بخشی از مقاله

چکیده

هدف مقاله پیشرو، بررسی جهانبینی علمی و فلسفیِ محمّد بن زکریای رازی از منظر طبیعتگرایی است. طبیعتگرایی غالباً به دو معنای طبیعتگرایی هستیشناختی و طبیعتگرایی روششناختی به کار میرود. ادعای اصلی طبیعتگرایان آن است که هویات زمانیمکانی،- صرفاً امور فیزیکی هستند و هیچ امر غیر فیزیکی در جهان وجود ندارد. و نیز، بهترین روش برای تحقیق در حوزههای مختلفِ طبیعت، روش علمی است.

مقالهی حاضر با تمرکز بر طبیعتگرایی هستیشناختی، به صورتبندی شرایطِ حداقلیِ طبیعتگرایی هستیشناختی اقدام میکند. این شرایط به ترتیب عبارتند از: »آموزهی ابتنا«، »آموزهی وابستگی« و »آموزهی ضد دکارتی.« سپس با مفروض گرفتن این شرایط سهگانه، و نیز با استناد به برخی عبارات موجود در آثار زکریای رازی، استدلال میکند که اعتقاد زکریای رازی به وجود برخی هویات مانند »خدا« و »نفس قدیم،« با شرایط حداقلیِ طبیعتگرایی هستیشناختی، سازگار نیست. لذا نتیجه میگیرد که نمیتوان زکریای رازی را یک طبیعتگرای هستیشناختی قلمداد کرد.

.1مقدّمه

ابوبکر محمّد بن زکریا بن یحیی صیرفی رازی 251 - ق. - 313 ق. معادل با 244 ش.-304 ش. - معروف به زکریای رازی، فیلسوف و دانشمند ایرانی اهل ری است. زکریای رازی نزد محققان غربی، به رازس - - Rhaze`s شهرت دارد - محقق، 3-4 :1352 و کربن، . - 174 :1352 آثار او عمدتا در زمینههای فلسفه، شیمی و طب است. مورّخان، رازی را کاشف الکل، اسید سولفوریک - یا همان جوهر گوگرد - و نفت سفید میدانند - رک. سارتون، . - 1383 گرایش زکریای رازی به تحقیق گسترده در علوم طبیعی و استفاده از مبانی و روشهای خاص، منجر به این عقیده شدهاست که پارهای از محققان دیدگاههای او را به دیدگاههای ماتریالیستی - و یا به وجه عامتر طبیعتگرایانه - 1 نزدیکتر ببینند و اظهار کنند که مکتب ماتریالیستی، نهایتا در » حکمت طبیعی و نظام فلسفی« زکریای رازی بازتاب یافتهاست - رک. سپیتمان، :1384 ب - .2 اما به نظر میرسد که این ادعا چندان موجه نباشد.

زیرا اگر فیلسوفی، ماتریالیست-یا به وجه عامتر طبیعتگرا- باشد؛ و اگر خدا نیز ذاتا امری غیرمادی تصور شود، چنین به نظر میرسد که یا آن فیلسوفِ طبیعتگرا به خدا باور ندارد - رک. - Stoljar, 2016: 13 - k - یا در باور همزمان به طبیعتگرایی و خداباوری، دچار تناقض در شبکهی باورهای خویش است. لذا اگر بپذیریم که زکریای رازی، ماتریالیست-یا به وجه عامتر طبیعتگرا- است؛ یا بایستی او را فیلسوفی خدا ناباور تلقی کنیم یا او را فیلسوفی بدانیم که همزمان و به نحوی تناقضآمیز به طبیعتگرایی و خداباوری متلزم است. اما در هر دو صورت به مشکل بر خواهیم خورد.

اگر بپذیریم زکریای رازی فیلسوفی خداناباور است؛ به مشکل عدم انطباق ادعا، با متون زکریای رازی برخواهیم خورد. زکریای رازی در برخی از نوشتههای خود به گونهای سخن گفتهاست که نشان میدهد که به وجود خدا باور دارد. برای نمونه او در سیرت فلسفی میگوید: »پروردگار عزوجل عالمی است که جهل در او راه ندارد و عادلی است که ساحتش از جور بری است و علم و عدل و رحمتش بر اطلاق است و خالق و مالک ماست و ما بندگان حلقه بگوش اوئیم و محبوبترین بندگانش پیش مولای خود آن است که بهتر بر سیرت مولی رود و مطیعتر فرمان او را .1 در بخش 2 توضیح خواهیم داد که چرا دو واژه "ماتریالیست" و "طبیعتگرا" را تقریبا به یک معنا به کار بردهایم.

.2 ادعای طبیعتگرا و حتی ماتریالیست بودن زکریای رازی، منحصر به مورد یاد شده نیست. و در اثر مذکر بارها به رازی نسبت داده شده است - رک. مقدمه ب ز ح ی 358 355 263 249 170 131- 130 و ... - . بکار بندد پس نزدیکترین بندگان به خدای عزوجل داناترین و عادلترین و رحیمترین و مهربانترین ایشان است و مراد از این گفتهی حکما که: - - فلسفه تشبّه به خداوند عزوجل است بقدر طاقت انسانی - - همین است« - رازی،. - 222 :1315 لذا، استناد به برخی عبارات رازی، نشان میدهد که نمیتوان او را فیلسوف و دانشمندی خداناباور دانست. از طرف دیگر، اگر بپذیریم رازی به نحوی تناقضآمیز، همزمان به طبیعتگرایی و خداباوری متلزم است؛ با اصل حمل به احسن - - Principle of Charity به مشکل برخواهیم خورد.

یک تعبیر این اصل میگوید تا آنجا که ممکن است بایستی، شبکهی باورهای فردی که در صدد ارائهی تفسیر از آراء او هستیم را به نحوی فاقد تناقض، در نظر بگیریم. زیرا در این صورت دلیلی در دست نخواهیم داشت که آن موجود را موجودی عاقل بدانیم - رک. - Davidson, 1973: 137 در نهایت نه میتوانیم به سادگی زکریای رازی را یک خدا ناباور تلقی کنیم و نه به سادگی و بیدلیل او را به تناقض در شبکهی باورهایش، متهم سازیم. بنابراین بهترین راه اینست که این مفروض را که فلسفهی زکریای رازی، فلسفهای ماتریالیستی- و به وجه عامتر طبیعتگرایانه- است را مفروضی غلط بدانیم. برای این منظور میتوانیم از استدلال شرطی زیر که آن را استدلال - *1 - می-نامیم؛ کمک میگیریم:

:P1 اگر زکریای رازی ماتریالیست یا طبیعتگراست؛ پس به وجود هویات ناطبیعی باور ندارد. :P2 زکریای رازی به وجود هویات ناطبیعی باور دارد.

:C زکریای رازی ماتریالیست یا طبیعتگرا نیست. برای دفاع از استدلال - *1 - و نتیجه آن، ابتدا بایستی شرایط حداقلی التزام به طبیعتگرایی را به دست دهیم و سپس نشان دهیم که فلسفه زکریای رازی را نمیتوان با توجه به این شرایط، فلسفهای طبیعت-گرا دانست. لذا به این منظور، مقاله پیشرو به پاسخ دو پرسش زیر اقدام خواهد کرد:

1.    شرایط حداقلی التزام به طبیعتگرایی چیست؟

2.    با توجه به شرایط حداقلی التزام به طبیعتگرایی، آیا میتوان زکریای رازی را یک طبیعت-گرا محسوب کرد یا خیر؟

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید