بخشی از مقاله

چکیده

مدیریت در زندگی بشري جایگاهی ویژه دارد و رهبري از دیر زمان مورد توجه اندیشمندان و محققان بوده است و آنان همواره درباره رهبري و زوایاي گوناگون آن ، از جمله عواملی که سازنده یک رهبري اثر بخش و موفق بوده است ، تحقیق کرده اند .

اصولا بشر به مدد مدیریت و رهبري به دنبال استفاده مطلوب از امکانات و منابع عالم هستی بوده و هست و شاید بتوان ادعا کرد که جوهره مدیریت ، رهبري است و بکارگیري منابع انسانی که در تعریف مدیریت لحاظ شده ، در واقع از طریق نوع تعامل میان رهبر و پیرو و رئیس و کارمند محقق می شود ، در حقیقت وظیفه رهبري در مدیریت ، تجلی مهارت انسانی مدیران است.این موضوع ، اهمیت رهبري را دو چندان می گرداند . نوع نگاه و نگرش انسان به عالم هستی ، روش و نوع مدیریت اورا مشخص می کند .

نوع نگاه مدیریت غربی نهایتا منجر به افزایش سود و بهره وري است و از آنجا که در این نوع نگاه مدیریتی انسان و شخصیت انسان به عنوان محور اصلی مورد توجه قرار نگرفته ، لذا از این بابت خسارتهاي جبران ناپذیري بر پیکره مدیریت جهان امروز وارد کرده است و بروز و ظهور اندیشه هاي انتقادي و پست مدرنیسم غربی به روند مدیریت و رهبري در غرب بیانگر وجود اشکالات فراوان در این نوع نگاه به انسان بوده است که متاسفانه این نگاه غلط در اندیشه هاي پست مدرنیستی و انتقادي نیز به شکل دیگري متجلی است .

مکتب انسان ساز اسلام ، بدنبال تربیت انسان بعنوان خلیفه االله است و با توجه به جامعیت و فراگیر بودن اسلام به عنوان آئین زندگی ، نوع نگاه اسلام به مدیریت و جوهره آن یعنی رهبري مشخص خواهد شد . شیوه رهبري در مدیریت اسلامی ، کریمانه و مبتنی بر کرامت ذاتی انسانهاست و این شیوه رهبري ، در همه اجزاء و عناصر مدیریت متبلور و تاثیرگذار است.

مقدمه

فرآیند مدیریت از جمله مسائل بسیار مهم جوامع بشري است و از آنجائیکه انقلابی اسلامی در کشور ما،حاکمیت اصول و ارزشهاي الهی بر محیط اجتماعی از جمله نهادها و سازمانهاي مربوط به آن را ضروري ساخته است. بنابراین تبیین مبانی و اصول مدیریت اسلامی و شیوه رهبري مبتنی بر مبانی انسان شناسی اسلام ، اقدامی اساسی و مورد تاکید می باشد. مدیریت و رهبري از دیر زمان مورد توجه اندیشمندان و محققان مدیریت بوده و همواره از زوایاي گوناگون مورد بررسی قرار گرفته است عمده تفاوت بین مدیران و رهبران در مکتب اسلام و سایر مکاتب ، دیدگاه آنان نسبت به جایگاه انسان و ارزشهاي انسانی است.

در این مقاله ، ضمن بررسی خاستگاه مدیریت اسلامی از دو مصدر ماهیت انسان و جهان بینی اسلامی به واکاوي اصول اساسی مدیریت از منظر اسلام و مشخصه هاي آن پرداخته و در پایان به بررسی شیوه رهبري مبتنی بر مبانی انسان شناسی اسلام یعنی رهبري کریمانه پرداخته شده است.

الف - ماهیت انسان

خداوند قبل از ابدان ، ارواح را در عالم ذر یا عالم مثال آفرید و پس از آن نافرمانی توسط آدم و حوا ، روح در کالبد جسم قرار گرفت ، با این اتفاق مخصوص روح - چشم صدر –چشم دل – باطن باطن ها - در آن واحد خاموش شد و دو چشم از سنخ کالبد جسم یعنی دو چشم سر ، جایگزین آن شد. لازمه قرار گرفتن روح در کالبد جسم ، وجود عناصر اربعه یعنی آب ، باد ، خاك و آتش بود که روح را با جهان و خصلت هاي مادي آن مرتبط کند . سپس از اختاط عناصر اربعه ، قوه هاي مدرکه وجود ، بوجود آمد و این قوه هاي مدرکه در کالبد بدن قرار گرفت تا روح در قالب تن تعبیه شود و نتواند بگریزد ، در واقع پنج حس ظاهر و بیرونی که پشت به روح و رو به بیرون هستند و شاما حس بینایی ، شنوایی ، چشایی ، بویایی و حس لامسه می شوند و همچنین چهار قوه ظاهر درونی که رو به سوي روح می باشند و شامل قوه عقلیه ، وهمیه ، شهویه و غضبیه می شوند ، موکلینی هستند تا روح را اسیر تن و در بند قرار دهند . با چنین اقدامی از سوي این موکلین ، روح تصور کرد که پیوسته چنین بوده و در عالم تحیر خود را رها دید و آشیان اصلی خویش را فراموش کرد. لذا ارتباط با وادي باطنی و مرتبط شدن با قدیم - عالم مثال یا عالم ذر - و درك حادث ، احتیاج به تفکر بسیار عمیق و مراقبه و مجاهده دارد . آنجا که پیامبر - ص - می فرماید : موتوا قبل ان تموتوا - بمیرید قبل از آنکه مرگ بسراغ شما بیاید 

بنابراین بایستی با نور ایمان حجابهاي ظلمانی را برداشته و به درون هجرت نماییم قبل از اینکه حضرت عزرائیل سلام االله علیه با اجبار این کار را انجام دهد.

با توضیحات فوق مشخص می شود که ماهیت انسان در اندیشه اسلامی ، روح است که بعنوان یک بخش غیر مادي در بخش مادي بدن قرار دارد و نیاز روح مقدم بر نیاز جسم است ولی در فرهنگ غرب ، نیاز جسمی را بر نیاز روحی مقدم می دارند .

ب - جهان بینی اسلامی :

جهان بینی اسلامی یعنی نگاه انسان به جهان بر مبناي اصول ذیل می باشد :

-1  توحید

-2  ماهیت خدایی جهان

-3  حق مداري جهان

-4  هدفمندي آفرینش

-5  حرکت صعودي جهان

-6  نظام احسن

-7  علم پنهان و آشکار

-8  شعور باطنی و تسبیح عمومی

-9  رابطه خدا و جهان

-10 توحید افعالی

-11 جایگاه برتر انسان

-12 ابعاد وجودي انسان
 
 راههاي شناخت خدا

متفکران اسلامی راههاي شناخت خدا را به روش هاي مختلف بصورت ذیل مطرح کرده اند :

-1 روش عقلی که تامل براهین وجودي ، براهین صدیقین و براهین جهان شناختی است . در برهان هاي وجودي ، تصور خدا مستلزم قبول و اعتراف به وجود اوست ، در براهین صدیقین نیز که شامل برهان هاي ابن سینا ، ملاصدرا ، سبزواري و علامه طباطبائی است از راه واقعیت ، وجود خدا اثبات می شود و در براهین جهان شناختی نظیر برهان حرکت ، برهان حدوث ، برهان علیت ، برهان نظم و ... بر اساس اصل علت و معلول به وجود خدا پی می برند .

-2  روش دل یا فطرت که در این روش اعتقاد به گرایش قلبی و ذاتی به وجود خدا مطرح است .

-3  راه روانشناختی که در این روش در مسائل خدا شناختی به عناصر روانی تکیه می شود که اصولا در غرب از این راه به وجود خدا پی می برند . مفید بودن عنصر ایمان به خدا و بدنبال آن مسخر شدن انسان به وجود خدا ، وجدان اخلاقی واحساس یک ناظر درونی که مراقب رفتار انسان است ، بگونه اي که بدون فرض یک حقیقتی که عالم و آدم در محضر اوست ، این ناظر درونی بی معنا جلوه می کند و همچنینامور خارق العاد ، معجزات و کرامات و ... در این روش قرار می گیرد .

 مقایسه فرهنگ اسلام و فرهنگ غرب :

-1  در فرهنگ ما آزادي روح مقدم بر آزادي جسم است .

-2 عقل حاکم بر خواسته هاي نفس است . - معیار حسن و قبح عقل است -

-3 قدرت ، وصل به قدرت لایزال الهی است و این بی نیازي می آورد ، در صورتی که در غرب ، استقلال قدرت براي خود قائل هستند و از این جهت سیري ندارند و این قدرت ، کاذب است ، سراب است ، آب نیست که سیراب کند ، اگر عبد خدا شویم عبودیت براي ما ربوبیت می آورد .

-4 در فرهنگ ما دو نیاز براي انسان مطرح است : نیاز روحی –نیاز جسمی که نیاز روحی مقدم بر نیاز جسمی است ولی در فرهنگ غرب نیاز جسمی بر نیاز روحی مقدم است . داشتن یک فکر صحیح یا ایدئولوژي مستدل یک نیاز روحی است ، خشم را کنترل کنید یک نیاز روحی است ، فلان را کنترل کنید همه نیاز هاي روحی اند - باید ها و نباید ها - که در غرب وجود ندارند .

-5  ما به هدف خلقت انسان می نگریم در صورتی که در غرب به هدف خلقت توجه نمی شود.

هدف خلقت انسان در دنیا ؛ رسیدن به نفس مطمئنه است ، یا ایتها النفس المطمئنه و هدف خلقت انسان در آخرت ؛ رسیدن به رضوان الهی است ، ارجعی الی ربک راضیه المرضیه در غرب هدف خلقت انسان در نیا خلاصه می شود .

-6  در دیدگاه اسلام احترام به حقوق دیگران یک اصل و یک ارزش است .

-7  آزادي فکر و اندیشه در فرهنگ اسلامی موج می زند ، لا اکراه فی الدین ...

-8 فرهنگ ما خواهان آزادي زنان و ابزار قرار نگرفتن آنها بعنوان یک کالاست ولی در غرب زن یک ابزار است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید