بخشی از مقاله
چکیده
انسان امروز این درس را آموخته که نباید هیچ چیز را مجزا و جدا نسبت به سایر چیزهایی که در پیرامون او قرار گرفته، در نظر بگیرد. جهان سیستم، سیستم و سیستم است که از هر دو سو به بی نهایت می رسد هر سیستمی از زیر سیستم هایی تشکیل شده است و خودش هم زیر سیستمی برای سیستمی است. رویکرد سیستمی یا جامع نگرکه دارای نظم منسجمی است تا حد زیادی به مدیران کمک خواهد نمود تا مشکلات سازمان ها را بهتر درک کرده و حل کنند. هدف از این مقاله تشریح و تبیین اهمیت و جایگاه تفکر سیستمی در سازمان های هزاره سوم می باشد.
اساس روش سیستمی مفهوم کلیت است. نهایتا تک بعدی فکر کردن و نگریستن ما را از کل جدا می کند و در نتیجه قالبی فکر می کنیم. از آنجایی که در زندگی و دنیای ما همه چیز سیستماتیک است و انسانها هم خواسته یا ناخواسته در یک سیستم زندگی می کنند پس زندگی ما بگونه ای سیستم وار و دارای نظم و قاعده است. با توجه به ویژگی ها و ضرورتی که تفکرسیستمی در بطن خود دارد در واقع به یک عامل اجتناب ناپذیر تبدیل شده که نیاز هر سازمانی را در هزاره سوم به آن بیشتر می کند.
مقدمه
تغییر و تحول در سازمان های امروزین به قدری سریع، چند جانبه، پیچیده و فراگیر است که سازمان های بدون پیش بینی، همگامی و تطابق با آن قادر به ادامه حیات، رشد، بالندگی و توسعه نیستند. تا دو دهه قبل، سازمان های زیادی در صحنه رقابت داخلی می توانستند با پی گیری اهداف کمی و اقتصادی به حیات خود ادامه دهند، اما با بین المللی شدن رقابت، یعنی امتداد اهداف ملیتی به فرا ملیتی و اهمیت یافتن اهداف کیفی و فرا اقتصادی، سازمان ها دیگر بدون توسعه، قادر به ادامه حیاط نیستند و توسعه و پیشرفت آنها بدون واکنش متناسب و پاسخ آگاهانه به شرایط محیطی متحول و پویا، ممکن نیست.
واکنش متناسب و پاسخ آگاهانه به تحولات پیچیده، سازمان ها را در جایگاه نظری سیستم های باز اجتماعی قرار می دهد؛ سیستم هایی که تغییر و توسعه دائمی جزء جدایی ناپذیر ماهیت آنها است. بنابراین سازمان ها به عنوان سیستم باز اجتماعی باید مکانیزم ها و ساختارهای خود را با محیط خویش و دنیای در حال تغییر به طور مداوم تغییر دهند - ایمانی حسنلوئی و پاشایی، :1386 . - 5 نگرش سیستمی یا کل گرایی، تاریخی طولانی در سیر تفکرات جامعه بشری دارد.
اصطلاح سیستم برای پوشش دادن مجموعه ی وسیعی از پدیده ها بکار میرود .بعضی از این سیستم ها، سازه های مفهومی و بعضی دیگر موجودیتهای فیزیکی هستند .از این رو می توان سیستم را به عنوان هر موجودیت متشکل از اجزاء به هم پیوسته تعریف کرد. تحلیل سیستمی یک پدیده مستلزم بررسی و تحلیل تمام اجزای تشکیل دهنده پدیده و روابط و آثار متقابل آنها است. از طریق کاربرد روش سیستمی میتوان شناخت های گوناگون را برای درک بهتر موضوع تحت بررسی ودستیابی به امکان فعالیت های بیشتر و موثرتر با هم جمع و ترکیب کرد.
نگرش سیستمی چهارچوبی منطقی و علمی ارائه می دهد که با سایر نگرشها متفاوت است و این تفاوت، از چند بعدی بودن ان ناشی می شود. لذا فردی که قالب ذهنی خود را برمبنای سیستم نگری استوار می سازد، می تواند به شناخت کاملتری از محیط خود دست یابد و با اگاهی از سیستم های گوناگون، ارتباطات موجود بین آانها و همچنین شناخت نقش و موقعیت خود در هر یک از آنها، میزان تاثیر پذیری و اثرگذاری خویش را بر آنها ارزیابی کند و در جهت بهبود سیستم های محیطی خویش بکوشد.نگرش سیستمی راه و روش فکر کردن و قالب ذهنی خاصی است.
نحوه تفکری است که چهارچوبی برای در نظر گرفتن عوامل درون و برون سیستمی به عنوان یک کل متشکل به دست می دهد. با تعمیم این نحوه نگرش به سازمانها ومدیران، می توان نتیجه گرفت مدیری که با نگرش سیستمی به سازمان می نگرد، سازمان را کلیتی می بیند که از بخش های گوناگونی تشکیل شده است که هر یک، علاوه بر هدف خاص خود، در جهت تحقق هدف کل سازمان نیز فعالیت می کند.
به این ترتیب مدیر با شناختی کامل از سیستم سازمانی، تصویری جامع در ذهن خود ایجاد می کند و با دید خاصی که دارد،می کوشد وقت خود را صرف جنبه های مهمتر سازمان کند.با چنین طرز تفکری، مدیر قادر به شناختن ماهیت محیطی که در آن کار می کند،خواهد بود و در نتیجه در موقعیت شناخته شده ای وظایف خود را انجام خواهد داد - زاهدی،. - 20:1391 بنابراین با توجه به جایگاه ویژه هدف مداری و برنامه ریزی در تفکر سیستمی که ملاک توسعه و بالندگی هر سازمانی است و همچنین دیدگاه کل نگری که همه اجزا در تعامل با یکدیگر در نظر گرفته می شوند، زمینه را برای بسط و اشاعه تفکر سیستمی و کاربست آن در سازمان ها اجتناب ناپذیر کرده است.
تعاریف سیستم و تفکر سیستمی
- تعریف سیستم بصورت فراگیر و همه شمول-که فرضیه واحد سیستمی در پی آن است- باید با دقت و توجه خاصی صورت بگیرد؛ زیرا هم اکنون نیز تعاریف بسیاری از سیستم وجود دارد که با یکدیگر متفاوتند. ساکس - 1976 - معتقد است که سیستم مجموعه ای از پدیده های مرتبط به هم می باشد که اجزای آن نامیده می شوند. هال - 1962 - سیستم را مجموعه ای از اشیا می داند که بین آنها و عناصرشان ارتباط برقرار است.
- تفکر سیستمی چارچوبی مفهومی برای حل مشکلات به صورت سیستمی و نگاه جزئی و کلی به مسائل است.
- تفکر سیستمی، فرآیند شناخت مبتنی بر تحلیل - تجزیه - و ترکیب در جهت دستیابی به درک کامل و جامع یک موضوع در محیط پیرامون خویش است. این نوع تفکر در صدد فهم کل سیستم و اجزای آن، روابط بین اجزا و کل و روابط بین کل با محیط آن - فراسیستم - است.
- تفکر سیستمی، چارچوب، روش، قانون و منطقی برای شناخت یک مساله است که جنبه های تجزیه تحلیلی و ترکیبی آن را در بر می گیرد. در حقیقت، تفکر سیستمی نگرشی کل گرا و در مقابل نگرش تجزیه گرا است و هدفش بهبود درک ما از ارتباط عملکرد هر سازمان با ساختار درونی و سیاست های عملیاتی آن است.
- از آنجا که رفتار ما ریشه در نظام فکری ما دارد، کسی که دارای تفکر سیستمی است، با موضوعات نیز برخورد سیستمی می کند و در رفتارهای خود به دنبال تشخیص عناصر تشکیل دهنده موضوع و پیوند های موجود میان این عناصر می گردد. به این ترتیب فردی که سیستمی فکر می کند تنها در جستجوی مجموعه ای از ویژگی های موضوع نمی گردد؛ بلکه تفکر سیستمی به او کمک می کند به مسائل بصورت جامع و نظام مند نگاه کند.
مفهوم تفکر سیستمی
ریشه های اندیشه سیستمی در بلندای تاریخ بشری جای دارد .به نظر برتالانفی یک ارگانیسم، صرفا مجموع عناصر جداگانه نیست .بلکه، سیستمی است دارای نظام و کلیت.این سیستم، به جای اینکه مانند جامدات، به طور ظاهری متشکل از تعدادی اتم باشد، بیشتر موجودیتی شبیه به شعله یا بلور دارد که به طور مرتب، در حال تغییر و تبدیل است. وی بر این باور است که ارگانیسم را نمی توان با شیوه ی تفکر و روشهای معمول در مکاتب مکانیستی شناخت و بایستی طرز تفکر نوینی را برای شناخت موجودات ارگانیک ابداع کرد .
گروهی این نظر برتالانفی را همان نظریه ی عمومی سیستم ها می دانند. منظور از این نظریه، تعیین اصولی است که به همه ی سیستم ها قابل تعمیم باشد. در تفکر سیستمی اعتقاد براین است که با بسط سیستم مورد بررسی، درک ما از آن افزایش می یابد. در عصر ماشین، به تعامل بین اجزاء درون سیستم توجه می شد. ولی تفکر سیستمی ، علاوه برآن ، به تعامل سیستم با محیط نیز توجه دارد و نیز به تعامل کارکردی بین اجزای سیستم توجه می نماید - مدیر یار، . - 42 :1391 نگرش سیستمی، بررسی پدیده ها از طریق در نظر گرفتن کلیت آنهاست .
در واقع می توان گفت که این نگرش، آمیزه ی جدیدی از روشهای قیاسی و استقرایی است که می تواند ضمن دارا بودن محاسن هر دو، فاقد عیوب آنها باشند. زیرا، در آن، هم کلیت پدیده و هم ارتباط بین اجزای تشکیل دهنده ی آن مورد توجه قرار می گیرد. نگرش سیستمی راه و روش فکر کردن و قالب ذهنی خاصی است .نحوه ی تفکری است که چهارچوبی برای در نظر گرفتن عوامل درون و برون سیستمی به عنوان یک کل متشکل به دست می دهد. با چنین طرز تفکری، مدیر قادر به شناختن ماهیت محیطی که در آن کار می کند، خواهد بود و در نتیجه در موقعیت شناخته شده ای وظایف خود را انجام خواهد داد. تفکر سیستمی دانش و ابزاری است که 50 سال پیشینه دارد و روشی است که ما را به این چالش وا می دارد که آنچه را درک کرده و یا انجام می دهیم بصورت یک کل ببینیم و روابط آن را با سایر اجزا در نظر بگیریم.
ویژگی سازمان های هزاره سوم
به قول ناظر "در شرایط امروز هیچ چیز خطرناک تر از دل بستن به کامیابی دیروز نیست" لذا برای مصونیت از خطرات و تهدید های اجتماعی، تجهیز و آماده سازی برای پذیرش تغییرات مناسب با شرایط محیطی لازم است. انعطاف پذیری شرظ اول موفقیت در سیستم جهانی است. سازمان های هزاره سوم - پست مدرنیسم - برای ریشه دوانیدن در بازارهای خاص، سیستم های انعطاف پذیر دارند، به گونه ای که آن بازار برای سازمان بصورت یکی از منابع اصلی و عمده درآید و موفقیت آن را تضمین کند.
ساختار سازمان پست مدرنیته حالت افقی دارد؛ شیوه مدیریت آن ها ارگانیک یا پویا است و مدیران از خودمختاری و استقلال بیشتری برخوردارند. نوآوری و خلاقیت و ابتکار عمل - کارآفرینی - به شدت تشویق و تقویت می شود. در این سازمان ها تماس نزدیک کارکنان با یکدیگر باعث ایجاد انگیزه و تعهد بیشتر آنان می شود.؛ زیرا آنان نه تنها یکدیگر را می شناسند، بلکه از هدف ها و ماموریت های دوستان، همکاران و سازمان آگاهی کامل دارند.