بخشی از مقاله

چکیده:

هدف از آموزشهای دینی مدرسه ای تربیت اعتقادی، اخلاقی و عبادی دانش آموزان است وبرای تحقق این هدف، کوششهای فراوانی مبذول میشود اما باید دانست که یادگیریها و تجاربی که دانش آموزان در نظام آموزشی کسب میکنند محدود به برنامه درسی آشکار نیست و عوامل دیگری نیز در کنار برنامه های درسی رسمی وجود دارد که گاه به نحو گسترده تر، پایدارتر و نافذتر بر شکل گیری تجارب، انتقال افکار، نگرشها، ارزشها و اعمال و رفتار دانش آموزان تأثیرمیگذارند. چنین تجاربی را که در طی تحصیل آموخته و درک می شود و جزء برنامه درسی از قبل تعیین شده نمیباشد، برنامه درسی پنهان یا پیامدهای قصد نشده مینامند که واجد آثار مثبت و منفی فراوانی بر روی دانش آموزان است. بخش اعظم یادگیریهای دوران تحصیل حاصل تعامل پویا با فرهنگ یا مجموعه روابط یا مناسبات، قوانین و مقررات و جو حاکم بر مدرسه و نیز حاصل تعاملات اجتماعی آنان در عرصه ارتباطات رسانه ای است. این تجارب که بدون آگاهی طراحان و معلمان و اولیای دانش آموزان حاصل میشود، آثار متفاوتی بر روی دانش آموزان بجا میگذارد و عدم توجه به آن میتواند تحقق اهداف تعلیم و تربیت را با اشکال مواجه نماید.

از هنگامی که دانش آموزان در متن نظام آموزشی قرار میگیرند با سه جنبه از محیط مواجه میشوند جنبه شناختی ، جنبه فیزیکی و جنبه اجتماعی که هرکدام از این سه جنبه با یک برنامه درسی پنهان همراه است در این میان محیط اجتماعی به عنوان نافذترین و مهم ترین جنبه از محیط های آموزشی است منظور از جنبه اجتماعی روابط و مناسبات اجتماعی حاکم بر مدرسه و نیز ارزشهایی است که از طریق رسانه های متداول و به ویژه رسانه های تعاملی تبلیغ، توسعه و ترویج میشود از این گذشته برنامه ریزیهای کلان اجتماعی همچون دیدگاه سکولار حاکم بر جریان عمومی تعلیم و تربیت و نیز گسترش رسانه های دیجیتالی از عواملی هستند که تلاشهای نظام تعلیم وتربیت عمومی را در زمینه درس دینی با ناکارآمدی مواجه میسازند.

مقدمه:

علیرغم باور همه اندیشمندان به وجود حس دینی و گرایش به معنویات دردرون انسان، شاهد نا کارآمدی آموزشهای دینی مدارس و عدم استقبال نوجوانان و جوانان از آموزشهای دینی ارائه شده در محیطهای آموزشی هستیم . به واقع امروزه همه ی اندیشه ورزان تعلیم و تربیت و حتی والدین دانش آموزان هم از نحوه ی ارائهی آموزشهای دینی مدرسهای ابراز نارضایتی میکنند از آن روی که معتقدند حاصل و برآیند چنین تعالیمی، پرورش انسان دینمدار و طراز دینداری قابل قبول در جامعه نیست . اکنون جای طرح این سؤال وجود دارد که چرا با وجود تلاشهای خانواده ها و کادر آموزشی مدارس در برپایی مراسم و مناسبتهای مذهبی و اقامه نماز و نیز تلاش دست اندکاران عرصه تعلیم و تربیت دینی برونداد تلاشهای انجام یافته چندان رضایت بخش نیست و منجر به پرورش جوان دینمدار و اخلاقی مورد انتظار در جامعه نمیشود؟

از نظر اجتماعی سرمایههای واقعی هر جامعهای نیروهای جوانی هستند که آیندهی منش و مشی اجتماعی را ترسیم میکنند . از سوی دیگر دوران تحصیل مدرسه از مهمترین و حساسترین مقاطع رشد فکری و تکامل شخصیتی به شمار میرود . در این دوران که ، بواسطهی بروز تحولاتکمّی و کیفی، با ارزش ترین و پرانرژی ترین دوران حیات انسانی شمرده میشود و شناختی که از نظر جسمی و روانی در این دوره به وقوع میپیوندد شخصیت و حیات انسان را در همه ادوار تحت تأثیر قرار میدهد، سهم انکار ناپذیری در تعلیم و تربیت جوانان کشورمان ایفا میکند. متأسفانه نتایج برخی پژوهشها نشان میدهد که حاصل تلاشهای برنامه ریزان تعلیم و تربیت در دوران تحصیل، پرورش دانش آموزانی است با شناخت بسیار سطحی، اندک و ناکارآمد از دین که بنا به اذعان همه دینمداران، این سطح از دینداری به تربیت انسان دین مدار منجر نمیشود.

مطالعه و بررسی موقعیت ها تعددِو عواملِ موثر رب فرآیندِتعلیم و تربیت و روابطِ بین آنها، تعلیم و تربیت را چنان پیچیده میکند که در این میان بررسی شناختِو آسیبهای تربیتِ دینی، به امری دشوار و چند لایه و پیچیده تبدیل میشود. واقعیتی که پرداختن به آن به رفع موانع تأثیرگذاریِ این تلاشها کمک بایستهای مینماید. بررسی های انجام یافته نشان میدهد که نتایج تلاشهای نظام آموزشی در جهت ایجاد و تقویت گرایشهای دینی در مخاطبان خود چندان موفقیت آمیز نبوده است. بنابر این لازم است با بررسی موانع موجود در صدد رفع آنها برآییم. بطور خلاصه باید گفت، هدفاین نوشتار نوعی آسیب شناسیِ تربیتِدینی با رویکردِ عملی است و بهبررسی و شناختِ عوامل و متغیرهایی میپردازد که به این جنبه از تربیت دانش آموزان توجه دارند. تشخیص این عوامل و بررسیِ آسیبها، تلاش مشفقانه ای در جهت افزایش ضریب مصونیت تربیت دینی از آفات است.

دین: در لغت به معنای انقیاد، اطاعت، تسلیم و جزا آمده است؛ و در اصطلاح، مجموعه عقائد، اخلاق، قوانین و مقرراتی است که برای اداره امور جامعه انسانی و پرورش انسان لازم باشد - جوادی آملی، 1372، ص - 94

آموزشهای دینی: منظور از آموزشهای دینی، ایجاد تغییر در رفتار و کردار دینی است که کوججدک و نوجوان را با وظایف و شرایع دینی آشنا می کند؛ مبانی اعتقادی را در آنان رشد می دهد؛ و فطرت الهی و انسانی آنان را بارور می سازد. ناکارآمدی صفت مصدری است به معنای ناکارآمد بودن، بی فایده بودن، بی اثر بودن. مقصود از ناکارآمدی تربیت دینی در مدارس عملکرد غیر اثربخش یا تاثیر گذاری اندک آن در فرآیند تربیت دینی است .همزمان با آغاز قرن 21 بیشترین توجه پژوهشگران در زمینه ارزیابی به مدیریت عملکرد معطوف شده و بهبود عملکرد یکی از رویکردهای جدید در حوزه ی مدیریت ناکارآمد است . مدیریتِعملکردِ دینی، شامل شناسایی عوامل ضعف عملکرد،و تقویتِ عوامل اثر بخش در حوزه باورهای دینی و عملکرد دینمدارانه است. منظور از ناکارآمدی فقدان موفقیت در دستیابی به اهداف یا انجام آن در سطح غیر قابل قبول تعریف می شود به این معنا که سیستم به گونه ای تعبیه و تعریف شده که برونداد آن، تربیت افرادی با سطح عملکرد دینی ضعیف و غیر قابل قبولی است.

آسیب شناسی تربیت دینی: مطالعه آفات و آسیب هایی است که در روند تربیت دینی متربیان رخ می دهد. یکی از نقدهای وارد بر نظام آموزشی ناکارآمدی آن در عرصه تعاملات اجتماعی است . عده ای برآنند که نظام آموزشی علیرغم تلاشهای برنامه ریزان و سیاستگذاران در زمینه تهیه کتب درسی و محتوای آموزشی و تربیت کادر مجرب ویژه آموزش، در عرصه عمل اجتماعی و در خصوص برآوردن نیازهایی که متکفل آن شده چندان توانا نبوده و در این عرصه خوش ندرخشیده است . برای مثال می توان از آموزشهای دینی ارائه شده در مدارس یاد کرد که با وجود کوششهای متخصصان تعلیم و تربیت در زمینه ایجاد روحیه خداباوری و ایمان قلبی و تقویت وجدان دینی در دانش آموزان به توفیقات مورد نظر دست نمییابد. یکی از وظایف نظامات اجتماعی آسیب شناسی و

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید