بخشی از مقاله
چکیده:
سرعت تغییرات صنعتی ، اقتصادی و اجتماعی ، تغییرات زیادی در فضاهای سازمانی ایجاد کرده است. نیازهای روزافزون مشتریان و ارباب رجوع ، شرائط نظریه ها و تغییر و تحول در محیط های سازمانی از یک سو و تغییر در مدلهای نیاز و انگیزش کارکنان ، باعث پیدایش نظریه یا مدل تازه ای بنام سازمانهای یادگیرنده شده است. طی دهه اخیر و همزمان با موج عظیم تغییرات اجتماعی ، اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی ، سازمان ها برای حفظ و بقای خود ، تلاش گسترده ای را برای خارج شدن از قالب های سنتی و غیرپویا و حرکت به سمت سازمانهای یادگیرنده آغاز کرده اند.
سازمان یادگیرنده ، سازمانی است که در آن افراد بطور مستمر توانائی های خود را ارتقاء می بخشند تا به نتایجی که مدنظر است ، دست یابند و بدین ترتیب الگوهای جدید تفکر ، رشد یافته و اندیشه های جمعی و گروهی گسترش یابند سازمانهای یادگیرنده دارای ویژگیهای مهم و برجسته ای هستند که درک این ویژگیها برای تبدیل سازمانهای سنتی به سازمانهای یادگیرنده لازم و ضروری است.مغز و اندیشه رهبران اندیشمند منشاء پیدایش سازمانهای یادگیرنده است. باید رهبری اندیشمند وجود داشته باشد تا سازمانی یادگیرنده بوجود آید. در سازمانهای یادگیرنده رهبران ، طراح ، مربی و خدمتگزار هستند و یک عامل مهم و اساسی در خلق سازمان یادگیرنده محسوب می شوند آنها مسئول ساختن سازمانی هستند که افراد در آنها بطور مداوم برای شکل دادن به آینده ، توانائیهای خود را توسعه می دهند.
واژگان کلیدی : سازمان یادگیرنده ، یادگیری ، دانش
مقدمه :
ما اکنون در عصری زندگی می کنیم که حقیقتا می توان آنرا عصر دانش نامید - طارق خلیل ،1381،ص. - 36 قرن 21 قرن گذر های شگفت انگیز است . انفجار اطلاعات و تکنولوزی ، در واقع جهانی را بوجود آورده که در آن تبادلات در کی هزارم ثانیه صورت می گیرد ، با تولید دانش ، در این قرن ، رهبری به معنی در اختیار گرفتن مجموعه دارائی ، افراد ، اطلاعات و فن آوری و اضافه کردن ارزشها به آنها در طول زمان می باشد . در نتیجه رهبر موفق کسی است که ارزش دارائیهای موجود سازمان را افزایش دهد - ابزری و عباسی ، 1384،ص - 2این روزها دانش بیشترین ارزش را در سامان ها دارد - بریتو و دیگران ،2010، ص - 127 در این میان سارزمان هایی که درجه بالائی از خلاقیت و عملکرد کاری دارند دانش خود را بصورت اثر بخشی مدیریت می کنند - کورادو و راموس ، 2010،ص - 323
امروزه دیگر سازمانهای بزرگ و پیچیده ای که دهه های قبل به وجود آمده بودند کار ساز نیستند و حکم دایناسور هایی را دارند که توان تطبیق خود با محیط را نداشته و محکوم به فنا شدند . سازمان های سنتی ، توان و انعطاف لازم جهت همسویی با تغییرات محیط پیرامونی ندارند و برای بقاء خود ناچارند خود را به ابزار هایی مجهز کنند تا توان مقابله با تغییرات جهانی را بدست آورند ، یکی از مهمترین این ابزار ها ایجاد سازمان یاد گیرنده و نهادینه کردن یادگیری سازمانی است .در مقاله حاضر ضمن تشریح سازمان یاد گیرنده و ویژگی های آن ، به بررسی ساختار ، مفاهیم کلیدی سازمان یادگیرنده ، رهبری در سازمان یاد گیرنده ، بررسی دیدگاه های مختلف در خصوص سازمان یادگیرنده و مقایسه سازمان های سنتی و سازمان های یاد گیرنده پرداخته شده است .
چرائی سازمان یادگیرنده - ارتباط ساختار سازمان با مقوله یادگیری :
نگاهی به تحولات موجود در جامعه ، و آنچه که باعث تحولات عظیم در شکل و ساختار سازمان شده ، تحولات نیاز مشتری و چگونگی رفع آنها می باشد . کسب رضایت مشتری ، بعنوان مهمترین هدف سازمان ، باعث گردیده تا سازمان های موفق ، تحولات محیطی خود را شناخته و در راستای استفاده از فرصت و اجتناب از تهدید های آن گام بردارند . در دنیای پر رقابت امروزی ، مدیران در یافته اند که مشتری و مشتری مداری ، اصل بقای هر سازمانی در محیط های پر رقابت امروزی است . در هر سازمانی ، مشتریان به طور کلی با مدیران عملیاتی سر و کار بیشتری دارند به عبارتی ، مشتریان با مدیران عملیاتی و سایر کارکنان عملیاتی جهت رفع نیاز های خود از سازمان در تعامل اند .
بنابراین سازمانی که هدف خود را رضایت مشتری می داند ، جهت دستیابی به مشتریان بیشتر و رضایت آنها باید مدیران عملیاتی هدفمند ، متعهد و آزموده داشته باشد . در سازمان های بروکرئیک که سلسه مراتب اداری زیادی وجود دارد - ارتفاع هرم سازمانی زیاد - در قسمت عملیاتی ، مدیران میانی با مشتریان ارتباط برقرار می کنند و پس از انعکاس نتیجه آن به مدیران ارشد ، آنها رهنمود های کلی خود را به بخش عملیاتی سازمان منعکس می کنند . در چنین محیطی نیاز به ارائه راهکارهایی جهت افزایش و حفظ مشتریان وجود ندارد . زیرا مشتریان خود را با این سازمان ،هماهنگ و سازگار نموده اند . - ابزری و عباسی، 1384،ص - 4
امروزه دیگر سازمان های بزرگ و پیچیده ای که در دهه های قبل به وجود آمده اند کارساز نیستند و حکم دایناسور هایی را دارند که فاقد تطبیق خود با محیط بوده و محکوم به فنا شده اند . سازمان های بزرگ با ساختار سنتی ، توان و انعطاف لازم برای همسوئی با تغییرات مححیط پیرامونی - بویژه با توجه به مسائل جهانی شدن - را ندارند و برای بقاء خود ناچارند تغییر ساختار داده و یا خود را به ابزار نوین مجهز کنند - با گیسو ،1385،ص - 1محیط پویای سازمانی باعث شده تا سازمان های دیگری ، جهت رفع نیاز مشتریان بوجود آیند و مشتریان بالقوه موجود را در جهت رفع نیازهایشان به سمت خود بکشانند . این حرکت باعث شده تا بسیاری از سازمان ها مشتریان بالقوه خود را - مشتریانی که هماهنگ و سازگار با سازمان بودند و برای برآوردن نیاز های خود صف کشیده بودند - از دست بدهند .
زیرا این روند باعث گردید تا انبوه مشتریان جای خود را به انبوه سازمان هایی دهند که بقاء و دوام آنها منوط به وجود مشتری ، جذب و در نهایت رضایت آن است . سازمان ها دریافتند که در محیط رقابتی امروزی ، برعکس قبل ، مشتری ساختار سازمان را تعیین می کند و به عبارتی همه افراد در سازمان ، خدمتگذار مشتری هستند بنابراین رقابت سازمان ها جهت کسب و جذب مشتری باعث گردید تا مشتری بر اریکه قدرت بنشیند - ابزری و عباسی ،1384،ص - 4 سوالی که در اینجا قابل طرح است این است که آیا اگر مدیران عملیاتی و در کل بخش عملیاتی می توانست مشتریان بیشتری را تحت پوشش قرار دهد باز هم سازمان مشتریان خود را از دست می داد ؟ پاسخ به این سوال تا حدی روشن است زیرا مشتری می خواهد نیازهای خود را هرچه بهتر و زودتر ، به گونه ای ارضاء نماید .
بنابراین سازمانها می توانند جهت رسیدن به چنین مقصودی ، هسته عملیاتی خود را قوی تر و مهمتر اینکه آن را در سطح افقی گسترش دهند . اگر ضعف سازمان های گذشته را در عدم پوشش تمام مشتریان بدانیم - شکل - 1 در نتیجه، با عریض نمودن سطح عملیاتی ، مشتریان بیشتری را می توان تحت پوشش داشت و از طرفی کارکنان و مدیران بیشتری می توانند از نزدیک با مشتریان ارتباط برقرار کنند و به رفع نیاز های آنان بپردازند . این تفکر باعث می شود تاسطوح سازمان از قسمت میانی و ارشد به سمت قسمت عملیاتی حرکت کرده و با کاهش تعداد سطوح و سلسله مراتب اداری ، همانگونه که در شکل 2 نشان داده شده ، بر دایره عملیاتی بیفزاید - همان منبع ،1384،ص. - 4
همانطور که در شکل 2 ملاحظه می شود، در چنین سازمانی، توان دسترسی و ارتباط نزدیک با مشتریان بیشتری، وجود خواهد داشت. بنابراین، می توان چنین عنوان نمود که رقابت و در نهایت مشتری- مداری باعث گردید تا سازمانها به سمت ساختارهای افقی تری روی آورند.در عمل، چنین سازمانهایی به راحتی شکل نمی گیرند زیرا شکل گیری آنها مستلزم این است که افراد از قید و بند سلسله مراتب اداری خارج شوند و در راستای هدف نهایی سازمان، به سمت عملیاتی شدن پیش روند، درک این موضوع برای مدیران و کارکنان، نیاز به آگاهی از محیط و دانستن چگونگی ارضای نیاز مشتریان دارد که این امر نوعی یادگیری است.
بنابراین لازمه حرکت به سمت چنین سازمانهایی، یادگیری سازمانی است. باید سازمان در طول زمان یاد بگیرد که محیط و مشتریان آن در کجا قرار دارند و چه انتظاراتی می توانند از سازمان داشته باشند. در چنین سازمانهایی ، افراد باید یاد بگیرند که سلسله مراتب و سطوح سازمانی، فقط به عنوان وسیله ای است برای رسیدن به هدف نهایی - مشتری - .بنابراین خود را از قید و بند سلسله مراتب خارج می سازند و جهت برقراری ارتباط نزدیک با مشتریان، به سمت دایره عملیاتی حرکت می کنند، مشکلات را جستجو و در راستای ارائه راه حل برای آنها، تلاش می نمایند. چنین سازمانی را که لازمه شکل گیری و بقا آن ، یادگیری است، »سازمان یادگیرنده« می نامند. - ابزری وعباسی، 1384، ص - 5
مفهوم سازمان یادگیرنده:
سازمان های یادگیرنده ، سازمان هایی هستند که افراد بطور مستمر در حال توسعه ظرفیت خود جهت تحصیل نتایج هستند که به واقع طالب آن هستند. جائی که الگوهای تازه فکر کردن پرورش یابند ، محلی که خواسته ها و تمایلات گروهها محقق می شود و بلاخره مجموعه ای که در آن افراد پیوسته می آموزند که چگونه با یکدیگر بیاموزند - سنگه، - 1993 سازمانهای یادگیرنده را به تعبیری سازمان های دانش آفرین می نامند. سازمان هایی که در آنها، خلق دانش و آگاهی های جدید، ابداعات و ابتکارات یک کار تخصصی و اختصاصی نیست، بلکه نوعی رفتار همگانی است. روشی که همه اعضا سازمان بدان عمل می نمایند. به عبارت دیگر سازمان یادگیرنده ، سازمانی است که هر فردی در آن انسان خلاق و دانش آفرین است.
در این سازمان تفکر، بحث های جمعی و کشف نظرات و افکار نو تشویق می شوند و نوآوران پرورش می یابند. - الوانی، - 1379 سازمان یادگیرنده سازمانی است که با ایجاد ساختارها و استراتژی ها به ارتقا یادگیری سازمانی کمک می کند . - جهانیان، 1389، ص - 94سازمان یادگیرنده ، سازمانی است که می تواند نیازهای محیطی را به خوبی تشخیص داده و ابزارهای لازم را جهت تطبیق خود با آن فراهم آورد. بدین وسیله به حیات خود ادامه دهد و از طریق خلق و پرورش سریع قابلیت های مورد نیاز جهت دستیابی به موفقیت های آتی به طور مستمر توسعه یابد. - نیاز آذری، 1386، ص - 126 سازمان های یادگیرنده ، سازمان هایی هستند که قابل حصول اند .
چرا که همگی ما در اعماق وجودمان یک یادگیرنده و یک آموزنده هستیم .این نکته قابل بحث است که کل مجموعه جهانی در حال فراگیری مشترک است. در حال ساختن یک جامعه یادگیرنده است. - همان منبع، 1389، ص - 94 تعریف دیگری از سنگه به شرح زیر ارائه گردیده است، سازمان یادگیرنده، سازمانی است که در آن لازم نیست یادگیری را فرا بگیرد. بدین علت که یادگیری خود به خود به بافت سازمان تزریق می شود. - سنگه، - 1384