بخشی از مقاله

چکیده

پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه باورهای معرفتشناختی علمی و خودکارآمدی یادگیری علوم با مفاهیم یادگیری علوم انجام گردید.در این پژوهش توصیفی و همبستگی، تعداد254 نفر از دانش آموزان دختر و پسر پایه دوم دبیرستان به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب شدند و پرسشنامه های باورهای معرفتشناختی علوم - SEB - ، باورهای خودکارآمدی یادگیری، و مفاهیم یادگیری علوم - COLS - را تکمیل کردند. دادههای پژوهش با استفاده از نرم افزار آماریSPSS-17 و شاخص های توصیفی و روش ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام مورد تحلیل قرار گرفت.

نتایج پژوهش نشان داد بین باورهای معرفتشناختی علوم درباره منبع دانش، قطعیت دانش و توجیه دانش با مفاهیم یادگیری علوم سطح پایین - حفظ کردن، امتحان دادن و محاسبه و تمرین و بین باورهای معرفتشناختی علوم درباره منبع دانش و تحول دانش با مفاهیم یادگیری علوم سطح بالا - افزایش دانش، بکاربستن، فهمیدن - همبستگی معنا-داری وجود دارد. بین خودکارآمدی یادگیری علوم با مفاهیم یادگیری علوم سطح بالا و سطح پایین نیز همبستگی معنادار مشاهده گردید و باورهای معرفت شناختی علمی و خودکارآمدی علوم هر دو قادر به پیش بینی مفاهیم یادگیری علوم بودند. بر اساس یافته های پژوهش، به نظر می رسد باورهای معرفتشناختی علمی و سطوح بالای خودکارآمدی دانش آموزان میتواند تمایل به یادگیری مفاهیم علوم آنها را تحت تأثیر قرار دهد.

مقدمه

سالجو - 1979 - 1، ممکن است اولین فردی باشد که شروع به مطالعه مفاهیم یادگیری کرد، او مفاهیم یادگیری دانش-آموزان را به صورت -1: افزایش دانش، -2 حفظ کردن ،-3یادگیری حقایق - دانستن حقایق - که ممکن است بشکل عملی مورد استفاده قرار گیرد، -4 خلاصه معانی -5پردازش تفسیری - یا فرایندهای تفسیری - که هدفشان درک واقعیت است، تقسیم کرده است. طبقهبندی مشابه مفاهیم یادگیری، از دانشآموزان دارای تجارب یادگیری خاص - یانگ و تسای2، - 2010 بهدست آمده است.

پژوهش نشان داده که مفاهیم یادگیری دانشآموزان با کاربرد راهکارهای شناختی یا رویکردهای یادگیری رابطه دارد. نتایج بررسی مارتن، واتکینس و تانگس - 1997 - 3 نشان داد، دانشآموزان دارای مفاهیم سطح بالاتر - مثل مفاهیم پیوسته - ، از راهبردهای عمقی - مثل یادگیری معنادار - در یادگیری علوم استفاده میکنند، در حالی که دانشآموزان دارای مفاهیم سطح پایین - مثل مفاهیم ناپیوسته - ، در یادگیری علوم، از راهکارهای سطحی - مثل یادگیری طوطیوار - استفاده میکنند. مفاهیم یادگیری دانشآموزان، اهمیت بینش را در یادگیریشان فراهم میکند. عوامل بسیاری مفاهیم یادگیری دانشآموزان را تحت تأثیر قرار میدهند که یکی از این عوامل باورهای معرفتشناختی میباشند. باور-های اشخاص درباره ماهیت دانش و فرآیند یادگیری، که به باورهای معرفتشناختی4 مرسوم گردیده است، با بسیاری از جنبههای یادگیری آموزشگاهی ارتباط دارد.

هر چه اعتقاد فراگیران به انسجام و یکپارچگی دانش ضعیفتر باشد، درکی ضعیقتر و سطحیتر از مطالب درسی خواهند داشت و کمتر قادر به نظارت بر یادگیریهای خود خواهند بود - سیف و مرزوقی، . - 1388 هافر و پنتریچ - 1997 - 5 عنوان کردند که باورهای معرفتشناختی باید شامل 4 جنبه باشد: اطمینان از دانش - مثلاً، دانش به طور ثابت یا مداوم در حال رشد است - ، سادگی دانش - مثلاً، مطلق یا نسبی بودن دانش - ، منبع دانش - مثلاً دانش میتواند توسط محقق مورد چالش قرار گیرد - ، و درستی دانش - مثلاً دانش میتواند از فرایندهای تفکر انتقادی یا از حقایق موجود به دست آید - . بررسیها نشان دادهاند که باورهای معرفتشناختی با فرایندهای یادگیری همچون انتخاب راهبردهای شناختی یا رویکرد یادگیری - اوزکال، تکایا، کاکیروگلا و سانگر6، - 2009 و پیشرفتتحصیلی - کانو7، - 2005 رابطه دارند.

گسترش دادن دیدگاههای معرفتشناختی دانشآموزان باید به بهترشدن درک آنها از چگونگی کسب دانش کمک کند. برخی پژوهشها نشان دادهاند که باورهای معرفتشناختی رشته علمی ویژهای می-باشند. هافر - 2000 - دیدگاههای باورشناختی دانشجویان رشتههای تحصیلی مختلف و روانشناسی را مورد مقایسه قرار داد. وی دریافت که دانشجویان دانش علمی علوم را نسبت به دانش روانشناسی مطمئنتر، توجیه پذیرتر و توسط متخصصان قابل پیشرفتتر و قابل دستیابیتر میدانند. بنابراین، فهم باورهای فراشناختی دانش آموزان در یک رشته علمی خاص مثل علوم باید به عنوان یک موضوع مهمی مورد توجه قرار گیرد.

در نتیجه، باورهای معرفتشناختی علوم باید به صورت عامل مهمی که دیدگاههای یادگیرندگان رابه یادگیری علوم - لینگ، لی و تسای8، - 2010، مفاهیم یادگیری علوم - لینگ و تسای، - 2010 و انگیزه یادگیری علوم - چن و پاجارس9، - 2010 و نیز پیشرفت یادگیری علوم - استاتوپولو و وسنیادو10، - 2007 تحت تأثیر قرار میدهد، مورد توجه قرار گیرد. متغیر دیگری که در رابطه با مفاهیم یادگیری قابل بررسی است مفهوم خودکارآمدی میباشد. خودکارآمدی که از مهمترین اجزاء مدلهای انگیزشی به شمار می آید، عبارت از قضاوت فراگیران درباره ظرفیتها و تواناییهای خود برای عملکرد در حوزههای ویژه دانش است. خودکارآمدی گونهای از خودارزشیابی است که بر تصمیمات فردی در این خصوص که برای یادگیری در قلمروئی معین چه فعالیتهایی باید انجام شود، تأثیر میگذارد.

همچنین خودکارآمدی، نوعی قضاوت شخصی است که میزان تلاش و پشتکار فرد را برای حصول موفقیت در قلمرو تحصیلی ویژهای مانند علوم تعیین میکند - تسای ،جی ،لینگ و لین11 ،. - 2011 خودکارآمدی میانجی تفسیر شخص از دانش، مهارتها یا تجاربی از فضایل قبلی و باورهایی می-باشد که یک عامل ضروری وسالم در پیشبینی یادگیری است. برای نشان دادن رابطه بین مفاهیم یادگیری دانش آموزان و خودکارآمدی، فرلا و همکاران - 2008 - 12 دریافتند که مفاهیم یادگیری دانشآموزان،ستقیماً رویکردهای یادگیریشان را بواسطه خودکارآمدی و راهبردهای خودتنظیمی تحت تأثیر قرار میدهند.

روی هم رفته، به خاطر خلاءهای موجود در زمینه بررسی عوامل مؤثر در باورهای معرفتشناختی بویژه علوم نظری و عدم بررسی مستقیم مؤلفههای زیربنایی و خلاءهای موجود در ادبیات پژوهشی مفاهیم یادگیری علوم، انجام مطالعات بیشتر در زمینه عوامل مؤثر بر مفاهیم یادگیری علوم ضروری به نظر میرسد. پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه باور-های معرفتشناختی علوم و خودکارآمدی یادگیری علوم با مفاهیم یادگیری علوم انجام گردید.

روش

پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی میباشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان مقطع دوم دبیرستان شهرستان تالش در سال تحصیلی 1389 -90 که در شاخه علوم نظری مشغول به تحصیل میباشند، است که حجم آنها بالغ بر 750 نفر میباشد. مطالعه منطبق با جدول برآورد نمونه مورگان تعداد 254 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شد. نمونه گیری پژوهش به شیوه تصادفی خوشه ای انجام شد. به طوری که از مجموع دبیرستان های شهرستان تالش، 4 دبیرستان دخترانه و پسرانه انتخاب شدند. پس از انتخاب شیفت صبح مدارس و مراجعه به آنها ، از هر مدرسه سه کلاس انتخاب گردید. پایه و رشته تحصیلی افراد شرکت کننده کنترل شد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید