بخشی از مقاله

چکیده

از منظر زکریای رازی عقل به عنوان والاترین موهبت الهی با مواردی چون شناخت جهان پهناور و تسلّط بر طبیعت و ضابطهمند کردن حیات اجتماعی، انسان را در دستیابی به سعادت وخوشبختی یاری می رساند.بنظر می رسد، سه پرسش اساسی در زمینه جایگاه عقل در معرفتشناسی ازدیدگاه زکریای رازی به عنوان مسئله اصلی تحقیق وجود دارد:یکی آنکه درست است عقل دلیل وراهنمای انسان در امور است، اما چرا بسیاری از افراد وجوامع نمی توانند از ظرفیّتهای بیکران این موهبت الهی استفاده کنند وبه سعادت وخوشبختی برسند؟ دیگری آنکه نوع نگرش زکریای رازی به دوصورت بندی عقل کلی یا نخستین وعقل جزئی یا عقل استدلالی چیست؟ در زمینه جایگاه عقل در معرفتشناسی، رویکرد زکریا نسبت به دو مکتب اصالت عقل و حسّیّون یا تجربهگرایان چیست؟

این مقاله تلاش کرده به شیوه کتابخانه ای وبا تحلیل محتوای منابع ازطریق پاسخ دان به این پرسشها مسئله تحقیق را روشن سازد. در نهایت، براساس یافتههای تحقیق و با تکیه بر مستندات موجود تا آنجا که به بحث روششناسی ورویکردهای معرفتشناسانه مر بوط می شود رازی باتوجه به مواردی چون عقلانیت انتقادی، نفی تقلید کورکورانه از پیشینیان تاکید بر بکارگیری عقل در کنار آزمایش وتجربه درمسیر شناخت، تلاش برای رفع موانع موجود برسرراه شکوفایی عقل جایگاه ویژهای دارد.

-1مقدّمه

بدون تردید محمدبن زکریای رازی یکی از دانشمندان ومتفکران بزرگ جهان ودنیای اسلام است که در عرصههای مختلف فکری و علمی چون طب،کیمیا و فلسفه وهستیشناسی به مطالعه وتتبع پرداخته است. حاصل شور وشوق وصف ناشدنی او کتابها ورسالههای متعددی بود که امروزه تنها برخی از آنها بجای مانده است. واقعیت این است که برغم پژوهشهای فراوان، همچنان برخی ابعاد علمی وفلسفی رازی ناشناخته مانده است که این مهم ضرورت تحقیقات بیشتر را ایجاب می نماید.

در این راستا، پژوهش پیش رو تلاش کرده است به شیوه کتابخانهای وبه کمک منابع و تحقیقات موجود با پاسخ دادن به پرسشهای اساسی پژوهش، مسئله تحقیق را روشن سازد.از اهم این پرسشها آنکه سوای بحث کلی پیرامون جایگاه عقل از دیدگاه زکریای رازی چرا بسیاری از افراد وجوامع نمی توانند از ظرفیّتهای بیکران این موهبت الهی یعنی عقل استفاده کنند وبه سعادت وخوشبختی برسند؟ دیگری آنکه نوع نگرش زکریای رازی به دوصورت بندی عقل کلی یا نخستین وعقل جزئی یا استدلالی چیست؟ در زمینه جایگاه عقل در معرفتشناسی، رویکرد زکریا نسبت به دو مکتب اصالت عقل و حسّیّون یا تجربهگرایان چیست؟

-2 اهمیت عقل و شرایط کارآمدی آن

ناگفته پیداست تمایز و تفاوت انسان با حیوانات و بخش عمدهای ازترقّیّات جوامع بشری، همچنین پیشرفتتمدّن و فرهنگتا حدّ زیادی مرهونقوّهای به نام عقل است. عقل وتفکّر به عنوان بزرگترین موهبت الهی، به صورتکلّی بر همهفعّالیّتهای حیاتی انسان چون فهمیدن، دانستن، احساس، غریزه و همچنین داوریهای اخلاقی نظارت دارد و فعّالیّتهای ارادی آدمیان رامدیریّت و رهبری میکند.از دید رازی »در پرتو عقل است که میتوانیم آنچه موجب بلندی مرتبه انسانی است دریابیم و به آنچه زندگی را برای ما نیکو و گوارا میگرداند برسیم و به مراد خویش نائل آییم... و به امور غامض و دور از ذهن و مسائلی که از ما پوشیده و پنهان است نائل شویم.

حتی به واسطه عقل است که ما به شناخت خداوند که عالیترین درجه شناخت است، میرسیم. پس عقل با داشتن این درجه از اعتبار واجب میآید که از رتبت و منزلت آن نکاهیم و در حالی که او خود امیر است، اسیرش نکنیم و در حالی که سرور است نوکرش نکنیم؛ بلکه در همه امور به او رجوع کنیم و ملاک و معیار عمل ما در همه چیز او باشد« - رازی، - 93 :1379 رازی تنها به سخن پردازی پیرامون اهمّیّت تعقّل و تفکّرنپرداخت بلکه به این پرسش که چرا برخی جوامع برغم آنکه حکمایشان در مزایای عقل و خرد داد سخن داده در عمل در ساختارها واجزای این جوامع، عنصر عقلانیّت حضوری ضعیف و غیرمؤثّر دارد.

از دید او برای بهره بری و کارآمدی عقل ملزوماتی نیاز است که از جمله آنها فراتر رفتن از عقل معاش وآشنایی با صورتبندیهای مختلف عقل است که اهم آنها عبارتند:

عقل استدلالی: به لحاظ موضوعشناسی، برای عقل صورتبندیهای مختلفی شده که از جمله مهمّترین آنها دو مفهومعقل کلّی و عقل جزئی استعقل. کلّی یا عقل نخستین، بصیرت فطری و غریزی به یک چیز است که در آن از اندامهای حسیتجارب، عادّی و متعارف و عقل استدلالی استفاده نشده باشد.این صورت از عقل، بهطور ذاتی و با شهود مستقیم اصول ضروری را درک میکند. عقل جزئی یا عقل استدلالی با کمک ابزارهای پنجگانهی حسّیفعّالیّتوهای ذهن ومغز، با تأمّل بر محسوسات و ساختن مفاهیم و استدلالها در ذهن، سعی در شناسایی جهان پیرامون و حقیقت دارد.

- ماحوزی،1388، - 303 ناآرامی،کنجکاوی، جستجوگری و شکّ و تردید دربارهی موضوعات مختلف، پارهای از مشخّصههای عقل جزئی است.  رازی تحتتأثیر همین روحیه عقلانی بود که شور وشوق وصف نشدنی به تحقیق ومطالعه داشت و چنانکه در اثر گرانقدرش السیره الفلسفیه اشاره می کند: »کتابی نبود که نخوانده ویا دانشمندی نبود که ملاقات ننموده و همه عمر خود را وقف دانش کردهبود - «رازی،. - 88 :1371

عقلانیت انتقادی: زکریا جزو معدود متفکّران قرون اولیه هجری است که به خرد نقاد یا عقلانیت انتقادی باور داشت. خرد نقّاد نگرشی است که به ما هشدار می دهد: هیچچیز از نقد مصون نیست. نسبت به هر چیزی شک کن، بررسی کن، در صورتِ درستبودن بپذیر و در غیر این صورت باشهامت آن را کنار بگذار. حاصل آنکه عقلانیّت انتقادی با تصحیح امور و قدرت زایش و نوشدنی که دارد، زمینهی پیشرفت تحوّل دائمیتمدّن و فرهنگ را فراهم میسازد. این نوع نگرش به عقلانیّت بنا به دلایلی چون شباهت با بحث اصالت عقل در برابر وحی، کمتر موردتوجّه اندیشهورزان مسلمان قرار گرفت.

همچنین، گاه تفکّر انتقادی به ایرادگرفتن و اشکالتراشی، منحصر میشدو غالباً ابعاد دیگر آن یعنی تلاش برای درک و شناخت بیشتر حقیقت، اعتبار و معقول بودن مسائل، موردتوجه قرار نمی گرفت. رازی تحتتأثیر همین عقلانیت بودکه جسورانه آراءفلاسفه بزرگی چون ارسطو ونیز بسیاری از دیدگاههای همعصران خود را نقد کرد که البته این رویکرد انتقادی طیف وسیعی از مخالفان را برایش درپی داشت. - نجم آبادی،:1371 . - 31-36:30با اینهمه برخورد او با مخالفانش جالب بود و از جمله به آنها خاطر نشان میساخت که:»اگر غرض ایشان پیروی از سیره دیگری است آن را بمشاهده یا مکاتبه بما بنمایانند تا اگر از سیره ما بهتر است آن را اختیار کنیم واگر ایرادی ونقصی در آن راه دارد به رد آن بپردازیم - «همان: - 36

در پیوند با موارد پیشین مفهوم عقل خودبنیاد را در معرفتشناسی زکریا نیز میتوان مورد بررسی قرار داد. مفهوم خود بنیاد بودن عقل این است که انسان در مسیر شناخت نباید منفعل باشد وهر چه تحت عنوان علم به او داده شد بی قید شرط بپذیرد.سیره علمی وفلسفی زکریا انسان را به عنوان موجود کودن و ناتوان نمیبیندکه با تعبّدی کورکورانه امور خود را پیش ببرد. همچنین به انسان به عنوان موجودی ناتوان با ذهنی منفعل نمینگرد که حقایق از بیرون بر او تحمیل شود و او خود هیچ نقشی در فهم مسائل نداشته باشد بلکه از انسان میخواهد در مسیر شناخت، فعّال باشد و با تلاش و تفکّر خود به حقایق دست یابد.

در عقلانیّت غیر خودبنیاد،غالباً تنها راه برای دستیابی به حقایق امور،توسّل به اصول ثابتاوّلیّه و منطق صوری است، در نگاه صاحبان این نگرش نهتنها حقیقت امری ثابت و مطلق و ابدی است، بلکه فهم ما از آن نیز ثابت و مطلق است. بر این اساس، معرفتی که از فهم حقیقت جهان هستی در زمانمعیّنی در گذشته حاصل شده است، ثابت و به مرورحالت تقدّس پیدا میکند؛ به همین دلیل، این نوع قلانیّت، فهم جدیدی از حقیقت را بر نمیتابد و باتکثّر تنوّع برداشتها از حقیقت مخالفت میکند. چنین عقلانیتیتا حدّ زیادی بر مراجع بیرون از خرد آدمی استوار است. به بیانی دیگر معلوماتی که در اختیار دارد، تصویری ساده ازواقعیّت و حقیقت است که یا مستقیم و به صورت علم حضوری و یا با واسطهی حواسفعّالیّتو ذهن یعنی به صورت حصولی، بهگونهای منفعلانه، به ادراک وی درآمده است.

در این دیدگاه،انسان غالباً در عرصهی شناخت، موجودی غرفعّیال است و مفاهیم و حقیقت از بیرون بر او تحمیل میشوند و خود تلاشی برای شناخت و فهم حقیقت نمیکند. محمدبن زکریا گذشته از آنکه در عرصه علمی به عنوان فاعلشناسا فعال بود در عرصه فلسفی نیز به اندیشه مستقل و فارغ از تقلید صرف اعتقاد داشت.یر این اساس، از انتساب فلسفه خود به دین یا مکتب خاصی خود اجتناب ورزید چرا که از نظر او با انتساب فسلفه به دین یا نحله خاصی و وابستگی ناشی از آن فسلفه با از دست دادن استقلال و آزاد اندیشی خود ماهیتش را از دست میداد.

-3رازی و نفی تقلید کورکورانه از گذشتگان

رازی گذشته از توجه به مولفههای مختلف عقل به موانع شکوفایی عقل نیز توجه داشت که یکی از مهمترین آنها تقلید کورکورانه از گذشتگان است. برای فهم جایگاه رازی در این زمینه ابتدا مختصری به نگرش اندیش ورزان اروپای عصر جدید در این باب می پردازیم و سپس دیدگاه وعملکرد رازی پیرامون آن را بررسی مینماییم. در باب تقلید کورکورانه از پیشینیان باید گفت دیرینگی و قدمت، اغلب حکم قانون را داشته است ولی اینطور نیست که هرچیز قدیمی لزوماً خوب و درست هم باشد. 

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید