بخشی از مقاله

چکیده

یکی از کارکردهای مهم در مدیریت منابع انسانی، بهسازی و رشد و تعالی سرمایه انسانی در هر سازمان است. بر این اساس توجه همه جانبه به عرصه آموزش و بهسازی منابع انسانی از دغدغه های اصلی مدیریت سازمانی در عصر کنونی است. امروزه منابع انسانی پرورش یافته عامل اصلی کسب مزیت رقابتی سازمان هاست و این امر زمانی محقق می شود که بتوان با شیوه علمی و منطقی منابع انسانی را خوب مدیریت کرد و توان و فکر آنان را در اختیار اهداف رقابتی سازمان قرار داد. جذب، نگهداری و پرورش منابع انسانی کافی نیست، بلکه می بایست بر اساس اصول و معیار های علمی شایستگی را در کارکنان ایجاد و بدان توجه کرد.

در ایران قوانین و مقررات و بخشنامه های دولتی، دستگاه های اجرایی را مکلف به برگزاری دوره های آموزشی ضمن خدمت برای کارکنان سطوح مختلف نموده است. بنابراین ضرورت توجه به آموزش و توانمند سازی کارکنان در سازمانهای دولتی کشور، ما را بر آن داشت تا به بررسی اثر بخشی آموزش سازمانی کارکنان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی بپردازیم.

پژوهش حاضر یک مطالعه کیفی است که با روش های طوفان فکری، بحث گروهی متمرکز - FGD - و نمودار علت و معلولی استخوان ماهی به ارزیابی و تحلیل اثربخشی آموزش سازمانی کارکنان حوزه سلامت کشور در سال 1394 می پردازد. جامعه مورد مطالعه در این پژوهش تمامی مدیران و کارشناسان آموزش ستاد وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و دانشگاه های علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی کشور می باشند.

یافته ها نشان دهنده شش عامل اصلی موثر بر اثربخشی آموزش سازمانی کارکنان حوزه سلامت بود که شامل قوانین و مقررات، ابزار و روشها، برنامه ریزی، منابع انسانی، محیط کار و شیوه مدیریت می باشد. نتایج پژوهش بیانگر لزوم تدوین دستورالعمل ها و قوانین مشخص و مدون برای آموزش کارکنان، نیازسنجی دقیق آموزشی، بهره گیری از مدرسان مجرب، ارتباط آموزش ها با ارزیابی های عملکرد و مشارکت کارکنان دارای توانمندی و تخصص در جلسات تصمیم گیری بود.

مقدمه
در عصر حاضر با توجه به موقعیت جهانی، اقتضای شرایط و عصر تکنولوژی اطلاعات، توجه به منابع انسانی به عنوان مهمترین سرمایه سازمان مطرح است و بی شک داشتن یک ساختار آموزشی اثر بخش در هر سازمانی می تواند زمینه بهبود عملکرد عوامل انسانی و اجرای هدفمند برنامه های سازمانی را به وجود آورد

باید توجه داشت که رسیدن به اهداف سازمان بستگی به توانایی کارکنان در انجام وظایف محوله و انطباق با محیط متغیر دارد و این امر بیانگر ضرورت توجه به آموزش و بهسازی به منزله کوششی مداوم و برنامه ریزی شده به وسیله مدیریت برای بهبود سطوح شایستگی کارکنان و عملکرد سازمانی است. اجرای آموزش و بهسازی نیروی انسانی سبب می شود تا افراد بتوانند متناسب با تغییرات سازمانی و محیط، بطور مؤثر فعالیت های خود را ادامه داده و برکارایی خود بیفزایند. به عبارتی دیگر آموزش و بهسازی به معنای ایجاد تغییر در دانش و نگرش افراد نسبت به کار، همکاران و سازمان، توانمندی و مهارت و رفتار شغلی و اجتماعی آنها می باشد

از سوی دیگر، اکثر صاحبنظران مدیریت و برنامه ریزی آموزشی در خصوص این امر توافق دارند که کلید اصلی تعادل بین روش های اجرای کار در سازمان ها با تغییر و تحول و نوآوری های فراسازمان، استفاده از ساز و کار موثر آموزش ضمن خدمت کارکنان است و به همین دلیل امروزه کمتر سازمان یا نهادی را می توان یافت که دارای بخش ویژه ای تحت عنوان آموزش ضمن خدمت کارکنان نباشد

در واقع آموزش منابع انسانی در سطح فردی، برای ارتقای توانمندی و کارآمدی کارکنان، موجب بروز تغییرات مثبتی در میزان کارایی، انطباق پذیری، و مزیت رقابتی سازمان خواهد شد

دراکر معتقد است اثربخشی یعنی انجام دادن کارهای درست و نیل به اهداف مورد نظر . - Drucker, 2004 - بنابراین ارزیابی اثربخشی آموزش یعنی تعیین نتایج قابل مشاهده از کارآموزان در اثر آموزش های اجرا شده، میزان انطباق رفتار کارآموزان با انتظارات نقش سازمانی، میزان درست انجام دادن کار مورد نظر و میزان توانایی های ایجاد شده در اثر آموزش ها برای دستیابی به اهداف. لازم به ذکر است بررسی و ارزشیابی اثر بخشی آموزش - تحقق یافتن هدف ها - به منظور تصمیم گیری های مربوط به ادامه، قطع، تعدیل و یا گسترش برنامه ها صورت می گیرد. البته باید خاطر نشان ساخت که در مورد مفهوم اثر بخشی آموزشی تعریف جامع و مشخصی وجود ندارد زیرا فرآیند دستیابی به آن، کار دشواری است 

شیلینگ کاو در مطالعه ای بر روی کارایی و اثربخشی دوره های برگزار شده ضمن خدمت در مقطع زمانی سالهای 2002-1999 بین کارکنان مخابرات شهر استکهلم، دریافت که سطح تاثیر این دوره ها بر سطوح و گروه های گوناگون کارکنان شاغل در سازمان متفاوت بوده است و بیشترین تاثیر این دوره ها بر کارایی و اثربخشی مدیران و کارکنان رده های عملیاتی شرکت بوده است و در کل این آموزش ها نقش بسزایی در پرورش ویژگی های کارآفرینی کارکنان دارد 

ارزشیابی یکی از مهمترین مراحل برنامه ریزی آموزشی است که انجام صحیح آن اطلاعات بسیار مفیدی را درباره چگونگی طرح ریزی و اجرای برنامه های آموزشی در اختیار می گذارد و به ویژه آن که اجرای هر دوره آموزشی متضمن سرمایه گذاری هنگفت اس

در مجموع ضرورت تعیین اثربخشی برنامه های آموزشی عبارتست از:

- 1 تعیین بازده آموزش: از طریق سنجش میزان افزایش آگاهی ها، بهبود مهارت های شغلی و قابلیت های اکتسابی جدید می توان بازده هزینه های مصروفه درجهت آموزش را توجیه کرد.

- 2 ارتقای کیفیت آموزش: ارتقای کیفیت آموزش به بهبود مستمر عملکرد فرایندها و عملیات آموزشی اشاره دارد. بدین ترتیب، از طریق سنجش اثربخشی آموزش ها می توان نقاط قوت و ضعف برنامه ها را تشخیص داد و اطلاعات لازم را برا ی طراحی برنامه های با کیفیت بالاتر کسب کرد.

- 3 توسعه اعتماد جمعی: تلاش های سنجیده ای که در قالب مصاحبه های انفرادی، بحث های گروهی و نظرخواهی های کتبی برای ارزشیابی برنامه های آموزشی در حین دوره یا پس از آن به عمل می آیند و به علاوه راهکارهای عملی که برای اطلاع از خواسته ها و نظرات اعضا به اجرا درمی آید، می تواند در بهبود دیدگاه اعضا نسبت به برنامه های آموزشی نقش موثری ایفا کند 

در سال 2004 پس از سنجش اثر بخشی دوره های آموزشی در شرکت موتورولا مشخص شد که هر یک دلار سرمایه گذاری در آموزش کارکنان 33 دلار بازده به همراه داشته است 

پزوهشی در آمریکا نشان داد 90 درصد آموزش های ضمن خدمت در امریکا اثر بخش بودند ولی از آنجا که به صورت مناسبی به کارکنان انتقال داده نشدند، موجب گردیدند تا 90 میلیون دلار در سال در آمریکا به هدر رود. مهم ترین دلایل ذکر شده برای عدم اثر بخشی این آموزش ها عبارت بودند از:

-    عدم تناسب محتوای دوره های آموزش ضمن خدمت با زمینه های کاری کارکنان و در نتیجه عدم انتقال به کارکنان.

-    ایجاد اضطراب و فشار بر کارکنان شرکت به دلیل تسریع در انتقال کوتاه مدت مهارتها به کارکنان

از آنجا که فعالیت هایی که دولت به آن می پردازد در قلمرو پیچیدگی جهانی قرار می گیرد و تصمیم گیری در آنها نیاز به دانش، تخصص و تجربه ای در تراز بالا دارد، از این رو دولتها که نقش رهبری و هدایت توسعه و شکوفایی اقتصادی کشورها را دارند به فراهم آوردن نظام اداری یا دیوانسالاری کاردان و شایسته نیاز دارند لذا قانون مدیریت خدمات کشوری، نظام آموزش کارمندان دولت، بخشنامه معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی ریاست جمهوری و دستورالعمل نحوه سنجش اثربخشی برنامه های آموزشی، دستگاه های اجرایی را مکلف به برگزاری دوره های آموزشی و ارزیابی و اندازه گیری اثربخشی آنها نموده است

بنابراین هدف از این پژوهش بررسی و تحلیل اثر بخشی آموزش سازمانی کارکنان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی می باشد.

روش تحقیق

پژوهش حاضر یک مطالعه کیفی است که به ارزیابی و تحلیل اثربخشی آموزش سازمانی کارکنان حوزه سلامت کشور می پردازد . این پژوهش از طریق سه مرحله طوفان مغزی جهت جمع آوری کلیه پیشنهادات و عوامل بالقوه و آشکاری که توسط افراد آگاه و درگیر فرایند ارائه می گردد، بحث گروهی متمرکز جهت بررسی عمیق هریک از دلایل و ارائه پیشنهادات و راهکارهای موثر - درسه دسته چیستی، چرایی و چگونگی - و در نهایت ارائه یک روش ساختاری برای جدا کردن علل ریشه ای درست - نمودار ایشی کاوا - 1 انجام می پذیرد.

مرحله اول: طوفان مغزی

در این مرحله 8-4 نفر از صاحبنظران آموزش، توسط واحد آموزش و توانمند سازی اداره کل منابع انسانی ستاد وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی بصورت تصادفی انتخاب و طی نشستی سه ساعته تمامی ایده ها و نظرات خود را پیرامون اثربخشی آموزش سازمانی کارکنان حوزه سلامت ارائه نمودند.

لازم به ذکر است پیش از شروع جلسه توضیح مختصری پیرامون اهداف و اهمیت موضوع ارائه شد و در طول جلسه نیز کلیه نظرات بدون هیچگونه اظهار نظری از سوی دیگران ثبت شد. سپس بررسی و تحلیل نظریات مذکور در جلسه دیگری صورت گرفت. به این منظور رهبر گروه افراد را به جلسه دیگری دعوت و در آنجا نظریات حاصل از جلسه پیش مورد نقد و بررسی قرار گرفت و موارد تکراری، فاکتورهای غیر منطقی و غیر ممکن حذف و در مجموع شش فاکتور اصلی موثر بر اثربخشی آموزش سازمانی کارکنان حوزه سلامت شناسایی شد که به عنوان راهنمای کلی برای جلسات بحث گروهی متمرکز به دانشگاه ها ابلاغ گردید.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید