بخشی از مقاله

چکیده

نظر به سهم عمده زنان وآب در توسعه و تاثیرزنان در نظام تقاضا ومصرف منابع آب، تقویت مشارکت زنان در مدیریت منابع آب یکی از دغدغه های مهم صاحبنظران الگوی مدیریتی بهم پیوسته منابع آب است. از دیدگاههای مطرح درخصوص زنان وتوسعه ،نگرش »جنسیت ومحیط«است که براساس نگرش اکوفمینیستی برارتباط اساسی بین زنان و محیط ونقش زنان در برنامه های زیست محیطی تاکید دارد .

در این مقاله توصیفی -تحلیلی نقش زنان در مدیریت منابع آب را با استناد به مبانی اخلاق اکوفمینیستی تبیین میکنیم.اکوفمینیستها بین بوم شناسی و فمینیسم رابطه برقرارنموده معتقدندکه بحران آب منجر به عدم توسعه پایدارجوامع ومشکلات عدیده جسمی و روحی برای زنان گردیده و همانند اغلب بحرانهای زیستی موجود در جهان ،ناشی از تفکر مردانه نگرانه است که مدیریت مشارکتی وتوجه به شاخصه های اخلاقی وشخصیتی خاص زنان، موجب مدیریت بهینه منابع آب میشود, در مراحل بهره برداری،مصرف،وتوزیع امورزیرحاصل میشوند: آینده نگری وتعهد به نسلهای آینده ،استفاده معقول وصرفه جویی،عدالت نسلی و بین نسلی.

با توجه به توزیع جنسیتی جمعیت در کشورمان نهادینه کردن جنبه های مثبت اخلاق زنان در مدیریت منابع آب مستلزم اعتقاد به نقش جنسیت در توسعه و ارتقاء آموزشهای فکری،علمی واخلاقی درسطح جوامع انسانی است.

مقدمه

بررسی روابط زنان و آب، نشان از وجود تاثیر غیر قابل انکار این ارتباط در ادامه حیات انسانی و اکوسیستم پایدار دارد . زنان بعنوان عمده ترین کاربران آب ، نقش اساسی در روند تداوم وجود آب کافی و سالم در چرخه حیات دارند چنانچه متقابلا" ادامه حیات جسمانی و اجتماعی زنان منوط به وجود آب کافی و سالم هست. نمایه آماری نشان از سهم عمده زنان در انجام فعالیتهای مرتبط با آب در امور کشاورزی و صنعتی و خانگی دارد .

زنان روستایی در کلیه فعالیتهای کشاورزی به صورت مستقیم و غیر مستقیم دخالت دارند زنان در تولید محصولات زراعی و دامی و صنایع مرتبط با آب به عنوان نیروی کار، جمعیت کثیری را در کشورها تشکیل می دهند که این جمعیت بر اساس شاخصهای اجتماعی وجغرافیایی کشورها متغیر میباشد .همچنین زنان نیرویی عمده برای ایجاد تحول و منبعی بالقوه جهت پیشبرد امور اقتصادی و افزایش هر چه بیشتر نرخ رشد تولیدات به شمار می روند چنانچه در بسیاری از صنایع دنیا، زنان نیمی از نیروی کار را تشکیل داده و در بعضی از صنایع نیز به دلایل مختلف از جمله نیاز به دقت و ظرافت در کار، زنان اکثریت مطلق نیروی کار را به خود اختصاص می دهند.

علاوه بر نمود آمارهای رسمی درعرصه اقتصادی و کشاورزی، درنگاه کلی به رابطه آب وزنان میتوان گفت که همه زنان بدلیل ماهیت زیستمندی واجتماعی و جایگاه شان در بنیان خانواده وکارکرد الگودهی در تربیت اجتماعی وفکری فرزندان در جهت دهی اخلاق زیست محیطی و تدوین و ترویج نوع سیستم مدیریت منابع آب نقش اساسی دارند.

زندگی زنان در مواقع وفور و کمبود آب تحت تاثیر مستقیم این ماده حیاتی است وعوارض اجتماعی ،اقتصادی،روحی ناشی از بحران آب بیشتر دامنگیرزنان جامعه میباشد همچنین وجود آب سالم ضمانت کننده سلامت جسمی وروحی واجتماعی جوامع مخصوصا" زنان هست.

فرهنگ ،اقتصاد و آموزش جامعه متاثر از میزان فعالیت زنان جهت تامین آب هست بدین معنا که تامین روزانه آب آشامیدنی در اکثر مناطق دنیا معضل بزرگ زنان میباشد تا جائیکه زنان را از رسیدن به سایر امورات زندگی از قبیل رفتن به مراکز آموزشی برای آموزش علوم روزمره وتولید اقتصادی،انجام فعالیت اجتماعی محروم می نماید وبه تبع آن نقش اجتماعی زنان روبه کاهش رفته و اکثر امورات توسط مردان جامعه مدیریت میگرددچنانچه نتایج مطالعاتی که در برخی کشورهانشان دهنده این امر میباشد که میزان بازدهی اقتصادی و اجتماعی و آموزشی زنانی که زمان کمتری برای تامین آب صرف میکنند بیشتر از زنانی است که اکثر اوقات آنها برای بدست آوردن آب صرف مینمایند.

بر اساس اعلامیه جهانی حقوق بشر مصوبه1948 میلادی به رسمیت شناختن حقوق تمام افراد انسانی اعم از زن و مرد بعنوان پایه و اساس صلح وآزادی و عدالت در جهان اعلام گردیده است وحق بر محیط زیست یکی از مهمترین حقوق هر انسانی تلقی شده است چنانچه در بند اول اعلامیه استکهلم داشتن برابری و آزادی جهت برخورداری از محیط مناسب برای زندگی سعادتمندانه ازحقوق بنیادین هر انسانی تلقی شده و حفظ آن برای نسلهای فعلی و آینده نیز تکلیف محسوب میگردد.همچنین در کلیه متون و اسناد بین المللی علاوه بر مقوله حق بر محیط زیست ،حق بر آب نیز بعنوان یکی از حقوق همسان با مردان تلقی شده اندچنانچه در سال 2002 سازمان ملل در قرار داد بین المللی حقوق اقتصادی ،اجتماعی و فرهنگی خود دسترسی به آب تمیزرابه تعهدات خود اضافه نمود

بموازات پیشرفتهای فنی و تکنولوژیکی ،جهت تبیین رابطه توسعه و محیط زیست ونقش زنان در فرایند توسعه و مواجهه با بحرانهای زیست محیطی معاصر عده ای از متفکرین به علوم انسانی ،مناسبات اجتماعی و توجیه رابطه جنسیت و توسعه 1 توجه نموده اند چنانچه توجه به بحران آب واهتمام به حل چالشهای آن با استفاده از اخلاق موجب پیدایش مجموعه ای از اندیشه ها با نام اخلاق آب2 گردیده است که بر طبق آن، توجه به اخلاق وکاربرد آن در حل بحران آب جهت رسیدن به توسعه پایدار از الزامات مدیریت منابع آب بیان شده است.

 مبانی فکری اندیشه اکوفمنیستی ومختصات اخلاقی زنان

مختصات اجتماعی واخلاقی زنان و نقش ایشان در توسعه جوامع انسانی وجلوگیری از بحرانهای محیط زیست موجب بوجود آمدن تفکر اکوفمینیستی گردیده که برطبق آن به ارتباط بین نا برابری جنسی و تسلط بر طبیعت تاکید شده است .فیمینیسم3 بوم شناختی عقیده ای است که در آن به پیوندهای مهم تاریخی ،نمادین و نظری مابین سلطه بر زنان و سلطه بر طبیعت غیر انسانی تاکید میشود .اکوفمینیسم4 شاخهای از فمینیسم است که بین بوم شناسی و فمینیسم رابطه برقرار میکند استدلال اصلی اکوفمینیستها این است که تفکرات مردسالارانه رسیدن به توسعه ، پیشرفت اقتصادی و طبیعت را از بین می برد

در حیطه معرفت شناسی5 اکوفمینیستها بر تأثیر جنسیت6 در معرفت تأکید دارند و بر این اساس معتقدند که باید پرسش از معرفت را به پرسش از فاعل شناسایی برگرداند و به تأثیر جنسیت و عوامل اجتماعی و سیاسی در بررسی معرفت توجه کرد؛ در معرفتشناسی بویژه در دوره معاصر، از نقش جنسیت و تأثیر عوامل اجتماعی و سیاسی غفلت شده است مهمترین انتقادی که اکوفمینیست ها نسبت به معرفتشناسی مطرح نمودهاند، جهتگیری مردانه آن است. آنها برای اثبات مدعای خویش علاوه بر نقد نظریات متفکرین مهم از قبیل افلاطون در خصوص مرد وزن ، به استمداد از نظریات روانشناختی متوسل شده اند

از آنجا که مهمترین مسئله برای فمیینیسم مسئله یاری رساندن به هر شکل برای درک ستم بر زنان وبهبود زمینه زندگی زنان است واقدامات انسانها در بین بردن منابع طبیعی و محیط زیست در نهایت به مشقت روز افزون ومشکلات عدیده جسمی ،روحی برای زنان منجرمیگردد لذا تباهی وبهرکشی از محیط زیست ،جزو مسایلی است که درک آنها به شناخت درباره ستم بر زنان یاری میرساند.

اکوفمینیستها همانند فمینیستها به مختصات اخلاقی خاصی برای زنان از قبیل مسئولیت گرایی 7،جمع گرایی8،عاطفه گرایی9،عضو شبکه ارتباطی 10 ،اخلاق غمخواری11 و مراقبت ،طبیعت گرایی عقیده دارند و ضمن ترکیب این ویژگیهای باساختارهای ظالمانه عقلی و مفهومی سلطه، در جوامع انسانی ،در تبیین مبانی فکری خود بر سه مساله مشابه تاکید دارند:

-1بین سلطه بر زن و سلطه بر طبیعت ارتباط منطقی و مفهومی وجود دارد.

-2روابط زنان با طبیعت شاخصهای خاص خود را داراست

-3نقش زنان در حل مشکلات اکولوژیکی قابل تامل است

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید