بخشی از مقاله

چکیده

همواره آنچه که باعث ایجاد تغییر در شکل گیری فرم های غالب دوره ای خاص در عرصه ی معماری بوده ، شیوه ی تفکر ، فلسفه و نوع جهان بینی مختص آن دوره بوده است .اگر زمانی فرم ها و احجام اقلیدسی در فرهنگ معماری نقش اصلی را ایفا کرده، نتیجه ی این دیدگاه رایج بوده که جهان اطراف ما از برهم کنش های ایستا و انعطاف ناپذیر پیروی می کند.پس از آن معماری در نتیجه ی پدیده ی انقلاب صنعتی تنها نوعی وسیله و ابزار برای زندگی در نظر گرفته شد .همان گونه که خود لوکوربوزیه نیز بیان میکند ":خانه ماشینی است برای زندگی".دیدگاهی که بعدها توسط اندیشمندان مکتب پست مدرنیسم مورد انتقاد قرار گرفت .

پارادایم های بسیاری در ظهور و تکامل اندیشه ی پست مدرن در معماری تاثیرگذار بوده اند .از دهه های 1990 به بعد نظریه ی معماری با شماری از پارادایم ها از جمله خم ، زیست ریخت شناسی یا پارامتریسیسم به قلمرویی جدید راه پیدا کرد و بسیاری از این توسعه ها مدیون تغییری شگرف در شیوه ی نگرش به جهان بود که از اوایل قرن 19 با شروع جهش های بزرگی در عرصه ی علم و رویکرد اندیشمندان بزرگی همچون ژیل دلوز، فیلیس گاتاری ، میشل فوکو و چارلز جنکز ، آغاز شد.بسیاری از رویکردهای نوین مطرح شده منجر به ایجاد سبکی سیال و انعطاف پذیر در معماری شد.

این سبک برخلاف سبک مدرنیسم خود را نه در مقابل جهان بلکه به عنوان بخشی از آن معرفی می کند .سبک معماری کازموجنیک که نخستین بار توسط چارلز جنکز مورد تحلیل و تفسیر قرار گرفته ، رفتارهای کیهانی و قوانین حاکم بر آن را الگو و معیار قوانین غالب بر فرم های معماری می داند .در پژوهش حاضر ابتدا تعریف کلی از سبک معماری کازموجنیک ارائه شده .در ادامه به توضیح نظریه های علمی موثر در پیدایش این سبک و ویژگی هایمشترک آن با معماری پرداخته شده و در نهایت دلیل تاثیرگزاری این نظریه ها در معماری به عنوان نتیجه گیری بیان شده است.

کلمات کلیدی : معماری سیال ، کازموجنیک ، کیهان ، نظریه ی ریسمان ، کوانتوم

قدمه

علم مدرن یعنی علم گالیله ، دکارت ، نیوتون و داروین از جهان بینی مسیحیت و یک خالق طراح خردگرا نشأت گرفته است.تاکید مسیحیت بر روش معقول ساخته شدن عالم با قوانینی بود که توسط یک قانون گذار مجرد ابداع شده و در انتظار کشف شدن بود .علم مدرن همانطور که در نقاشی و ادبیات هم نشان داده شده شده است توسط خدایی مذکر در جایی بالای سرما طراحی و ساخته شده است .سه قانون اصلی مدرنیسم که در شکل گیری کالبد معماری دوره ی خود به شدت تاثیرگذار بود یعنی " تقلیل گرایی "،" ماشین انگاری "و" ماده باوری "، در جهان بینی خطی خود به ما این باور را القا کرد که بدون این مفاهیم زندگی ممکن نیست . - چارلز جنکز ، - 1998 این نوع نگرش خطی و تک بعدی در عرصه ی هنر ، ادبیات و معماری متاثر از همین نوع جهان بینی بود که توسط مفاهیم علمی دوران خود القا شده بود.

تا اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20 باور عموم دانشمندان و کیهان شناسان بر این بود که عالم پدیده ای ایستا ، پایدار و تابع قوانین دکارت و نیوتون است .هرچند که مسیرهای علمی پیموده شده توسط این دانشمندان تاثیرات بزرگی در تغییر دیدگاه رایج به مفهوم قانون و نظریه ی علمی به جا گذاشت .چرا که مفاهیمی که در دوران فلاسفه در مورد عالم مطرح می شد تعاریف درستی تحت عنوان قوانین علمی ارائه نمی داد .پایه های این جهان بینی مدرن ایستا و خطی با ظهور نظریه های علمی پیچیده تر شکسته شد.دیگر قوانین ساده ی نیوتون بر حرکت اجرام آسمانی حکمرانی نمی کردند بلکه نسبیت انیشتین پاسخ گوی مسئله ی گرانش و حرکت آنها بود .

با پیشرفت علم کیهان شناسی ظهور نظریه هایی همچون نسبیت ، عالم در حال انبساط ، مکانیک کوانتوم و تئوری ریسمان ها ، مفهوم غیر خطی بودن ، عصر موج ها و پیچیدگی ها تواما با رویکرد متفاوت فلسفه در برابر خردگرایی مدرن در هنر ، ادبیات و معماری تغییرات بسیاری به وجود آورد .در همین راستا نیز رویکرد متفاوت و رادیکال اندیشمندانی همچون میشل فوکو و ژیل دلوز، در پیدایش فضاهای غیرافلاطونی و غیر خطی بی تاثیر نبوده .به نظر می رسد که علوم پیچیدگی و نظریه های مرتبط با آن و تاثیر آن در رویکرد فلسفه نسبت به مباحث مدرنیسم و خردگرایی ، باعث ورود عرصه ی معماری به قلمرویی نوین شده که در آن دیگر احجام معمول افلاطونی پاسخ گوی ذهن نیازمند به خلاقیت معمارانه نیستند .

بیان مسئله

معماری کازموجنیک یکی از جریان های آوانگارد معماری است که از 10سال پیش در سطحی بین المللی مطرح شد و تئوری پردازی های زیادی توسط نظریه پردازان معماری در مورد آن انجام گرفته است .آنچه که واضح است ، تاثیر جریان های علمی وفکری پسامدرن در شکل گیری این سبک از معماری می باشد .رویکردهای معماری ضد ساختارگرا ، پارامتریک و معماری سیال،همگی از زیر مجموعه های همین سبک از معماری می باشند که در دوره ی ظهور علوم پیچیدگی شکل گرفته اند .این سبک سعی می کند روش پیچیده فکر کردن را که به صورت ناخودآگاه انجام می شود، تبدیل به مسئله ای خودآگاه کند .

استفاده از ریاضیات ، سیستم های کامپیوتری، ماتریس ها ، اجتناب از اصول هندسی اجتناب ناپذیر مثل مربع ها ، دوایر، مثلث ها و اجتناب از تکرار اجزا همیشه بخش بزرگی از این سبک به شمار می رود .معماری کازموجنیک در حیطه های مخصوصی کاربرد دارد که باعث توسعه ی مباحث و مفاهیم سازه ای ، فرم یابی و برنامه ریزی در معماری شده است . پژوهش حاضر بیشتر بر روی مباحث علوم پیچیدگی و تاثیرات ویژگی های آن در عرصه ی معماری متمرکز است.

معماری کازموجنیک1

معماری در طول تاریخ همواره جنبه هایی از کیهان را در خود داشته است .در معماری سنتی یونان ، مصر و هند همواره توجهی خاص به حرکت اجرام آسمانی وجود داشته و رفتار آنها به نوعی در ساختار و جزئیات بنا نشان داده است .اگر معماری به سمت طبیعت و فرهنگ گرایش پیدا کند بهتر است که به سمت یک مجموعه ی بزرگتر یعنی کیهان گرایش نماید. - چارلز جنکز ،
- 1998عصر حاضر زمان مناسبی برای برقراری ارتباط قوی میان هنر، معماری و علوم جدید در کیهان شناسی برقرار نموده است .علم معاصر به موضوعی با عظمت ، جاه طلب ، جهانی و نظام مند تبدیل شده است و هیچ گاه به این اندازه خلاق، گمانه پرداز، مردمی و درگیر نبوده است .

نظریه های آشفتگی ، پیچیدگی ، کوانتوم و کیهان شناسی همگی تصویری همسان از کیهان ارائه می کنند و آغاز یک نوع گفت و گو با طبیعت را تداعی می کنند.زمانی نگرش رایج به مفهوم زمان ، متعلق به جهان نیوتون بود .جهانی که در آن حرکت زمان حالتی خطی و بی بازگشت از گذشته بود .دانشمندان بر این باور بودند که با مجموعه ای از قوانین ایستا و غیر قابل تغییر سر و کار دارند .اما تئوری های نسبیت انیشتین دیدگاه رایج پدیده ی زمان را دچار تزلزل کرد .زمان به مفهومی نسبی ، غیر خطی و انعطاف پذیر تبدیل شد و همین تغییرات در نگرش به مفهوم زمان آغازگر دوره ی ظهور علوم پیچیدگی بود .

در قرن بیستم ، پیدایش نظریه هایی همچون مهبانگ ، کوانتوم و ریسمان ها همگی قطعیت گرایی علم مدرن را مضمحل ساختند و ما شروع به حرکت به سمت کیهانی متحول در برابر کیهان ایستا کردیم .تمامی این نظریه ها را می توان به عنوان علوم پیچیدگی یا دینامیک های غیر خطی یا سیستم های خودسازمان ده معرفی کرد که توصیف بهتری از جهان ارائه می دهند .در دیدگاه جهانی پیدایش کیهانی - کازموجنیک - عالم یک واقعه ی خودسازمانده است و بیشتر شبیه یک حیوان به نظر می رسد تا ماشین .طبیعتی به هم پیوسته و خلاق که ناگهان به سطوح بالاتری از سازماندهی می پرد . - چارلز جنکز ، - 1998

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید