بخشی از مقاله

چکیده
منظر؛ دارای معنی است ومعنی در سرشت سرنوشتِ پدیده ها به ودیعه گذاشته شده است. تنها انسان است که می تواند ازراه ادراک و گاه الهام ، معانی منظر را به دست آورد. منظر ؛ مفهومی پویا و فراتر از عینیت طبیعت و یا چشم انداز دارد. بنابراین توجه به منظرشهرالزاماً به معنی کاشتن گل و گیاه ، ساختن آب نما و کف سازی نیست و از تزیینِمحیط فراتر می رود و بهساماندهیِ انسان محور و مطبوع محیط و طراحی عرصه های باز می رسد.

در این میان اگر شهراسلامی را به مفهوم شهر متأثر از فرهنگ دینی و آموزه های اسلامی بدانیم و بنامیم، ارتقاء هدفمندانه منظر ، درشمار کنشی اعتقادی و فرهنگی محسوب می شود. منظر شهر اسلامی باید ارتباط دهنده ساختار فیزیکی شهر با نوع مناسبات اعتقادی حاکم بر محیط آن باشد.

ارتقاءتوأمانِ منظر وکارکرد شهراسلامی - که متأثر از ارزش های دینی است-بستر سازِ اقتدار روانی و هنجارهای معنوی شهروندان و بستری مناسب برای امنیت اعتقادی ایشان خواهد بود؛ امابرغم این فایده، هنوز شاخص های نظام بصری شهراسلامی در معرض انواع اختلاف نظرها و همچنین مواجه با خلاء های تحقیقاتی است. لذا این مقاله به روش مطالعات کیفی و با هدف تبیین این مهم به رشته تحریر درآمده وفرض آن مبتنی براهمیت منظرشهردراحرازِ هویت اسلامی و نیل بهحیاتِ طیبه است.

مقدمه
اندیشمندان حوزه های مختلف در طول دهه های اخیر به گونه های مختلف ، ماهیت وکارکردِ شهر را به چالش کشیده اند و تعاریف متعددی از آن ارائه داده اند .اگرچه" تعاریف متعدد از یک موضوع ، ارتباطی با موضوع مورد تعریف ندارد ، بلکه مربوط به مجموعه شرایط تعریف کننده است.هرچند همه تعاریف شهراعتباراً می تواند درست باشد.[1] منظرشهر هم به مانند خود شهر با دوتلقی و تعبیرِکلان مواجه بوده است:

در تلقی نخست ، شکل فیزیکی شهر مطرح است ؛ و لذاما را به قرائت ِدستورزبان ِبصری محیط سوق می دهد : یعنی روابط بین پرو خالی ، سطح اشغال و ارتفاع ، چگونگی شکل گیری محیط فیزیکی شهر و توسعه آن در بسترزمان. در اینجا شهر به عنوان تک سوژه در معرض بحث قرار می گیرد. اما در تلقی دیگر- که مراد این مقاله است - منظر شهر همان چارچوبی است که می توان هویت شهری و هنجارهای اجتماعی و فرهنگی را هم در آن دید. هنجارهایی که متأثر از نگره های ارزشی است. بدیهی است که منظرشهری در این تلقی تنها متمرکز بر ابعاد فیزیکی شهر نیست. دستیابی به رویه پایدار زندگی روزمره شهری، به طور مستقیم به منظر شهر، زیبایی و توان خلاقانه فضاهای مطلوب آن مرتبط است.

فضاهای شهری ازآن دسته از فضاهای بازعمومی در شهر هستند که بستر تعاملات اجتماعی اند " - پاکزاد، - 1383برغم اهمیت شهر درحوزه های مطالعاتی مختلف ، از الزام خاطره انگیزی و زیبایی به عنوان رویکردهای تبدیل این فضاها به مکان شهری کمتر سخن به میان آمده است. درحالی که یکی از مولفه های حُسن و دوامشارکتِ باشندگان وناظران شهر دراعتلای همه جانبه آن توجه توأمان به الزامات فوق الذکر باشد. در این میان آنچه منظر شهراسلامی خوانده می شود؛ صورت نوعی و غایی منظرِشهرمسلمانان است که برای ایجاد بسترِتحققی آن می باید شاخص های ارزشی آن رادر ابعادِ شهراسلامی بازشناخت .

ماهیت شهر اسلامی

شهر مانند یک بنای نفیسِمعماری، وهمچون ساختمانی است که در فضا قد می افرازد ؛ با این تفاوت که مقیاسی بزرگتر از ساختمان دارد و با گذشت زمان ، سیمای نهائی خود را نشان می دهد.

" شهراسلامی؛صرفاً نه شهری است که به دست مسلمانان ساخته شود و نه شهری است که مسلمانان درآن سکنی می گزینند." - امین زاده - نقی زاده ، - 26 :1381 به نظر می رسد که شهر اسلامی معنایی وسیع تر از الزام ِبودنِ مسلمان و یا ساخته شدن به دست مسلمان داشته باشد. شهراسلامی ، منبعث از اعتقادات و جهان بینی و فرهنگ اسلامی است که بشر در آن به خواسته ها و باورهای خویش ، تجلی کالبدی می بخشد.

فضای شهراسلامی ، تنها متصور در فضای هندسی و فیزیکی نیست بلکه فضای فرهنگی اجتماعی خاص خود را هم دارد. شهر اسلامی نه تنها به بازنمایی عناصر معماری اسلامی در مقیاس وسیع می پردازد و گنبدها و منارهها و رواقها، کالبد فضاهای خرد و کلانش را صورت بندی می کنند؛ بلکه در سطحی بالاتر، بستری برایبروزِحیات طیبه انسانی به شمار میآید ؛ وتجلی کالبدی زیستبوم معنوی ِمسلمانان است. " شهراسلامی ، ماهیتی است بالقوه که می تواند در هرزمان و هرمکان باتوجه به فناوری ، مصالح ، دانش ، هنر و فرهنگ بومی - که بااصول و ارزشهای اسلامی در تعارض نباشد - تفسیر و تجلی خاص خود را داشته باشد.

در این ساحت، همه چیز الهام از معنویت اسلامی دارد وپرسش ها، برتراویده از چنین دغدغه ای استمثلاً. : " چرا نقش زمین در تمدن اسلامی مهمتر از نقش آن در هر تمدن دیگری است ؟ چرا مسلمانان هنر قالی بافی را - که پیشتر وجود داشته - این همه پرورانده اند؟ سبب آن اهمیت زمین و کف بناست. چرا کف زمین مهم است ؟ سبب آن در نهایت امر، پیشانی بر زمین نهادن پیغمبر - ص - به هنگام سجده دربرابر عرش الهی است. نمازهای روزانه روی زمین به جای آورده می شود. زمین مقدس است

در نظرگاهی که معتقد است فرش و عرش به هم پیوسته اند . قالی ، فرش بهشت است و شهر، همچون بهشت باید تلاوت و طراوت داشته باشد.]بهشت[2 ، سرای حیاتِ کامل است و حیات ِشهری باید روگرفتی نمادین ازآن باشد.

در نتیجه حضور این تفکر و اینحالِخوش ِ ایمانی است درکه خاطرِعاطرِ مومن هیچگونه کشاکشی راه نمی یابد. لذا در شهر اسلامی نهایت تناسب وجود دارد؛ هم در خرد فضاها وهم در کلان فضاها. این تناسب بویژه در مراسم عبادی به وضوح آشکار استمثلاً.در نماز همه ابعاد ِجسمانی مسلمان با محتوای آنچه می گوید در نهایت تناسب است. تناسب ؛ مفهومی مستقل از اندازه هاست . تناسب به روابط میان ابعاد مختلف یک فضا یا یک شیی می پردازد. ازآنجا که هرچیز در عالم مادی دارای نظام ترکیبی است می توان گفت که تناسب به روابط میانابعادِ یک ترکیب می پردازد. یکی از واقعیت های زیباشناختی معماری و شهرسازی اسلامی نیز از قضا در همین لطیفه ترکیب نهفته است : " در حقیقت ، کیفیت انتظام کلی طرح است که حس هماهنگی را در بیننده برمی انگیزد

وقوع تناسب در بدنه فضاهای شهری عبارتست از ارتباط میان اجزا یک بدنه با سایر بدنه ها و عناصری که ناظر را احاطه کرده است . به بیان دیگر تناسب، مقایسه مجموعه ای از اندازه ها و نسبتها در نماها و عناصر شهری با یکدیگر می باشد. تناسب در فضا عبارتست از نسبت بین قامت بناها و پهنای فضاها . " تناسب و اعتدال باحُسن و جمال همراه است . تحقق زیبایی نیازمند به بروز تناسب است : " شرط لازم و اولیه جهت تحقق زیبایی ، رعایت مبنای عدل است. آن زیبایی که برمبنای عدل استوار نباشد گرچه عواطف و احساسات آدمی را تحت تأثیر قرار دهد

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید