بخشی از مقاله
چکیده:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه بین مدیریت دانش و ابعاد سازمان یادگیرنده با توانمندسازی کارکنان انجام شده است. روش پژوهش،توصیفی از نوع همبستگی و از حیث هدف، کاربردی می باشد و جامعه آماری آن کلیه کارکنان حوزه ستادی وزارت آموزش و پرورش شهر تهران شامل 1502 نفر می باشند، که از این تعداد 306 نفر طبق جدول کرجسی و مورگان به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه استاندارد مدیریت دانش - فونگ و چوی، - 2009،پرسشنامه استاندارد توانمندسازی - اسپریتزر، - 1995 و پرسشنامه استاندارد یادگیری سازمانی - نیفه ، - 2001 می باشد که روایی و پایایی پرسشنامه های مذکور نیز تایید شد. پس از اجرای اصلی، داده ها به وسیله آمار توصیفی و استنباطی از طریق نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتیجه تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد؛
از نظر کارکنان با افزایش یادگیرنده بودن سازمان و مدیریت نمودن دانش، توانمندی کارکنان افزایش می یابد، همچنین متغیر مدیریت دانش بدلیل دارا بودن ضریب بتا بیشتر نسبت به متغیر یادگیری سازمانی بیشترین سهم را در تبیین و پیش بینی توانمندی کارکنان دارا می باشد.بعلاوه با افزایش خلق دانش، انتقال دانش و اشاعه دانش، توانمندسازی افزایش می یابد، همچنین مولفه خلق دانش بدلیل دارا بودن ضریب بتا بیشتر، بیشترین سهم و مولفه کاربرد دانش کمترین سهم را در تبیین توانمندسازی کارکنان حوزه ستادی وزارت آموزش و پرورش دارا می باشد. بعلاوه با افزایش مهارتهای فردی، مدلهای ذهنی، چشم انداز مشترک، یادگیری تیمی و تفکر سیستمی، توانمندسازی افزایش می یابد ، همچنین مولفه مهارتهای فردی بدلیل دارا بودن ضریب بتا بیشتر، بیشترین سهم و مولفه تفکر سیستمی کمترین سهم را در تبیین توانمندسازی کارکنان حوزه ستادی وزارت آموزش و پرورش دارا می باشد.
کلید واژه ها: توانمندسازی، مدیریت دانش، یادگیری سازمانی
مقدمه
امروزه نیروی انسانی ماهر و کارآمد یکی از مهم ترین ابزارها برای رسیدن به هدف های سازمان است. زیرا نیروی انسانی نقش مهمی در افزایش و کاهش بهره وری سازمان دارد، یعنی اگر سازمان از بیشترین سرمایه و بهترین فناوری و امکانات برخوردار گردد، اما فاقد نیروی انسانی مولد و با انگیزه باشد، به هدف خود نخواهد رسید. با توجه به این که نیروی انسانی کارآمد، شاخص عمده برای یک سازمان نسبت به سازمان های دیگر است، تأکید بر نیروی انسانی موثر و توانمند نیز رو به افزایش است .حیات و بقاء سازمان های آموزشی تا حد زیادی به توانایی ها، مهارت ها، آگاهی ها، دانش و تخصص های مختلف منابع انسانی آن سازمان بستگی دارد .امروزه که تمام سازمان ها به نوعی از پیشرفت سریع تکنولوژی متأثر هستند، برای حفظ و ادامه حیات خویش ناگزیرند، دگرگونی هایی همسو با این پیشرفت را در همه ی ابعاد سازمان خود به وجود آورند. زیربنا و نقطه شروع همه ی این تغییر و تحولات، توانمندسازی1 و به کارگیری صحیح منابع انسانی می باشد.
از دیدگاه کانگر و کاننگو، توانمندسازی فرایندی است که باعث ارتقای احساسات و خودکامیابی در میان کارکنان سازمان می شود . - Conger & kanungo.,1998 - از طرفی سازمان ها شاهد تغییرات سریع و غیر قابل پیش بینی در محیط هستند. رقابت فزاینده جهانی، توسعه گسترش فناوری اطلاعات و تغییرات در ویژگی جمعیت شناختی، آموزش و پرورش در قلب این تغییرات قرار دارد.در چنین شرایطی منابع انسانی فرصت چندانی ندارند و باید بیشترین زمان و نیروی خود را صرف شناسایی محیط داخلی و خارجی سازمان کنند و سایر وظایف روزمره را به کارکنان دیگر واگذار نمایند و به همین دلیل است که توانمندسازی کارکنان به عنوان مهم ترین چالش مدیران در عصر حاضر مطرح می شود . - Boxell.,2010 -