود و حداکثر در اطراف درب ورودی شکل میگرفت. بقیه سطح نما دیواری کاه گلی بود که نفوذ ناپذیری و یکپارچگی یک سد را القا میکرد.

معمار سنتی خلق کردن را منحصر به خداوند میدانست، برای همین سعی نمیکرد جلوه گری و خود نمایی کند و خود را یک صنعتگر سازنده میپنداشت. شایگان میگوید برای او ارزشها و هنجارهایی حیا، محرمیت و حجاب بسی مهمتر از خودنمایی بود اگر زمانی پایش میلغزید یا به دستور مافوق مجبور به هنر نمایی میشد، هنر نماسازی اش را در بناهای مذهبی و با شدتی کمتر در ساختمانهای عمومی غیر مذهبی نشان میداد. شاید ادعایی جسارت آمیز باشد که در فرهنگ درونگرا"نما" و "نمایش" مذموم بوده و پرداختن به آن کاری نه چندان شایسته. اگر نمایشی داده میشد برای محارم بود و اگر نمایی برپا میگردید در پشت یک حجاب به نام دیوار خانه بود.

سرآغاز تحول در ایران
اواخر قرن نوزدهم و با سفر معروف ناصرالدین شاه به فرنگ تصمیم گرفته شد تا ایران و ایرانی از مواهب تجدد بهرهمند شود. چون این رویکرد سطحی و روبنایی بود که باعث شد در معماری از الگوهای مسکن و نماهای اروپایی تنها کپی برداری شود. از آن زمان بود که بعضی افراد طبقه ثروتمند جامعه ساختمانهایی با فاسادهای اروپایی ساختند.

برخی دیگر هم کوشک خود را که دارای چهار نما بود پشت دیوارهای ستبر و بلند از دید و دسترس بیگانه مصون داشتند. فاسادها در آن زمان از سبک باروک یا رنسانس الهام گرفته شده بود که با تصور فضایی بنّای بومی ترکیب میشد. ورود معماران نوگرای فرنگی به ایران پیدا شدن نماهای سبک اکسپرسیونیستی و خرد گرایانه در لابلای ساختمانهای قدیمی تر را به دنبال داشت. صاحبان این ساختمانها افراد صاحب منصب و ثروتمندی بودند که در سفرهای خود به فرنگ تنها زندگی به سبک غربیان را آموخته بودند. این نوع خانه و نما سازی از سالهای سی هجری شمسی به قشر متوسط جامعه منتقل شد.

هرکسی که پیشرفت و تمدن با الگوی غربی را در سرداشت، برای اعلان به روز بودن خود، فرمهای جدید را جایگزین فرمها سنتی میکرد. در سالهای چهل و پنجاه هجری ایران کاملا به بازار جهانی متصل شد برای همین شرایط ناهمگون و نا همزمان تشدید یافت. انواع و اقسام مصالح وسبکهای مختلف در ایران وارد و یا مونتاژ شدند. هرکس متناسب به ثروت و اعتباری که داشت سعی میکرد شخصیت خود را در نمای منزل خود به کار برد.

از سال 50 تا اواخر 60 جمعیت و آپارتمان نشینی افزایش چشمگیری داشت. کمبود مسکن و نیاز خانوادهها به آن، فرصت نظر دادن و سلیقه را در ساکنین به حداقل رساند. از اواسط سالهای 50 هجری معماران فرصت هنر نمایی خاصی در ایجاد مجتمعهای مسکونی نیافتند و به علت شرایطی که از رکود اقتصادی ایجاد شده بود و همچنین انقلاب و جنگ تحمیلی، جعبههای عظیم تکرار
 شوندهای به عنوان واحدهای مسکونی ساختند. دهه هفتاد هجری سالهای آزادی از بند محدودیتها و جبران مافات بود. امروزه سکونت در آپارتمان یکی از شاخصههای زندگی در شهرهای بزرگ است .

نما در ساختمان های امروزی

در ساختمانهای امروزی اعمال سلیقه در نما معنایی ندارد. ولی طراح و بساز و بفروش ساختمان باید جوابگوی مد و سلیقه روز مشتری و بازار باشند تا خرید سریع تر واحد مسکونی در این یا آن ساختمان انجام بگیرد. بازار مسکن شرایطی را ایجاد کرده که معمار برای جلب رضایت دیگران و قبل رقابت ماندن، خود را مجبور به هنر نمایی و ابتکار میبیند.

یعنی مالک و بساز بفروش به دنبال شاخص کردن ساختمان خود و جلب مشتری هستند. مشتری هم به دنبال واحد مسکونی میگردد که وضعیت مالی و شخصیت وی را بیشتر از آنچه که واقعا هست، نشان دهد.

دلایل ساخت نما

از اهداف نما سازی برای ساختمانها علاوه بر حفظ دوام و پایداری آن، زیبایی و جلوه ظاهری مناسب و مطلوب ساختمان است، که هم موجب دلپذیری و جذابیت بیشتر ساختمان میشود و هم در نهایت افزایش وزن بصری وزیبایی کلی منطقه محل ساخت آنرا در پی خواهد داشت. این چنین نمایی مسلماً اثر مطلوبتر و بهتری بر دید روحیه ساکنان و بینندگانِ ساختمان خواهد داشت. بنابراین نکات بر شمرده فوق راهکارهایی هستند که بیشتر به منظور دوام، مقاومت کارایی بیشتر و افزایش عمر مفید و پر بازده نما کارایی دارند و در زیبایی نما نقش کمرنگ تری را ایفا میکنند.

بنابراین برای اینکه نمای ساختمان جلوه و دید بصری درخور توجهی داشته باشد، علاوه بر دستورالعمل های سازهای فوق، باید بارعایت ضوابط معماری و بکارگیری رهیافت های مربوط به افزایش جذابیت و صمیمیت ساختمان در نما تلاش کرد تا حد امکان علاوه بر اینکه ساختمان از نظر سازه ای دارای مقاومت کافی در برابر نیروهای داخلی و خارجی است، با رعایت ضوابط فوق و صد البته با بکارگیری خلاقیت ها و نوآوری های فردی معمار و حتی بنا البته ضمن حرکت در چارچوب ضوابط معماری خارجی ساختمان و نما سازی، دارای ظاهری مطلوب ایدهال باشد. از جمله؛ آرایه دادن به پنجره ها با بکار گیری میلگردها و چارچوب های شکیل با رنگها و خم و راستهای زیبا و مناسب.

موارد زیر را میتوان بعنوان دلایل و اهداف اصلی نما سازی در ساختمانها نام برد :

- 1 زیبا و دلپذیر شدن جلوه ظاهری و بیرونی ساختمان و در نهایت دورنما و منظره - View - مناسب و قابل قبولِ شهر یا محلی که ساختمان در آن واقع شدهاست.

- 2 کاهش اتلاف انرژی در تمام فصول سال؛ چراکه نما در ساختمان نقش یک عایق حرارتی و برودتی را بازی میکند، که هم از هدر روی انرژی تولیدی سیستمهای گرمایشی و سرمایشی ساختمان ممانعت

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید