بخشی از مقاله

چکیده

کسری بودجه زمانی وجود دارد که از آغاز سال، پیشبینی هزینهها از پیشبینی درآمدها پیشی بگیرد. در این مقاله با استفاده از الگوی خودرگرسیون برداری - VAR - 1 و توابع واکنش آنی - IRF - 2 و تجزیه واریانس - T VD - 3، عوامل مؤثر بر کسری بودجه وزارت آموزش و پرورش و روابط کوتاه مدت میان متغیرها برای دوره زمانی 1370 تا 1392 تحلیل و الگوی تصحیح خطای برداری - VECM - یوهانسون - جوسلیوس آزمون شد .

نتایج نشان دادند که در کوتاه مدت، تغییر در سهم کسری بودجه ارتباطی با شمار دانش آموزان و نوسان درآمدهای دولت نداشته و متأثر از سیاستهای انقباضی دولت نیز نبودهاست. همچنین متغیرهای کسری بودجه دولت و کسری بودجه آموزش و پرورش با یک دوره تأخیر بر کسری بودجه آموزش و پرورش به ترتیب تأثیر مثبت و منفی داشتهاند.

نتایج ناشی از تجزیه واریانس نیز نشان داد که در یک دوره 20 ساله، بیشترین سهم در تغییرات کسری بودجه آموزش و پرورش عمومی توسط خود متغیر - حدود 75 درصد - و پس از آن به ترتیب توسط کسری بودجه دولت، مخارج دولت، اعتبارات هزینه شده آموزش و پرورش، و در نهایت سیاستهای دولت توضیح داده می شود.

مقدمه

کسری بودجه زمانی پدید میآید که از آغاز سال، پیشبینی هزینهها از پیشبینی درآمدها پیشی بگیرد. کسری بودجه صوری از شکاف حسابداری درآمدها و هزینهها حاصل میشود و کسری بودجه واقعی یا پنهان نیز ناشی از بیش برآورد درآمدها یا کم برآورد هزینهها در آغاز سال است.

به طور کلی کسری بودجه وزارت آموزش و پرورش در شرایطی شکل میگیرد که میزان پرداختی دولت از محل بودجه عمومی کمتر از بودجه مصرفی است.

مفهوم واقعی پرداختی مازاد بر بودجه مصوب، به استناد مندرجات و احکام تبصرههای قانون بودجه و گاهی با اجازه مراجع ذیربط - مانند مجلس شورای اسلامی - صورت میگیرد. معمولاً اعتبارات ردیفهای متمرکز در اجرای قانون بودجه در طول سال میان دستگاههای اجرایی توزیع میشود.

هم چنین مفاد پارهای از تبصرههای بودجه دستگاههای اجرایی، سازمان مدیریت و برنامه ریزی، شورای اقتصاد و یا هیأت دولت را مجاز میشمارد که اعتبارات مصرف نشده را میان دستگاههای اجرایی و یا در داخل ردیفهای متعلق به یک دستگاه جا به جا کند. با اعمال این اختیارات و سازوکار تخصیص اعتبار سه ماهه که برای برقراری تناسب در فرایند دخل و خرج دولت وضع شده، دولت قادر است سطح پرداختی یک دستگاه اجرایی ویژه را بیش از بودجه مصوب قرار داده و کسری اعتبارات آن را جبران کند.

با این توضیج میتوان گفت دستگاههایی که با چنین کسری اعتباری روبرو بودهاند، از ابتدای سال از نظر بودجهبندی و برنامه ریزی سالانه در وضع متزلزلی قرار داشته و ناگزیر بودهاند برای دریافت اعتبارات بیشتر به طور مستمر با مراجع تخصیصدهنده اعتبار چون سازمان مدیریت و برنامه ریزی - برنامه و بودجه سابق - و یا هیأت دولت در کلنجار و مجادله باشند. مشکل خاص دامن گیر آموزش و پرورش مسأله کسری بودجه جاری است. هر چند که کسری بودجه در روزهای پایانی هر سال تأمین شده ولی اثرات مخرب و تضعیف کننده مدیریتی آن از سال 1370 تا کنون ملموس بوده، زیرا مدیریت وزارت آموزش و پرورش را از ابتدای سال با بلاتکلیفی روبرو کرده است و وقت و نیروی بسیاری را برای تأمین کسری از مسؤلان به هدر میدهد.

دلایل متفاوتی را برای ایجاد کسری بودجه وزارت آموزش و پرورش میتوان لحاظ کرد. بخشی به اجرای آییننامهها، مقررات و استخدامهای تکلیفی جدید پس از ابلاغ قانون بودجه و برخی دیگر به نبود الگوهای کارآمد تخصیص اعتبارات مربوط میشود که بدون توجه به نیازهای واقعی آموزش و پرورش به اختصاص اعتباری کمتر از میزان مورد نیاز منجر میشود. به طور مثال بودجه سالانه آموزش و پرورش تنها به صورت افزایش درصدی به ارقام مصوب -و نه- عملکرد تعیین میشود، که این امر سبب کسری بودجه آموزش و پرورش و به وجود آمدن دور تسلسل و باطل برای آن شده است

بنابراین روش، قانون و حتی زمان بودجه نویسی می تواند بر کسری یا مازاد بودجه مؤثر باشد. وان هاگن - 1992 - 1 و وان هاگن و هاردن - 1996 - 2 معتقدند که نخست باید پیرامون اجرایی یا عدم اجرایی بودن بودجه بررسی و سپس از سوی مجلس تصویب و جهت اجرا ابلاغ شود.

در نبود فرآیند های کارآ برای نظارت بر چگونگی تخصیص و مصرف اعتبارات دولتی در درون نهادهای دولتی، چنین تصورمیشود که با اختصاص اعتباری کمتر از سطح نیاز دستگاه دولتی به صورتی آگاهانه و عامدانه وزارت آموزش و پرورش را ناگزیر خواهد ساخت تا با اختصاص آن به ضروریترین نیازهای خود به صرفهجویی و استفاده بهینه از منابع روی آورد.

شرایط اقتصادی نیز میتواند بر کسری بودجه وزارت آموزش و پرورش مؤثر باشد. کسری بودجه دولت به صورت تفاضل مخارج و درآمدهای دولت تعریف شده است و افزایش درآمدهای دولت که می تواند ناشی از بهبود پایه یا نرخ مالیاتی باشد، میتواند به بهبود بخش درآمدهای بودجه عمومی منجر شود و کسری بودجه را کاهش دهد . از آنجا که در اقتصاد ایران، درآمدهای نفتی سهم بالایی در بخش درآمدی بودجه دولتی دارد، پیش بینی میشود که رابطه منفی با کسری بودجه داشته باشد. برای نمونه کاهش درآمد نفت به واسطه دلایلی از قبیل کاهش قیمت و تحریم خرید و فزونی مخارج دولت، میتواند به کاهش پیش بینی نشده در آمد دولت و در نهایت عدم تخصیص اعتبارات مصوب به وزارت آموزش و پرورش شود.

همچنین به نظر میرسد افزایش مخارج دولتی با کسری بودجه رابطه مثبت داشته باشد. سیاستهای انقباضی دولت نیز که در راستای محافظه کاری مالی و برای مقابله با تورم اتخاذ میشود، میتواند به کاهش سطح اعتبارات وزارت آموزش و پرورش منجر شود. رشد تولید ناخالص داخلی نیز با افزایش درآمد مالیاتی به کاهش کسری بودجه منجر میشود. دوره جنگ نیز به علت مخارجی که به طور مثال از بابت خرید تسهیلات نظامی بر دولت تحمیل می شد، میتوانست تأثیر مثبتی بر افزایش هزینه های دولتی و کسری بودجه داشته باشد. سال های انتخابات ریاست جمهوری نیز بر اساس نظریه سیکل های بودجه سیاسی، میتواند با کسری بودجه رابطه مثبت داشته باشد.

برای یافتن عوامل مؤثر بر کسری بودجه آموزش و پرورش، متغیر کسری بودجه آموزش و پرورش عمومی به عنوان متغیر وابسته و متغیرهای اعتبارات هزینه شده، کسری بودجه دولت، درآمدهای نفتی دولت، نرخ رشد شمار دانش آموزان و سیاستهای مالی انقباضی دولت به عنوان متغیرهای مستقل لحاظ شدند.

مرور مطالعات تجربی انجام شده

تئوری انتخاب عمومی ادعا می کند که کسری بودجه، نتیجه اعمال فشار سیاسی نهادهای ذی نفوذ به سیاستمداران می باشد. این تئوری بیان می کند که قبل از هر دوره انتخابات ریاست جمهوری، معمولاً دولت ها جهت به دست آوردن رأی بیشتر به دنبال بهبود وضع رفاه مردم با توسل به کسری بودجه و افزایش احتمال انتخاب شدن خود هستند.

رگف - 1990 - ، آلسینا و همکاران - 1997 - در مورد این تئوری، بررسی هایی را انجام دادند. [12] نظریه پیکاک و وایزمن1 با عنوان »تئوری چرخ دندهای رشد مخارج دولت« مبتنی بر این فرض است که شرایط بحرانی موقت
از قبیل جنگ، به افزایش مخارج دولت منجر و پس از آن در سطحی بالاتر از پیش تثبیت می شود 

جعفری صمیمی [5] - 1371 - ، در بررسی ارتباط دو طرفه میان کسری بودجه و تورم در اقتصاد ایران طی دوره 69 -1352 نتیجه گرفته است که اقزایش نرخ تورم به فزونی کسری بودجه اسمی دولت منجر میگردد. استروزینسکی و زیرا - 2003 - 2 نشان دادند که جمعیت تأثیر مثبت و معنادار، ترکیب جمعیت دانش آموزی اثر منفی و درآمد بر افزایش سهم مخارج آموزش دولتی در GDP تأثیر مثبت و معنادار داشته اند.

وربینا و چودری - 2002 - 3 نشان دادند که در کشورهای تازه استقلال یافته شوروی سابق، درآمد دولت و شمار دانش آموزان تأثیر مثبت و تراکم جمعیت در منطقه اثر منفی بر مخارج آموزشی دولت داشته است.

کاردوسو - 1998 - 4 نشان داد که تورم از طریق وقفه های مالیاتی و مخارج حقیقی بر کسری بودجه اثر میگذارد.

تانزی 5 - 1987 - باور داشت که افزایش نرخ تورم ممکن است درآمدهای مالیاتی حقیقی را کاهش دهد و کسری بودجه را تشدید کند. 

آق اولی و خان - 6 - 1978 در مطالعه ای به بررسی رابطه میان کسری بودجه و تورم در 4 کشور برزیل، کلمبیا، جمهوری دومینیکن و تایلند پرداخته و به این نتیجه رسیدهاند که مخارج دولت خیلی سریع تر نسبت به درآمدهای دولت در برابر تورم تعدیل می شود.

انصاری، عبداله - 1393 - نتیجه گرفته است که بخشی از اعتبارات غیرپرسنلی آموزش و پرورش در ایران متأثر از نرخ رشد شمارکارکنان و اندازه اعتبارات سال پیش بوده است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید