بخشی از مقاله
چکیده :
تراث به مجموعه م یراث ادبي و تار یخی گفته م ي شود که از نیاکان ما به ارث رسیده و طبیعتا با حال و هوا ي ایشان نگارش یافته است، در طول تار یخ بر اثر تغییر و تحولاتي که در متن زبان به وجود آمده، گاهي نگارش از نسلي به نسل دیگر دیگرگون شده و لذا فهم و درك نوشته هایپیشینیان براي آیندگان سخت و دشوار گردیده است. هر چه متن نوشته شده قدیمی تر باشد، مشکل افزا یشمییابد. علاوه بر ا ین وقتي قرار است چنین متوني ترجمه شوند، مشکل دو چندان م ي گردد. طبیعی است که همه افراد نم ي توانند به سراغ متون اصلي بروند و ناچارند از ترجمه آنها استفاده کنند. در ا ینجاست که نقش مترجم به عنوان واسطه بروز و ظهور مي کند. به میزانی که مترجم در رشته ا ي که توانمند است ترجمه کند و به زبان مبدا و مقصد اشراف داشته باشد، ترجمه او بیش از پیش درست و روان خواهد شد.
مقدمه
وقتی انسان به هر دلیلی نتواند از متن اصلی استفاده نماید، به ناچار به سراغ ترجمه میرود.
در چنین شرایطی مترجم نقش واسطه را ایفا میکند تا آنچه مراد نویسنده کتاب اصلی بوده و بر قلم آورده را به خواننده انتقال دهد. از اینرو مترجم ابتدا باید متن اصلی را به درستی فهم و درك نموده و سپس در قالب واژگان و جملات مناسبی متن را به زبان مادري خود برگرداند. اگر مترجم در حوزه تخصصی خودش اقدام به ترجمه کند، کار او تسهیل شده و ترجمه از سلامت و صلابت برخوردار میشود. لذا کسی که تخصصش روانشناسی است در ترجمه متون تاریخی به زحمت افتاده و نتیجه مطلوب را به دست نمیآورد و بهتر است کار ترجمه این متون را به مورخ واگذار نماید و مورخ نیز به ترجمه متون غیر تاریخی نپردازد.
با توجه به اینکه میراث تاریخی ما بیشتر به زبان عربی و در ازمنه و امکنه مختلفی در جهان اسلام نگارش یافته، ترجمه آنها هم در مقایسه با متون معاصر دشوارتر است. به عنوان مثال متن تاریخی که در قرون اولیه اسلامی در شمال آفریقا نگارش یافته، از دیوان سالاري رومیان متاثر بوده و متن تاریخی که در همان قرون در شرق خلافت اسلامی تحریر گردیده از دیوان سالاري ایرانیان تاثیر پذیرفته و از اصطلاحات متفاوتی برخوردار هستند. لذا فهم اصطلاحات تاریخی به مثابه رمز موفقیت در ترجمه میباشد.
همچنین اصلاحات رایج در قرون اولیه با اصطلاحات دوران سلجوقیان متفاوت است. به همین ترتیب اصطلاحات پیش از حمله مغول با آنچه بعد از حمله آنها در ایران رایج گردید، تفاوت آشکاري دارد. به عنوان مثال، اصطلاحات زیر در ادوار مختلف تاریخ ایران و اسلام، کم و بیش به معناي آنچه ما امروزه آن را "استان" می نامیم، به کار رفته است: استان، احازه، ایالت، ولایت، منطقه، جند، مخلاف، بلوك، کوره، خوره، اقلیم، دائره، تومان... این اصطلاحات علی رغم داشتن معناي مشترك، منشا و داستان جداگانه اي دارند که مترجم حتما باید به آنها توجه داشته باشد.
مثلا، خوره به معناي استان در ایران قبل از اسلام کاربرد داشته است، مانند خوره اردﺷﯿﺮ. اعراب این اصطلاح را معرب کرده و تحت عنوان کوره به کار گرفته و آن را جمع بسته و کور گفته اند. مخلاف به معناي استان، فقط در یمن به کار رفته است و جند و جمع آن اجناد نیز به همان معنا در منطقه شام استفاده شده است. تومان به معناي استان، اصطلاح برگرفته از زبان ترکی است که بعد از حمله مغولان رواج یافته است. احازه به معناي استان در منطقه عراق استفاده شده است.
قطعا مترجمان متون تاریخی زحمات زیادي براي ترجمه آنها متحمل میشوند و نقد برخی کارهاي آنان، فقط با هدف آشنایی با این دشواریهاست و به هیچ عنوان از قدر و منزلت ایشان کاسته نمیشود. در اهمیت کار سترگ ایشان همین بس که ﺟﺮأت به خرج داده و به سراغ این متون رفته اند.