بخشی از مقاله

چکیده

علل زه دار شدن اراضی زراعی استان مازندران خصوصاً در نوار ساحلی را باید از زمان اجرای قانون اصلاحات اراضی به بعد جستجو نمود که ماحصل آن تغییر تدریجی الگوی کشت از زراعت های متنوع خشکه زار به تنها زراعت آبی - شالیزار - بوده است. خیز تدریجی سطح آب تحت الارض، آب ماندگی در اراضی، عدم خروج رواناب های حاصل از بارندگی، بالا آمدن سطح آب دریای خزر در دهه 50 و 60 که خود مانعی در تخلیه مناسب جریان رودخانه ها به دریا گردید از جمله عوامل بارز ضرورت احداث شبکه زهکشی در اراضی ساحلی می باشد. در ابتدای دهه 60 با فعال شدن اداره مهندسی زراعی در استان و همکاری ارگان های ذیربط زهکشی اراضی زراعی خصوصاً اراضی ساحلی مورد توجه قرار گرفت و طرحهای زهکشی زیاد در سطح استان اجرا گردید.

مقدمه

علل آبگیر شدن اراضی ساحلی خزر

علل زه دار شدن اراضی ساحلی را باید در سوابق کشت و کار و نظام بهره برداری اراضی از سالهای قبل از دهه 40 زمانی که مالکین روستاها برنامه ریز رقبات ملکی و منابع آب آن بودند و از این منابع محدود آبی که عمدتاً از منابع آبهای سطحی بود ترکیب و نسقی متوازن از زراعت آبی و دیم در اراضی زراعی خود برقرار می کردند، بررسی نمود. الگوی مناسب کشت در زمین های دیم شامل، غلات پائیزه مانند گندم و جو و زراعت بهاره شامل پنبه، کنف، کنجد در ترکیبی از محصولات صیفی بوده است. نتیجه محدودیت منابع آب و عدم کفایت آن برای کل عرصه های زراعی منتج به درک نسق بندی در ترکیبی توازن از اراضی زراعی آبی، دیم و آیش و علف چر دامهای روستائی بوده، این شیوه در اکثریت قریب به اتفاق روستاها عمومیت داشت.

گردش نسق زراعی معمولاً هر دو تا سه سال یک بار انجام می شد و در این دوره ها اهم اقدامات لازم برای بهره وری بهینه از عرصه های دیم از جمله مرمت و لایروبی زهکش ها و احداث زهکش های جدید برای رفع ماندابها و مرمت انهار آبرسانی انجام شده و عملیات خاک ورزی در زراعتهای مختلف در آن از غلات ریشه افشان گرفته تا پنبه ریشه عمیق در بهبود کیفی بافت خاک و کاهش تراکم علفهای هرز آثار اگروتکنیکی خود را بر جای می گذاشت و لاجرم با کاهش میزبانهای متنوع از تراکم آفات و بیماریها نیز می کاست. در این شیوه زراعت، اشتغال مستمر برای منابع تولید مانند زمین، آب و نیروی کار و توزیع آن برای فصول مختلف فراهم شده است. ضمن ایجاد موارد اولیه برای صنایع وابسته، تمام مزیت های کشاورزی چند محصولی قابل دسترس بود. وجود کارخانه های پنبه پاک کنی و گونی بافی در حداقل 8 شهر استان و لاشه ادوات زراعت مکانیزه پنبه در اینجا آنجا نمایانگر پویائی و رونق کشاورزی در این دوره است. پس از اجرای مرحله ای مقررات قانون اصلاحات اراضی در دهه 40 مالکیت اراضی و به تبع آن مدیریت بر منابع ارضی و آبی از مالکین منتزع و به زارعین صاحب نسق انتقال یافت.

در نتیجه حذف مالکین، نوعی آشفتگی بر مدیریت کشاورزی روستاها پدید آمد و این امر دولت وقت را وادار به اتخاذ تدابیری برای پر کردن خلاء مدیریتی ناشی از حذف مالک وا داشت که متعاقب آن ایجاد شرکتهای سهامی زراعی شرکتهای تعاونی تولید روستائی در دستور کار قرا گرفت که متاسفانه این تشکل ها نیز به دلیل سازگار نبودن با شرایط فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی زارعین گسترش عام نداشته و نتوانسته در مدیریت کشاورزی روستا نقشی کار ساز داشته باشد. پی آمد عدم مدیریت روستائی موجب رها شدن مرمت زیر ساخت های کشاورزی از جمله زهکش ها و بالا آمدن آبهای سطحی حتی در اراضی خشکه زاری شد بدین ترتیب الگوی کشت با روندی سریع به افزایش سطح کشت برنج انجامید. علاوه بر ایجاد موانع ماندابی در پرداختن به عملیات کشت و کار زراعتهای پائیزه، زراعتهای بهاره مانند پنبه نیز با مشکلات آبگیری اراضی در فصل آماده سازی مواجه گردید، در نتیجه بالا آمدن آبهای سطحی، حفر چاههای کم عمق و سطحی از انواع فلمن و مته ای فراگیر شدن استفاده از موتور پمپ های کوچک برای استحصال آب این چاهها با روندی سریع به گسترش سطح کشت برنج انجامید و همزمان با آن افزایش قیمت برنج نیز به این روند دامن زد و تمام عرصه های قابل دسترسی مانند زهکش های اصلی و فرعی، خرمن گاهها و حتی معابر زراعی نیز به کشت برنج اختصاص یافت، اگرچه در این سطوح کشت برنج متضمن ایجاد درآمد قابل توجه برای شالیکار بود ولی غفلت عمومی از تاثیرات منفی حذف زهکش ها موجب آن شد تا عارضه عمومی زه دار شدن اراضی به مشکلی سراسری در منطقه تبدیل شود.

باین ترتیب الگوی کشت دشت های مازندران دگرگون شد. کارخانه های روغن کشی و صابون پزی یا متوقف شدند و یا ماده اولیه را از خارج از استان یا خارج از کشور تأمین می نمایند. آبگیر بودن اراضی همچنان ادامه دارد و هم اکنون مناطقی از اراضی زراعی در سطح استان وجود دارد که بهیچ وجه رنگ خشکی را در طول سال بخود نمی بیندراندمان. تولید خصوصاً در این اراضی کاهش یافت و همچنان ادامه دارد. در این راستا بالا آمدن سطح آب دریای خزر و تأثیر آن بر تخلیه مناسب رودخانه ها و مسیل های طبیعی که نقش زهکشهای اصلی را در منطقه ایفا می نمایند را نباید از نظر دور داشت.

زهکش سطحی اراضی منطقه بهنمیر

منطقه بهنمیر در شرق شهرستان بابلسر و در فاصله حدود 5 کیلومتری آن واقع است شیب عمومی این اراضی 0/5 تا 1 متر در هزار متر و از پستی و بلندی نامحسوس برخوردار است. جنس خاک سبک - اراضی نزدیک ساحل دریایخزر - تا نسبتاً سنگین و سنگین می باشداراضی. ضلع شمالی منطقه عموماً دیمزار و اراضی ضلع جنوبی بصورت آبی و دیم مورد بهره برداری قرار می گیرد. زراعت های غالب منطقه گندم، جو، سویا، ذرت، شالی و در سطح کمی نیشکر و باغات مرکبات و در سطح کم سیاه ریشه - هلو - می باشد. موسسه خاکشناسی و حاصل خیزی خاک، خاک این منطقه را در کلاس III طبقه بندی نموده و محدودیت این اراضی را آبگیر بودن ، شوری و توپوگرافی تشخیص داده است.

سطح آب زیر زمینی بالا و بدلیل شور بودن از کیفیت نامطلوبی برخوردار است. باین دلیل در این منطقه از آب زیرزمینی برای آبیاری مزارع استفاده نمی گردد. منابع آبی این اراضی آب بندانها میباشند که عموماً در ضلع جنوبی منطقه واقعند و از مسیلهای اراضی بالادست خود تغذیه می گردند. در امتداد ساحل دریای خزر عدسی های آب شیرین وجود دارد که به نظر می رسد از باران تغذیه می گردد. کیفیت آب عدسی ها مطلوب و قابلیت استفاده در کشاورزی را دارد. تعدادی از کشاورزان با حفر چاههای دهان گشاد - استل - از آب عدسی ها استفاده می نمایند. در دهه اول مهرماه سال 1360 بارشی با شدت 200 میلی متر در روز نازل شد این بارش موجب آبگرفتگی بخش اعظم اراضی زراعی و روستاهای منطقه گردید. با تقاضای کشاورزان و تأکید استانداری دفع رواناب های حاصل از بارندگی در دستور کار مسئولین کشاورزی استان قرار گرفت.

بیان محدودیت ها

در مقدمه این مقاله علل آبگیر شدن اراضی ساحلی عنوان گردید. آبگیر بودن اراضی بهنمیر هم به دلایل عنوان شده در مقدمه مقاله می باشد. حذف تدریجی زهکشهای منطقه و نبود معبر مناسب از عوامل اصلی آبگیر شدن اراضی بوده است. قابل ذکر است که خاک منطقه در پاره ای مناطق شور و در بخشهائی شور و قلیا می باشد. در این طرح از بین بردن شوری و یا شوری و قلیائیت خاک مورد توجه نبوده بلکه تنها دفع رواناب های حاصل از بارندگی مورد توجه بوده است.

مبانی طراحی

بشرحی که گذشت مطالعات فقط بر روی دفع رواناب حاصل از بارندگی صورت پذیرفت در برآورد رواناب حاصل از بارندگی از آمار داده های هواشناسی 30 ساله ایستگاه سینوپتیک بابلسر استفاده شده است. آمار یاد شده متوسط بارندگی سالانه ایستگاه را برابر 894/4 میلیمتر در سال ارائه می نماید.

محاسبه دبی طرح

حداکثر بارندگی روزانه در طی دوره آماری از حداقل 44 میلیمتر در سال 1966 تا حداکثر 219 میلیمتر در سال 1971 متغییر است. برای محاسبه شدت بارندگی با دوره برگشتهای مختلف توزیع های مختلف با استفاده از نرم افزار SMADA مورد بررسی قرار گرفت از ان میان توزیع لوگ پیرسون تیپ III انتخاب گردید مقادیر بدست آمده در جدول شماره - 1 - آمده است. منابع مختلف علمی، مقاومت نباتات زراعی را در مقابل خفگی تا 48 ساعت عنوان نموده اند پس از مدت یاد شده گیاه دچار خفگی شده و تدریجاً برگهای گیاه زرد می شود. در این طرح نیز مدت تخلیه رواناب حاصل از بارندگی 48 ساعت در نظر گرفته شد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید