بخشی از مقاله

چکیده :

کارایی یکی از مهمترین شاخصهای ارزیابی عملکرد بهینه واحد اقتصادی است.هرچند تعاریفی متعددی از آن وجود دارد،اما وجه اشتراک تمام آنها این است که بنگاهی کارا می باشد که از ترکیب دادههای معین بیشترین ستاده را به دست آوردهدف اصلی پژوهش بررسی تاثیر کوتاه بینی مدیریتی بر کارایی شرکت های بر مبنایی تحلیل پوششی داده ای در شرکت های پذیرفته شده بورس اوراق بهادار تهران است

بدین منظور برای اندازهگیری کوتاه بینی مدیرت ، از بازده دارایی،هزینه تحقیق توسعه و هزینه بازاریابی و برای کارایی شرکت ها از روش تحیلیل پوششی داده ها،که سه عامل ورودی شامل :هزینه جاری - بهای تمامشده کالای فروش رفته - ،میانگین داراییهای غیر جاری،تعداد کارکنان و سه عامل خروجی شامل: فروش ناخالص،سودوزیان قبل کسر مالیات،ارزش بازار سهام - استفادهشده است.

در این راستا گزارشهای مالی 101 شرکت طی دورههای مالی 1386 تا 1393 با استفاده از روش رگرسیونی چند متغیره بر اساس دادههای تلفیقی مورد تجزیهوتحلیل قرارگرفته است. نتایج پژوهش بیانگر این است که کوتاه بینی مدیریتی بر کارایی شرکتها تأثیر منفی و معنیداری دارد.

مقدمه:

بیشک بشر درتمامی دوران حیاط خود همواره با محدودبودن عوامل تولید و بهتبع آن کالا و خدمات مواجه بوده وهست. لذا بهمنظور به دست آوردن شرایط زندگی بهتر چارهای جز استفاده بهینه از امکانات موجود ودسترسی به تولیدبیشترو باکیفیت بالا ندارد.درحال حاضرآنچه بهروشنی پاسخ گوی این نیازهست.به دست آوردن حداکثر نتیجه ازامکانات و عوامل محدود تولید و در یک کلمه »کارایی« میباشد.اندازهگیری کارایی برای بنگاه های که در محیطی رقابتی فعالیت میکنند همواره موردتوجه بوده است.

این امربرای بنگاه های تولیدکننده خدمات بهمراتب پیچیدهترومشکلترخواهدبودزیرا شناسایی وتعیین دقیق نهاده ها وستاده هادرواقع پیچیده ومشکل است.اندازهگیری کارایی وتغییرات آن طی زمان کمک زیادی به ارزیابی مواردی همچون کیفیت بکار گیری منابع،سطح بازدهی فعالیتها،ضعفها و نارسایی ها،انحراف ازبرنامه تدوینشده،کشف روشهای بهبودبهرهوری،خواهدکرد.

لزوم استفاده بهینه ازمنابع محدوداقتصادی ازدیرباز همواره موردتوجه بشربوده ازلحاظ علم مدیریت هم مفاهیم چون تقسیمکار، وضع استانداردها،زمانسنجی،حرکت سنجی وتدوین مبنای علمی مربوط،همگی درراستای افزایش میزان تولیدبابهرهگیری مقدار مشخصی از منابع بوده است. بدست آوردن حداکثر ستاده از تلاش انسان،مصرف حداقل داده ممکن یکی از موضوعاتی است که توجه مکاتب الهی و مکاتب علمی بوده است. همچنین توجه فعلی به شرایط نیروی انسانی،حالات روحی و روانی و انگیزشی آن، عامل دیگری درافزایش بهرهوری وکارایی شرکتها میباشدلذااشخاص،سازمان هاودولت ها نیاز به معیار وشاخصی دارندتاتحقق این مهم رابرای آنها اندازهگیری کند تا به شکل بازخوردی ، انحراف از آنها را مشخص کند و با اقدام اصلاحی در جهت رسیدن به این معیار بهینه گام بردارد.

اینجاست که بحث بهرهوری وکارایی مطرح میشود.[3]کارایی یکی ازمهمترین شاخصهای ارزیابی عملکردبهینه واحد اقتصادی است.هرچندتعاریفی متعددی از آن وجود دارد،اماوجه اشتراک تمام آنها این است که بنگاهی کارا میباشدکه ازترکیب دادههای معین بیشترین ستاده را بدست آورد.درالگوی اقتصاد مالی سنتی فرض می شود تصمیمگیرندگان رفتار عقلایی دارند و همواره به دنبال حداکثرکردن مطلوبیت خودهستند[6] اما محققان تجربی بر این باور هستند گاهی اوقات برای یافتن پاسخ معماهای مالی بایداین احتمال پذیرفته شودکه ممکن است تصمیم گیرندگان بطورکامل عقلایی رفتارنکنند.

به بیانی دیگرویژگی های شخصیتی مدیران نیزجز عوامل مهم درتصمیمگیریهابهحساب میآید.درشرایط برخورداری ازاطلاعات کامل،انتظار میرودمدیران به نفع مالکان تصمیمگیری کنند.اما در واقعیت ،در بازارهای ناقص و پرازابهام وعدم تقارن اطاعاتی، مدیران اغلب آگاهترازمالکان و صاحبان سرمایه هستند و ساختار تشویقی مدیران ،انطباق کاملی با اهداف مالکان ندارد.مدیرانی که عملکردشان باتشویق جبران میشود اغلب تحتفشار قرار میگیرند و درنتیجه ،نرخها ی تنزیلی مؤثرآنان افزایشیافته وتوجه و تأکید آنها به سمت اهداف کوتاه مدت گرایش مییابد

انگیزههای شخصی مثل ارتقای شغلی وساختارهای تشویقی ،به افزایش نرخ مورداستفاده مدیران منجر میشودحتی زمانی که مدیران به بازنشستگی نزدیک میشوندتمایل به قیمت سهام بالا دارندو ممکن است اقدام به تغیر پیام های ارسالی به بازاردرجهت افزایش قیمت سهام وبه حداکثر رساندن درآمدشخصی خودازطریق فروش سهام بکنند.

مدیریت کوتاه بین ،مثل کاهش هزینههای اختیاری - شامل تحقیق توسعه،تبلیغات،آموزش کارکنان،و مانند آن - برای برآوردن اهداف کوتاهمدت، سود اقتصادی راتحت تأثیر قرارخواهد داد.مدیریت کوتاه بین،تغیرروشهای عملیاتی است و بهطور مستقیم برفرایند تجاری اثر میگذارد.براساس شواهد نظری صرف هزینههای بازاریابی، نخستین اقدام برای کاهش سیر نزولی اقتصادی ورفع ترس مدیران از عدم بازگشت سرمایه، و برآوردن اهداف تجاری آنها است

کاهش هزینه های تحقیق وتوسعه وبازار یابی حتی زمانی که نغییرات بازده دارایی ها مثبت هستندهر چنددرکوتاه مدت باعث بهبود وضعیت بازده سهام می شود امادربلندمدت باعث کاهش بازدهی بلندمدت می شودو آثارمخرب کوتاه بینی مدیرتی درمقایسه بامدیریت سودبربازده دربلند مدت بیشتر است .

فعالیت های کوتاه بینانه که دارای نتایج موقت مطلوبی هستندوپیامدهای منفی آن دربازه ی بلندمدت نمایان میشودبایدازچندین معیار سنجش عملکرد استفاده کرد زیرا بازارهای سرمایه قادربه شناسایی یادرک صحیح پیامدهای مدیریت کوتاه بین در زمان وقوع نیست اماپیامدهادرزمان آینده و باتاخیرارزیابی میشودمدیران کوتاه بین که باسودکمترازسودموردانتظارمواجه میشوند ممکن است با قطع مخارج تحقیق وتوسعه وبازاریابی این نقص را به طور موقت مرتفع سازند ولی دربلند مدت این نوع دستکاری ها موثر نخواهد بود

لهمن باتوجه به مبانی نظری یادشده در بالا، این پژوهش به دنبال یافتن این سؤال است که آیا کوتاه بینی مدیریتی برکارایی شرکت ها ارتباط معنی داری دارد.

مبانی نظری پژوهش

کارایی

کارایی مربوط به اجرای درستکارها در سازمان است،یعنی تصمیماتی که باهدف کاهش هزینهها، افزایش مقدار تولید و بهبود کیفیت محصول اتخاذ میشوند[5]کارایی عبارت است از نسبت بازده واقعی بهدستآمده به بازدهی استاندارد و تعیینشده - مورد انتظار - یا نسبت مقدار کاری که انجام میشود به مقدار کاری که باید انجام شود.

کارایی بیان کننده ی این مفهوم است که یک سازمان چگونه از منابع خود برای تولید نسبت به بهترین عملکرد درمقطعی اززمان استفاده کرده است کارایی درواقع نسبت خروجی واقعی به خروجی مورد انتظاربا نسبت ورودی واقعی است

با این تعریف کارایی درمقایسه بین منابع مصرفشده و منابع مورد انتظار که برای رسیدن به مقاصد خاص باید مصرف شوند تبیین میشود.سادهترین و کلیترین تعریف کارایی را پیتراف درا کر ارائه کرده است.او میگوید:»کارایی عبارت است ازانجام درستکارها. لذا کارایی صرفاً مقایسهای است بین منابعی که انتظار داریم

برای دستیابی به اهداف،مقاصدو فعالیتهای خاص مصرف کنیم و منابعی که واقعاً دراین مسیر استفادهشدهاند.[4]از جمله مقیاس هایی که برای تعریف وارزیابی بهرهوری ارائهشدهاند.مقیاسهای کارایی هستند.مقیاس های کارایی،نهاده ها با منابع یک سازمان را با کالاها و خدمات نهایی که تولیدمی شوند.

مقایسه می کنند کارایی به نسبت کمیت خدمات و تولیدات ارائهشده به هزینه مالی یا نیروی کار که برای ارائه آنها لازم است اشاره دارد.بااینحال مقیاس و شیوه اندازهگیری بهرهوری، میزان رضایت مشتری یا میزان دسترسی به هدف مطلوب را اندازه نمیگیرد.برای مثال مقیاس های کارایی نسبت تعداد افراد درمان شده را به نفر ساعت کار پزشکان نشان میدهد ,حال آنکه مقیاسهای اثربخشی طوری طراحیشدهاند که نشان می دهند؛از کل بیماران تحت درمان چه تعداد در معالجه موفق بودهاند.

روش تحلیل مرز کارایی - - DEA

یکی از روش های که برای تخمین مرز تولید و کارایی مورد استفاده قرار می گیرد روش ناپارامتریک تحلیل پوششی داده هاست که کاربرد چشم گیری پیدا کرده است.ولی صاحب نطران معتقد هستند که :روش تحلیل پوششی داده هاهر چند با تکیه بر فرض های کم براورد سازگاری را بدست می دهند

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید