بخشی از مقاله
چکیده
این مقاله برمبنای این فرضیه که فرایند واجی ناهمگونی در چارچوب مشخصههای آکوستیکی 2 مطرحشده توسط یاکوبسن3 و هاله - 1956 - 4 قابل توجیه است، نحوه اعمال این فرایند واجی در زبان فارسی محاوره در چارچوب نظریه یاکوبسن و هاله براساس مشخصههای تمایزدهنده واکهها و همخوانها که برحسب معیارهای آکوستیکی تعریف میشوند، بررسی کرده است. بدین منظور، تعداد 5 واژه ضبط شده مورد تجزیه و تحلیل آکوستیکی قرار گرفته است. این واژهها توسط 5 گویشور مذکر و 5 گویشور مونث در دو گروه سنی 15 تا 30 سال و 42 تا 55 سال بیان شده است. ارائه قواعد برحسب ویژگیهای آکوستیکی و بررسی طیفنگاشت صوتی5 واژهها بیانگر آن است که نتایج تحقیق حاضر در راستای تایید فرضیه مطرحشده است.
.1 مقدمه
ناهمگونی یکی از انواع فرایندهای واجی است که نتیجه اعمال آن بر صداهای مجاور شبیه به هم، تغییر ویژگیهای آوایی و واجی یکی از صداهاست به نحوی که شباهتش به صدای مجاور را از دست میدهد - اُدن6،-240:2005 اسپنسر7،-59:1996 هفنر8،-188:1969 اشبی9 و میدمنت10،-142:2005 لس11،-171:1984 کنستوویچ12،-162:1994 هادسن13،-415:2000 گاسن هاون14 و یاکوبس 15،. - 80:1998 اعمال این فرایند در زبانها زیاد رایج نیست. فرایند ناهمگونی به طور طبیعی برپایه عملکرد شنیداری صداها قابل توجیه است، بدان معنا که دربرخی موارد هنگام گوش دادن به گفتار، اگر صداها بسیار شبیه به هم باشند زبانمندان ممکن است متوجه تقابل میان این صداها نشوند، به همین دلیل یک صدا نسبت به صدای مجاورش ناهمگون می گردد
بسیاری از زبانمندان انگلیسی زبان بر توالی صداهای [fƟ] در واژه "diphthong" قاعده ناهمگونی را اعمال و همخوان سایشی لبی- دندانی [f] را به همخوان انسدادی لبی [p] تبدیل می نمایند؛ در این تبدیل تنها یک ویژگی آوایی تغییر میکند:
اعمال فرایند ناهمگونی، مشخصه باواک را از دست داده و به صورت صدای بی واک ظاهر شدهان
به نظر می رسد دلیل اعمال فرایند ناهمگونی راحتی تلفظ و دوری از سختی حرکت اندامهای گویایی به منظور تولید دو صدای شبیه به هم در یک فاصله زمانی بسیار کوتاه می باشد - هفنر،. - 199:1969 فرایند ناهمگونی ازنظر جهت به دو نوع پیشرو18 و پسرو19 تقسیم میشود؛ بهعنوان مثال در زبان فارسی در واژه »مشکل/moʃ kel/ « همخوان [k] در دو ویژگی آوایی بی واکی و سختی با همخوان شریک است ولی در اثر اعمال فرایند ناهمگونی پیشرو، با ازدست دادن دو ویژگی فوق و بهدستآوردن ویژگیهای باواکی و نرمی به صدای [g] تبدیل میشود و ازاین نظر با صدای مجاورش ناهمگون میگردد بهطوریکه واژه مذکور به صورت [mo ʃ gel] تلفظ میشود.
همچنین در تلفظ عامیانه فارسی ممکن است واژه »عطسه/ʔatse/ « به دلیل اعمال فرایند ناهمگونی پسرو به صورت [ʔakse] تلفظ شود که دراین صورت همخوان [t] ویژگی لثوی را که با [s] مشترک است ازدست میدهد و به جای آن ویژگی نرمکامی را که در همخوان [s] وجود ندارد به دست می آورد
این فرایند همچنین بر مبنای فاصله به دو نوع بافاصله20 و همجوار 21 تقسیم می گردد که در این مقاله فرایندهای ناهمگونی پیشرو، پسرو، و مجاور بررسی خواهد شد.
.2 چارچوب نظری تحقیق
در این مقاله نحوه اعمال فرایند واجی ناهمگونی در زبان فارسی در چارچوب نظریه یاکوبسن و هاله - 1956 - براساس مشخصههای تمایزدهنده واکهها و همخوانها برحسب معیارهای آکوستیکی تعریف شده، بررسی شده است.
این مشخصههای تمایزدهنده به قرار زیر میباشد - یاکوبسن و هاله،: - 1956 - مشخصههای تمایزدهنده طبقات عمده صداها:
همخوانی/ غیرهمخوانی: ازنظر آکوستیکی، غیرهمخوانیها - واکهایها - دارای تعداد معدود سازههایی هستند که سه سازه اول آنها مشخص است، بهعلاوه دارای سطح انرژی بیشتر - صدای بلندتر - و دیرش بیشتر و افتان و خیزانی صوتی هستند.
واکهای/ غیرواکه ای: ازنظر آکوستیکی، حضور - درمقابل غیبت - ساختمان سازهای یا سه سازه اول مشخص. - مشخصه های تمایزدهنده واکه ها و همخوانها:
یکی از امتیازات مهم نظام مشخصهای یاکوبسن این است که در آن هم همخوانها و هم واکهها برحسب مشخصههای یکسان تعریف میشوند
فشرده/23 پراکنده:24 صداهای فشرده بهوسیله برجستگی نسبی بخشی از سازه مرکزی مشخص میشود. صداهای پراکنده دارای یک یا بیشتر سازههای غیرمرکزی واجد برجستگی میباشد. هایمن - 66 :1368 - درمورد صداهای فشرده ازنظر صوتشناختی می گوید: تمرکز» بیشتر - درمقابل کمتر - انرژی در یک ناحیه نسبتاً باریک و مرکزی طیف صوتی همراه با افزایش - درمقابل کاهش - مقدار کلی انرژی.
فرونوا/ برنوا: ازنظر آکوستیکی این ویژگی عبارت است از برجستگی یک طرف از بخش مهم طیف نگاشت بر بخش دیگر. وضعیت سازه دوم نسبت به سایر سازه ها در طیفنگاشت مهمترین نشانه مشخصه مدکور است. هنگامیکه سازه دوم به سازه اول نزدیکتر است صدا فرونواست و وقتی که به سازه سوم و سازههای بالاتر نزدیکتر باشد صدا برنواست.
تخت - بملیشده - /25 ساده :26 صداهای تخت بهوسیله تغییر فروافتان دستهای از سازهها یا حتی تمام آنها در طیفنگاشت مشخص میشود.
واکدار/ بیواک: صداهای بی واک باعث قرارگرفتن نشانههای منبع هارمونیکها بر منبع خشه می شود. هایمن - 69 :1368 - درمورد صداهای واکدار ازنظر صوتشناختی به »حضور - درمقابل غیبت - بسامد منظم پایین« اشاره میکند.
پیوسته/27 منقطع:28 مشخصه اصلی صداهای منقطع - انسدادیها - ظهور یک موج تیز است که بعد از آن یک سکوت کامل روی طیفنگاشت ظاهر میشود. موج مذکور به صورت یک خط عمودی تیز است.
تیز /29 ملایم:30 صداهایی که دارای موجهایی به شکل نامنظم هستند » تیز « نامیده میشوند. در طیفنگاشت این صداها بهوسیله توزیع گهگاه نواحی سیاهرنگ ظاهر میشود که با صداهایی که دارای شکل موجهای منظم هستند و »ملایم« نامیده میشوند در تقابلند.
خیشومی/ دهانی: در طیفنگاشت صداهای خیشومی غلظت سازهها بیشتر از صداهای مشابه غیرخیشومی است. درمورد خیشومیشدگی، نشانه طیفی بازآوایش خیشوم در ناحیه پایین سازه اول ملاحظه میشود.
تمایز همخوانهای دارای تولید دومین بهوسیله مشخصههای تخت، تند31، و بازداشته32 تبیین میگردد