بخشی از مقاله
چکیده
لزوم توجه به آموزش های پایداری در جوامع سنتی و تقابل آن با عادات جامعه، نیازمند هماهنگی های همه جانبه میان مردم و طراحان - ساختار های مدیریتی - است. با گذر غیر منتظره از سنت به مدرنیته در جامعه و عدم توجه به احساس جمعی در بین طراحان، که منجر به بر هم خوردن تعادل پایدار بین سیستم و فرا سیستم - باشندگان معماری و محیط - گردید، ضرورت توجه و درک مفهوم پیچیدگی در نگرش پایدارانه ی معماری و محیطی در معماری و شهرسازی معاصر ایران، با توجه به ایجاد تعادل بین تضاد های اندیشه ای، اجتناب ناپذیر به نظر میرسد.
در این گذر تلاش کرده ایم با نگاهی سیستماتیک به برسی معماری شهر های شمالی ایران بپردازیم و به مفاهیمی نو در حیطه ی پایداری محیطی دست یابیم. جایی که معماری بوم گرایانه و خانه های فی البداهه مجال ظهور میابد، و در انتها تلاش شده است که راهکارهایی برای پایداری محیط درحال توسعه مورد پژوهش، ارائه شود.
واژههای کلیدی: پیچیدگی، دیدگاه سیستماتیک، احساس جمعی، شهرسازی بوم گرایانه، خانه های فی البداهه
مقدمه
شهرهای شمالی کشورمکانی مناسب برای زندگی انسانی و همراهی با طبیعت است، که اعتلاء و دوام و بقاء نسل های آینده دراین شهرها، ارتباطی غیرخطی با همبستگی جمعی، پیوند اجتماعی و اعتلای فرهنگی دارد، که خود پادزهری برآلودگی، تخریب محیطی، بی نظمی، آشوب، خشونت وگسست اجتماعی است.نگاه محله ای - خرد جامعه ی پایدار - به شهرهای شمالی کشور نشانگر تعریف محله با مفاهیم سمبلیک وفرهنگی است که دراین واحدها ادغام مرزهای کالبدی بامفاهیم سمبلیک در غنا وپایداری آن بسیار موثراست.
طی دهه ی اخیر سبکی از معماری که از آن به عنوان معماری پایدار یاد می شود، به یکی ازگرایش های عمده معماران معاصر تبدیل شده است. جدا از فعالیت های خوبی که دراین زمینه انجام شده است و ممکن است درآینده منجر به تغییرات عمده در معماری شود، به نظر می رسد که برخی از معماران در تفسیر و فهم این موضوع دچار ساده نگری شده اند. ساده نگری، عدم توجه به پیچیدگی و مثله گری مفهوم محیط زیست باعث شده است که فراموش کنیم که حفظ محیط زیست تنها در مصرف کمتر انرژی و استفاده از انرژی های تجدیدپذیر نیست، بلکه طبق اصل پیچیدگی عوامل متعدد دیگری نیز درآن دخیل هستند و هیچکدام از این عوامل بردیگری ارجحییت ندارد وهمگی به موازات یکدیگر حرکت می کنند.
به منظور ارتقاء درجات پایداری شهرهای شمالی کشور ضرورت درک مفهوم پایداری به کمک دیدگاه پیچیدگی که تعریف کننده ی کشاکش بین حساسیت جمعی وگمنامی است، ضروری به نظر می رسد و سنجش راهکارهای پایداری با این فهم لازم به نظرمی رسد، در این گذر با سوالات زیر مواجه می شویم:نقش دانش، آگاهی، شناخت و ارتباط با گذشته - خانه های فی البداهه - در هویت بخشی به معماری شهرهای شمالی کشور چگونه است؟آیا ارتقاء درجات پایداری شهرهای شمالی کشور، بارویکرد عوامل اجتماعی - حساسیت جمعی وگمنامی - طبق اصل پیچیدگی امکان پذیراست؟
پیچیدگی
امروزه پیچیدگی درمقالات مختلف به یک موضوع بسیارپر طرفدار تبدیل شده است. پیچیدگی دراصل در تقابل با فروکاستن و مثله کردن علوم است که ما را بسوی فهم کور و ساده نگری سوق می دهد. ادگاردمورن1 فیلسوف جامعه شناس فرانسوی درکتاب خود با نام درامدی بر اندیشه پیچیده2 به خوبی درباره این شیوه نوین سازماندهی صحبت کرده است.ادگارد مورن معتقد است که پیچیدگی دربافت رویدادها، کنش ها، واکنش ها، قطعیت ها و اتفاقاتی است که جهان پدیداری ما را می سازد. طبق نظریه ی پیچیدگی مورن فهم کور حاصله، مجموعه ها وکلیت ها را خراب می کند و تمامی آبژه ها را از محیط خود جدا می کند ، دراین صورت قادر به درک رابطه ی جدایی ناپذیر مشاهده گر و مشاهده شونده نیستیم.
پیچیدگی شامل بی یقینی در بطن سیستم های بسیار سازمان یافته و عدم تعیین ها و پدیده های نا معلوم است. بنابراین میتوان گفت که پیچیدگی عبارت است از فرا رفتن از اصل ساده نگری یا به عبارت دیگر فرا رفتن از رویکرد تقلیل گرایی - همگن کردن و فرو کاستن - که رویکرد سنتی پژوهش های علمی است. به عقیده او : آن چیزی پیچیده است که نتوان آن را در یک واژه اساسی خلاصه کرد، قانونی برایش وضع کرد و تا حد یک ایده ساده فرو کاست.
منظور مورن از تفکر مثله گر که او از آن با عنوان بیماری معاصر اندیشه یاد میکند، پارادایمی است که جریان اندیشه غرب را از صده هفدهم به بعد کنترل میکند. تفکری که دکارت با جدا سازی فلسفه از علم که موجب تخصصی شدن و جداسازی علوم از یکدیگر شد، ایجاد کرد. این روش سازماندهی اندیشه در قرن نوزدهم موجب پیشرفت های چشمگیر و غیر قابل انکاری شد، اما آثار زیان بار آن در قرن بیستم مشخص شد.
این تفکر که به عقیده مورن ما را به سوی ساده نگری و فهم کور از مسائل سوق میدهد، مجموعه ها و کلیت ها را خراب میکند و تمامی ابژه ها را از محیط شان مجزا میکند. این اندیشه ساده گر با حذف گوناگونی به طور انتزاعی وحدت میبخشد و بدون در نظر گرفتن یگانگی، گوناگونی را سرهم میکند.فریتیوف کاپرا در کتاب خود با نام پیوندهای پنهان مثال خوبی برای توضیح مفهوم پیچیدگی بیان میکند: وقتی اتم های کربن، اکسیژن و هیدروژن به شیوه معینی با هم با یکدیگر پیوند میخورند تا شکر ساخته شود ترکیب حاصل طعم شیرینی دارد در حالی که هیچ یک از اجزای آن شیرین نیست و شیرینی فقط از ترکیب آنها به وجود می آید.
درشهرسازی معاصر ایران، درنظرگرفتن شهر به عنوان یک بافت، بافتی با اجزای همگن به گونه ای جداناپذیر، که محمل رویدادها، کنش ها، برهمکنش ها، واکنش ها، قطعیت ها واتفاقات است و ظهور ویژگی های اضطراب آوردرهم و برهمی، آشفتگی، بی نظمی، ابهام و بی یقینی می باشد، نیاز به برنامه ریزی انعطاف پذیر، که منجر به رشد درسیستمی باز که جوابگوی تحولات اجتماعی ، تغییردرسیاست ها - تحریم ها و.. - می باشد لازم است وطبق اصل پیچیدگی درجامعه ای که روبه تکامل است، تنها قوانینی ثابت نمی تواند به پیشرفت بیانجامد.
پایداری ازدیدگاه پیچیدگی
دردرک مفهوم پایداری به یک سری از عوامل بهم پیوسته و بهم وابسته برمی خوریم، اگرچه انرژی در راس هرم توسعه ی پایداراست، و بدون انرژی انجام هیچگونه کار و فعالیتی وجود ندارد، اما طبقه بندی درمفهوم پایداری برمبنای اخلاق پایدار، اقتصاد پایدارو..، تمایل توسعه به ساده کردن زیست بوم وکاهش تنوع خود بیماری نهفته درفروکاستن مفهوم پایداری به انرژی است، گویی درفهم پایداری ساده نگرشده ایم، طبقه بندی می کنیم، ابهام را از بین می بریم، جدا می کنیم ولی متمایز نمی کنیم، وسیستم ها را در رابطه با محیطشان درک نمی کنیم.