بخشی از مقاله

چکیده:

هوش تجاری یک اصطلاح در مدیریت کسب و کار است که برای توصیف برنامه های کاربردی و فناوری هایی به کار می رود که به منظور تجمیع، ایجاد دسترسی و تحلیل داده ها و اطلاعات سازمان جهت کمک به اتخاذ تصمیمات بهتر تجاری استفاده می شود. در گذشته، سیستم های هوش تجاری با تمرکز روی Bak-end طراحی می شدند، اما امروزه معماری هوش تجاری به سمت برنامه های کاربردی تحلیلی سازمانی و به صورت چند لایه ای توزیع شده رفته اند. در این مقاله سعی شده است نقش هوش تجاری در مدیریت کسب وکارها و ضرورت استفاده از هوش تجاری به همراه کارکردهای آن در سازمان ها توضیح داده شده و معماری پیشنهادی دادههای موجود در مخزن دادهای با استفاده از فرایند سه گانه ETL ارائه شده است. هوش تجاربی یعنی در اختیار قراردادن اطلاعات مناسب به افراد مناسب در زمان مناسب برای اخذ تصمیم مناسب.

مقدمه

هوش تجاری یا هوش کسب و کار که قالب عمدهتری را مانند استفادههای تجاری و غیرتجاری - نظامی و غیرانتفاعی - در بردارد، عبارت است از بعد وسیعی از کاربردها و تکنولوژی برای جمعآوری داده و دانش جهت زایش پرسوجو در راستای آنالیز بنگاه برای اتخاذ تصمیمات دقیق و هوشمند. یک هوش تجاری براساس یک معماری بنگاه تشکیل شده است و در قالب پردازش تحلیلی بر خط - OLAP - به تحلیل دادههای تجاربی و اتخاذ تصمیمات دقیق و هوشمند میپردازد. هوش تجاری، نه به عنوان یک محصول و نه به عنوان یک سیستم، بلکه به عنوان یک معماری و رویکردی جدید مورد نظر است که البته شامل مجموعهای از برنامههای کاربردی و تحلیلی است که به استنادپایگاههای داده عملیاتی و تحلیلی به اخذ و کمک به تصمیمگیری برای فعالیتهای هوشمند تجاری و کسب و کار میپردازند. امروزه با اطمینان می توان ادعا کرد استفاده از هوش تجاری می تواند قدرت رقابت پذیری یک سازمان را افزایش دهد و آن را از دیگر سازمان ها متمایز نماید . این راه حل به سازمان ها این امکان را می دهد تا با به کارگیری اطلاعات موجود از مزایای رقابتی و پیشرو بودن بهره برداری نمایند و درک بهتر تقاضاها و نیازمندی های مشتریان و مدیریت ارتباط با آنان را میسر سازند. این راه حلها همچنین باعث می شوند که سازمانها بتوانند تغییرات مثبت یا منفی را کنترل کنند و به خوبی آنها را زیر نظر داشته باشند.

به بیان سادهتر هوش تجاری چیزی نیست مگر فرایند بالابردن سوددهی سازمان در بازار رقابتی با استفاده هوشمندانه از دادههای موجود در فرایند تصمیمگیری. در صورتی که مفهوم هوش تجاری بدرستی درک و منتقل نگردد، موجب میشود تا انتظارات مدیران به صورت ناگهانی افزایش یابد و برآورده نشدن این توقعات مواردی را از جمله سلب اطمینان افراد و بویژه مدیران از این سیستم به دنبال خواهد داشت؛ چرا که هوش تجاری فقط به دنبال کوتاه کردن مسیرهای پرسوجو در داخل اطلاعات است خود مستقلاً و بدون نیاز به اطلاعات مناسب قادر به ارائه پیشنهاد یا راهکاری نیست.

تاریخچه هوش تجاری

بسیاری اعتقاد دارند که واژه هوش تجاری اولین بار توسط هوارد دریزنر - Howard Dresner - از گروه گارتنر - Gartner - در سال 1989 ابداع شده بود. هوارد هوش تجاری را به عنوان یک اصطلاح چترگونه برای شرح مفاهیم و متدها برای بهبود تصمیم گیری تجاری براساس اطلاعاتی که ازسیستمهای پشتیبان بدست میآید در نظر گرفت. و اما یوه - Yoeh - ، آیم هوف - Im Hoff - و Answer.com اعتقاد دارند که واژه هوش تجاری اولین بار در مقالهای در سال 1958 توسط هانس پتر لانچ - Hans Peter Luhn - از IBM استفاده شده بود. او هوش را به عنوان »توانایی داشتن برای درک ارتباط بین حقایق و اطلاعات موجود برای هدایت فعالیتها به سوی اهداف موردنظر« تعریف کرد. هوش تجاری که به عنوان یکی از بدیهیات دنیای امروز، از دل سیستمهای پشتیبان تصمیمگیری بیرون آمده است.

تعاریف هوش تجاری

-    وو و همکاران - 20007 - هوش تجاری را به عنوان بخش مدیریتی کسب و کارتعریف میکنند که برای توصیف کاربردها و تکنولوژیهایی که جهت جمعآوری، آمادهکردن دسترسی و تحلیل داده و اطلاعات درباره سازمان، برای کمک به بهبود تصمیمات استفاده میشوند. به عبارت دیگر، هدف هوش تجاری مهیاکردن تکنولوژی هوش تجاری شامل انبار داده سنتی مانند گزارش دادن و جستجوی نکات ویژه و نیز بینش قابل پیگرد است . - Wu & Et Al, 2007 -
-    البشیر و همکاران - 2008 - ، با هدف بررسی میزان تاثیر سیستمهای هوش تجاری بر روی فرآیندهای کسب و کار توانستند یک روش برای اندازهگیری تاثیر یک مدل ارزیابی عملکرد ارائه دهند . - Elbashir & Et Al, 2008 -

-    هوش تجاری دستهای از فناوریها و فرایندهایی است که دادههای سازمانی را جمعآوری، ذخیرهسازی، تجزیه و تحلیل کرده و نتایج حاصل از آن، برای گزارشگیری و تصمیمگیریهای سازمانی به کار گرفته میشود. یک سیستم هوش تجاری در قالب عملیات پردازش تحلیلی بر خط - OLAP - به تحلیل دادههای تجاری و اتخاذ تصمیمات دقیق و هوشمند میپردازد.براساس تعریفی از RudOlivio هوش تجاری، مجموعهای از نظریهها، روشها، فرایندها، معماریها و فناوریهایی است که داده خام را به اطلاعات مفید و معنادار برای فرایندهای تجاری تبدیل میکند . - Rud.Olivia.2009 -

رابطه هوش تجاری با سیستم کسب وکار
هوش تجاری، با کسب و کار رابطه دارد. مانند خیلی از اصطلاحات تعریف شده در حوزه کسب و کار، هیچ تعریف استانداردی ندارد. به هر حال بیشتر ادبیات هوش تجاری، از حوزه کسب و کار، فروشندگان تجهیزات رایانهای و صنایع فناوری اطلاعات بدست آمده است.هوش تجاری فرآیندی است که با استفاده از اطلاعات و آنالیز آنها، به عبارت دیگر پشتیبان دستگیری با استفاده از متدهای مختلف، به سازمانها برای پیشبینی رفتار تولیدکنندگان، مشتریان، رقبا و محیطها برای باقی ماندن در فضای کسب و کار در جهان اقتصادی امروز کمک میکند به گونهای که در صورت عدم تمرکز مدیران به هرگونه تغییرات محیطی و نبود تعامل مناسب با محیط کسب وکاربه سمت فنا و نابودی حرکت خواهد نمود که هوش تجاری می تواند با تمرکز بر این تغییرات سریع و آنالیز و تحلیل دقیق دادهها به راهبردی مطلوب برای تصمیم گیری های سازمانی منتهی گردد. - Rud.Olivia.2009 - همانطور که از تعاریف متعدد استنباط میشود، هوش تجاری در قالب هر تعریفی به دنبال افزایش سودآوری در سیستم کسب وکار با استفاده از اتخاذ تصمیمات هوشمند و دقیق است. به عبارت دیگر این گونه میتوان بیان کرد که احساس نیاز به هوش تجاری در سازمان برای اولین بار در سطوح بالای مدیریتی احساس میشود و از بالای هرم ساختار سازمانی به بخشهای زیرین منتقل میشود، ولی برای ایجاد آن میبایست از پایینترین سطوح و لایهها شروع کرد. مهمترین نیاز یک مدیر، داشتن اطلاعات دقیق برای اتخاذ تصمیم درست است. فرایند تصمیمگیری میتواند به سه بخش کلی زیر تقسیم شود. با توجه به انواع مختلف تصمیمگیری - براساس میزان ساخت یافته بودن آن - هر یک از بخشهای اهمیت متفاوتی خواهند داشت.

1 دسترسی، جمعآوری و پالایش دادهها و اطلاعات موردنیاز؛ 2 پردازش، تحلیل و نتیجهگیری براساس دانش؛ 3 اعمال نتیجه و نظارت بر پیامدهای اجرای آن. در هر یک از موارد فوق، سازمانهای قدیمی که از هوش تجاری استفاده نمیکنند، دارای مشکلاتی هستند که اغلب از عواملی چون حجیم بودن دادهها، پیچیدگی در تحلیلها و ناتوانی در ردگیری نتایج فرایندها و پیامدهای تصمیمات گرفته شده، نشأت میگیرند. هوش تجاری با کمک به حل مشکلات فوق، به دلیل ساختاری که در سازمان به وجود میآورد، فرصتهای جدیدی نیز برای رشد سازمان ایجاد میکند و نه تنها عامل حذف مشکلات است، بلکه با صرفهجویی در زمان و هزینه، شر ایط کاری را دگرگون میسازد. عملیات استفاده شده در سیستمهای هوش تجاری در فضای کسب و کار شامل: عملیات پردازش تحلیلی بر خط، پایگاه داده تحلیلی، داده کاوی، ETL - استخراج، تبدیل، بارگذاری - گزارشگیری Dashboard و Scoreboard میباشد.

نقش هوش تجاری در سیستمهای کسب و کار

سامانههای کسب و کار، نقش بسزایی در بهبود فعالیتهای کسب و کار و ارتقاء سطح نظارت داشته است. با وجود مزایای این سیستمها، مشکلاتی عدیدهای پیش روی محققان این حوزه میباشد، مشکلاتی نظیر اندازهگیری و ارزیابی کارایی فعالیتها و همچنین دشواری به دست آوردن میزان تأثیر فعالیت کسب و کار مربوط به زیربخشهای کسب و کار با توجه به حجم بالای دادههای ورودی وجود دارد. به منظور بهبود سطح فعالیتهای مدیریتی نیاز به ثبت تحلیل و کنترل حجم بالایی از دادهها میباشد . استفاده از پایگاه داده رابطهای برای نگهداری اطلاعات کسب و کار، منحصر به حجم محدودی از اطلاعات است. در حقیقت حجم دادههای یک پایگاه داده رابطهای در حدود چند مگابایت تا چند گیگابایت است، در حالی که این مقدار در پایگاه داده تحلیلی در حدود چند گیگابایت تا چند ترابایت میباشد. بنابراین استفاده از

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید