بخشی از مقاله

چکیده

هدف از انجام این تحقیق شناسایی عوامل موفقیت سیستم هاي هوش کسب و کار با استفاده از مطالعات کتابخانهاي است. در این تحقیق با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی و با مطالعه پژوهش هاي پیشین، عوامل حیاتی موفقیت سیستم هاي هوش کسب و کار شناسایی شدند و سپس طبق مدل یی او و کورونیس در سه طبقه، سازمانی، فرایندي و تکنولوژیکی دسته بندي شدند و پس از آن در جدولی عوامل شناسایی شده تحلیل شدند و مشخص شد که دسته عوامل سازمانی و خصوصا شاخصهاي حمایت مدیران عالی و داشتن برنامه و چشم انداز داراي بیشترین فراوانی و دسته عوامل تکنولوژیکی داراي کمترین فراوانی هستند.

-1 مقدمه

محیط پر فراز و نشیب انسانها را بر آن می دارد که در هر کار و مساله اي به دنبال راهکاري بهینه براي حل آن باشد.

انسانها با تحلیل دقیق مسائل از سویی به حل مسائل پیش رو می پردازند و از سویی دیگر اقداماتی پیش گیرانه براي حل مسائل پیش رو در آینده انجام می دهند. امروزه دنیاي تجاري از این قاعده خود را مستثنی نمی داند وگاهی کسب و کارها با مسائل ریز و درشتی روبرو هستند که به طور فزایندهاي بر پیچیدگی آنها افزوده می شود. از همین رو کسب و کارها و مدیرانشان با نگاهی به آینده، به دنبال راهکارهایی جدید براي مقابله با مسائل حال حاضر خود هستند. اما همه روزه با تصمیماتی اشتباه از سوي مدیران مواجه هستیم که منشأ این اشتباهات در نبود اطلاعات درست، به موقع و تحلیل مناسب است.

استفاده از فن آوري طلاعات براي فرایندهاي مختلف کسب و کار منجر به رشد شدید و نمایی در مقدار داده هایی که پردازش و ذخیره می شوند شده است. سیستم هاي قدیمی فن آوري طلاعات در جمع آوري و پردازش این داده ها به اطلاعات موثر هستند. با این حال توانایی آنها در فراهم کردن گزارشهاي منعطف براي درك بهتر اطلاعات و تاثیر آن بر کسب و کار محدود است

نیاز به اطلاعات بهبود یافته و توسعه تکنولوژي هاي وابسته منجر به ظهور سیستم هاي فن آوري طلاعات کنونی شد. این سیستم ها عبارتند از سیستم هاي مدیریت دانش - KM - 1، داده کاوي - DM - 2، سیستمهاي همکاري - CS - 3، مدیریت عملکرد شرکت - CPM - 4، کشف دانش. - KD - 5 اخیرا، واژه هوش کسب و کار براي پوشش کامل همه سیستم هاي نام برده شده استفاده می شود

از همین رو سیستم هاي هوش کسب و کار به عنوان مهم ترین سیستم هاي اطلاعاتی قسمت اعظمی از راه حل هاي ارائه شده در زمینه بهبود روشهاي تصمیم گیري جهت کسب اطمینان از رشد پایدار و حفظ مزیت رقابتی را تشکیل می دهد. در این چنین شرایطی سیستم هاي هوش کسب وکار می تواند ابزار نیرومندي در دستان مدیران ارشد سازمانها باشد تا از آن طریق تصمیمات بهتري اتخاذ کنند که منبع این تصمیمات بهتر نیز همان انجام تحلیل ها،گزارشها و تحلیل هاي پیش بینی کنده دیگر می باشد.

حجم داده ها و اطلاعات در دنیاي کنونی به قدري است که در صورت نبود سیستم هاي مناسب تحلیل، بکارگیري منابع سازمانی جهت ایجاد ارزش و کسب اهداف سازمانی غیر ممکن به نظر می رسد. از همین روست که استفاده از هوش کسب و کار و فنون مرتبط با آن حیاتی می نماید. سازمانها نیز به این مهم پی برده اند و هر روزه به دنبال پیاده سازي و بکارگیري بخشهایی از این فنون در کسب و کارهاي خود هستند.

آمار منتشر شده توسط گارتنر - - 2009 نشان می دهد که در چهار سال منتهی به سال 2009 از نظر مدیران ارشد اطلاعاتی 1500 سازمان برتر دنیا از بالاترین درجه اهمیت و اولویت برخوردار بوده است. و همچنین" سرمایه گذاري در هوش کسب و کار جهانی و نرم افزارهاي مدیریت تجزیه و تحلیل و عملکرد در سال 2008 نزدیک به 8,8 میلیارد دلار بوده است که این موضوع افزایش 21,7 درصدي را نسبت به سال 2007 نشان میدهد

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید