بخشی از مقاله
چکیده:
در این مقاله،طبق نظریّه بینامتنیّت »ژولیا کریستوا«، ضمن نقد و تحلیل اندیشه های عرفانی »حکیم سنایی« در دیوان و حدیقه، ارتباط بینامتنی بین اندیشه های وی و دیگر عارفان و اندیشمندان بخصوص محمّد»غزّالی«، کشف و تحلیل می شود که نشان می دهد غزّالی«» از اصلی ترین منابع تغذیه فکری »سنایی« بوده است.او اخلاق دینی را بر مبنای آموزه های عرفانی تلطیف کرد. اصول عملی و نظری عرفان و موضوع عشق به حق که از لوازم سلوک باطنی و اخلاص است از مفاهیم مشترک بین »سنایی« و غزّالی«» می باشد. همچنین بین مفاهیم عرفانی »سنایی« با آثار هجویری، عین القضات، میبدی، شبستری و...نیز ارتباط بینامتنی دیده می شود. از لحاظ پیشینه، طبق بررسی نگارندگان این مقاله، تحقیقی با این موضوع و محتوا یافت نشد، فقط کارهایی پراکنده در زمینه ی بینامتنیت در آثار »سنایی«، انجام شده، از جمله مقاله های: نظام احسن از منظر نگاه حکما تا سناییمریم: حسینی، توجّهات سنایی در حدیقه بر اندیشه های صوفیانه ی غزّالی در کیمیای سعادت: مهین پناهی و لیلا شریفی و...
واژگان کلیدیسنایی،: اندیشه های عرفانی، بینامتنیّت، غزّالی
-1مقدّمه:
اصطلاح بینامتنیّت یا تعامل و مناسبات بینامتنی، که اکنون در گفتمان ادبی، اصطلاحی رایج و متداول است، اغلب بر کاربرد آگاهانه ی متنی در خلال متن دیگر اطلاق می شود. » بر این اساس، هر متنی برخاسته و شکل یافته از متون پیش از خود و خوانندگان خود است. از این رو هر اثر، بازخوانشی از آثار پشینیان است. با این همه، اینتعابیر که تا حدﱢ زیادی به زبانی ساده نیز بیان شده، تنها بخشی از نظریّه ی ادبی است که »میخاییل باختین«، »ژولیا کریستوا« و »رولان بارت« در پیدایش و گسترش آن نقش داشتند - « حسینی، - 58 بر طبق دیدگاه »گراهام آلن«، بینامتنیّت،» یاد آور این نکته است که متون، همگی به طوربالقوّهمتکثّر بازگشت پذیر درمعرض پیش پنداشت هایخاصّ خواننده، فاقد مرزهای روشن و تعریف شده و همواره درگیر بیان یا سرکوب آواهای مکالمه ای موجود در جامعه اندبینامتنیّت.
به عنوان اصطلاحی که پیوسته به عدم یگانگی، وحدت و از این رو اقتدار بی چون و چرا اشاره دارد، همچنان ابزار توانمندی در دایره ی واژگان نظری هر خواننده ای است« - آلن، - 8 البته می بایستتوجّه شود که پیشزمینهها و پیشمتن هایی در مطالعات پیش از »کریستوا «وجود داشته اند تا او بدین اصطلاح برسد. »گذشته از میخائیل باختین - - Mikhail Bakhtin به عنوان شاخصترین چهره یپیشابینامتنیّت، میتوان از فرمالیست های روسی، مکتب پراگ و بسیاری دیگر از گرایش ها و جریانات نظری به ویژه مطالعات ادبی و هنری به عنوان ریشهها و پیشمتن هایبینامتنیّت یاد کرد - « نامور مطلق، . - 442مناسبات بینامتنی، در حکم حلقه های رابط اجزای سخن است. »مجموعه دانشی است که به متن امکان می دهد تا معنا داشته باشد « - احمدی، . - 327
بدین ترتیب مرزهای هر متن یا اثر ادبی، محدود و محصور نخواهد بود، چرا که در ورای عنوان اوّلین سطر و آخرین نقطه اش و خارج از پیکربندی درونی و چارچوب مستقل خود، در نظامی از ارجاعات به کتاب های دیگر، متون دیگر و جملات دیگر گرفتار آمده است. ازین رو دلالت معنایی آن نیز متناسب با میزان و نوع کنش های بینامتنی وارجاعاتیمتغیّ،ر خواهد بود که خواننده می تواند با آن ارتباط برقرار کند.در مجموع می توان چنین تعبیر کرد که بینامتنیّت، به بررسی نحوه ی حضور یک متن در متن دیگر می پردازد و با حذف مفاهیمی چونمؤلّف،: تاریخ و جامعه، متن را مستقل ازمؤلّف، لیکن وابسته به متن های دیگر در نظر می گیرد. به عبارتی دیگر، دربینامتنیّت، تداوم و یا دگرگونگی میراث گذشته و ابداعات و نو آوری های روز در روابط و ساختار پنهان یک متن بررسی می شود که می تواند عاملمهمّی در درک و دریافت متن و مهم تر از آن، شناختهویّت و فرهنگ یک جامعه باشد. بر این اساس، هر متنی، حافظسنّت و میراث فرهنگی -هنری پیشینیان است.
-2 روش تحقیق
این پژوهش به شیوه ی توصیفی- تحلیلی با تکیه برنظریّه یبینامتنیّت »ژولیا کریستوا « تلاش می شود تا ارتباط بینامتنی ×بین متون »سنایی« و متون عرفانی پیش و یا پس از وی، کشف و تحلیل شود.
-3 یافته ها و بحث
1-3نظریّه ی بینامتنیّت کریستوا
»ژولیا کریستوا« عقیده دارد که هر متن از همان آغاز، در قلمرو قدرت پیش گفته ها و متون پیشین است.»هر متنی بر اساس متونی معنا می دهد که از پیش خوانده ایم. بینامتنی، در حکم اجزای رابط سخن است که به متن امکان می دهد معنا داشته