بخشی از مقاله
چکیده
مهمترین ارتباطی که میان علم مدیریت و دین وجود دارد، رابطه جهان بینی اسلامی و نظام ارزشی اسلام با علوم انسانی است که رابطه اول از راه تأثیر نظریات اسلامی پیرامون مسائل هستی شناسی و انسان شناسی به عنوان اصول موضوعه در علوم انسانی و از جمله مدیریت، تجلی می کند و رابطه دوم از راه تأثیر ارزشهای اسلامی در تعیین اهداف و خط مشی ها و روشهای عملی، ظاهر می شود.
رویکرد اسلامی به مدیریت آموزش و پرورش، آفرینش یک سیستم آموزشی توحیدی است که مدیر و مدبراصلی آن خداوند متعال است و به تبع آن مدیریت پیامبر اسلام - ص - و ائمه - ع - . یک مدیر آموزشی در اسلام باید عالم و عمل کننده به علم خویش و دارای ایمان و اعتقاد در علم و رفتار و همواره درحال تزکیه و تهذیب باشد. مقاله حاضر با هدف تبیین مؤلفه های مدیریت اسلامی با تکیه بر خطب حضرت علی - ع - جهت ارائه رویکردی اسلامی برای مدیریت بر آموزش و پرورش تدوین گردیده است.
مقدمه
مدیریت به عنوان یک دانش آکادمیک در سالهای آغازین قرن بیستم میلادی مطرح شد و در طول قرن اخیر بسط و گسترشخارق العاده ای یافت. دلیل پیدایش این علم نیز همانند هر علم بشری، نیاز بشر به آن بوده است. یعنی پس از خلق یک موجود مجازی با نام سازمان که نیاز عصر مدرن به شمار میآمد، معضلات و مشکلات جدیدی برای بشر پدید آمد که علم مدیریت در صدد پاسخگویی به این معضلات بود
عصری را که در آن زندگی می کنیم، عصر پیچیدگی و تغییر نامیده اند. سازمانها در چنین عصری همواره در دو لبه نظم و بی نظمی قرار دارند و دائم بین دو حالت تناقض نما، در رفت و آمدند. صاحبنظران و تئوری پردازان علم مدیریت، برای رویارویی با چنین وضعیت و شرایطی تئوریهای مختلفی مانند: سازمانهای یادگیرنده، سازمانهای هولوگرافیک و تئوری آشوب ارائه داده اند.
معنویت در سازمان، پدیده نو ظهوری است که بسیاری از صاحبنظران مدیریت و سازمان و نیز مدیران را در سطوح مختلف به خود جلب کرده است. بسیاری از آنان معنویت را به عنوان منبعی پایدار برای سازمانها دانسته اند که می تواند به آنها در زمان های تلاطم و آشوب، یاری رساند و تناقض نمایی نظم و بی نظمی در سازمان را حل و فصل کند و بدون طرد هر یک، آنان را به صورت مقتضی به کار بندد چرا که سازمانها برای فعالیت مستمر در عرصه های مختلف،نیازمندِ رفتوآمدِ همیشگی بین دو حالت تغییر و ثبات هستند
بر این اساس قلمرو مدیریت و سازمان، چه به لحاظ نظری و چه به لحاظ عملی، به تازگی زیر تأثیر نیرویی قدرتمند قرارگرفته که اگر به درستی اداره و هدایت شود، به نظر می رسد ظرفیت لازم را برای منجر شدن به ژرفترین تشریک مساعی، نه تنها در زمینههای حرفهای، بلکه برای بروز انسانیت تمام عیار، دارا باشد . - Neal,1997 - معنویت منبع نهایی معنا و هدف در زندگی؛ تقدس هر چیزی؛ منبعی لایزال از ایمان و نیروی اراده؛ هدف نهایی؛ غیرفرقه ای، فراتر از فرقهها؛ جهانی و بدونبُعد زمانی؛ احساس عمیق ارتباط متقابل با هر چیزی؛ آسایش و آرامش درونی است
معنویت تلاشی در جهت پرورش حساسیت نسبت به خویشتن، دیگران، موجودات غیرانسانی و - نیروی برتر - خدا، یا کند وکاوی در جهت آنچه برای انسان شدن موردنیاز است و جستجویی برای رسیدن به انسانیت کامل می باشد .
معنویت درجامعه ایرانی، مبتنی بر دین است. بدین معنا که تعالیم و آموزههای دین اسلام شکلدهنده معنویت هستند. سرچشمه معنویت اسلامی، قرآن کریم و فرمودههای حضرتمحمّد - ص - و ائمه اطهار - ع - است. رویکردهای اسلامی برای واژه اصطلاحات گوناگونی دارند؛ این اصطلاحات دربرگیرنده این معانیاند: باطن، حق، عالم معنا، مقام لطف الهی، مفهوم کمال اخلاقی، جمال، جان و ذکرخدا. از نظرگاه مسلمین، زندگی معنوی، هم بر ترس از خدا مبتنی است و هم برعشق او، هم تسلیم در برابر اراده خدا و هم جستجو برای شناخت او که هدف نهایی آفرینش است. معنویت اسلامی با الگوی آداب اسلامی که ساخته و پرداخته ارکان دین است، رابطه دارد .
گوهر معنویت اسلام با توجه به توحید، پیوند میخورد و قلب اسلام و کلید فهم جنبههای مختلف آن است - رستگار، . - 1384 نویسندگان و صاحب نظرانی مدیریت اسلامی، هر یک به فراخور برداشتهای خود از اسلام و سیره پیامبر - ص - و معصومین - ع - تعاریفی را ارایه دادهاند که نوعی مفهوم مدیریت اسلامی از آن مستفاد میشود. البته دامنه این برداشتها و تعریفها - که بیشتر بر محور ارزشها و مبانی اخلاقی مکتب اسلام و سیره پیشوایان دین قرار داشتهاند - گسترده و از نظر نوع نگاه نیز - در عین نزدیک به هم بودن - متنوع است.
عسگریان - 1370 - مدیریت از دیدگاه اسلام را در مسیر نزدیکی به خداوند میداند. بدین معنی که در کلیه سطوح آن زهد و تقوی پیشه میشود، سعی در بخشش و ارشاد فزونی مییابد و جلب رضایت اکثریت بیشتر میشود. افجهای - 1377 - مدیریت اسلامی را مقولهای مکتبی میداند و وظیفه مکتب نیز از نظر او ارایه راهحلهایی است که با مفهوم عدالت خواهی سازگار است.
حمیدیزاده - 1378 - معتقد است که نظام مدیریت در تفکر اسلامی از اصول اعتقادی آن سرچشمه میگیرد و بنابراین، مدیریت بر یک مجموعه انسانی و در یک سازمان در راستای مدیریت جهان خلقت است، با این ویژگی، وی مدیریت را به عنوان یک بینش مطرح میکند که در آن مدیر نیز عضوی از اعضای آفرینش است که باید همراه و هماهنگ با ضوابط و قوانین کلی آن باشد زیرا تشکیلاتی که به وی سپرده شده، هدفش در جهت نظم کلی جهان و برای پیشبرد فعالیتهای بشری به منظور دستیابی به سطوح آرمانی است.
مشرف جوادی - 1378 - معتقد است در مدیریت اسلامی، ابتدا محور رابطه با خدا و حرکت به سوی او همراه با قادر مطلق دانستن وی و شهادت به یگانگی، یعنی فقط یاری و کمک طلبیدن از او منظور است، هنگامی که صحبت از مدیریت در اسلام میشود، ابتدا منظور اداره امور و بهرهبرداری صحیح از نعمتهای الهی بر اساس اعتقاد به جهانبینی توحیدی است، یعنی کلیه اعمال و رفتار انسانها و یا مدیران باید بر مبنای جهانبینی توحیدی باشد و فلسفه توحیدی ایجاب میکند که اعمال یک مدیر، علاوه بر انطباق با جهانبینی توحیدی، با اصول و اهداف جامعه اسلامی نیز تطبیق داشته باشد.
هاشمی رکاوندی - 1379 - نیز مدیریت در اسلام را در اصل بر مبنای کلامی و عقیدتی ملهم از قرآن و سنتنبی - ص - استوار میداند. نبوی - 1380 - مدیریت اسلامی را این چنین تعریف کرده است، مدیریت هنر وعلم به کارگیری صحیح افراد و امکانات درجهت وصول اهداف سازمانی است، به نحوی که با موازین شرع مغایرت نداشته باشد.
قبادی - 1378 - نیز مدیریت اسلامی را آن بخش از »مدیریت« و فرآیند آن میداند که مستند به وحی الهی و منابع اسلامی باشد و وجه تمایز آن با دیگر مدیریتها را در مبتنی بودن بر وحی، نبود نظام بهرهکشی انسان از انسان، مبتنی بودن بر ارزشهای متعالی، مطلق و ثابت و استوار بودن برپایه تعالی، کرامت و شرافت انسانها میداند. معنای دیگری که برای مدیریت اسلامی می توان در نظر گرفت این است که مسائل مدیریت را در منابع اسلامی - قرآن و سنت - مورد بررسی قرار داده، آیات یا احادیثی را که سخنی به صراحت یا اشارت درباره آنها دارد، استخراج و جمع آوری کنیم و مضامین آنها را به عنوان پاسخهایی به پرسشهای مطرح شده در علم مدیریت تلقی نماییم وضمناً سیره مدیران معصوم - علیهم السلام - را نیز به عنوان سنت عملی مورد توجه قرار دهیم و بدین ترتیب، مطالب به دست آمده به عنوان راه حلهای ارائه شده از طرف دین برای مسائل مدیریت، تنظیم و تدوین گردد و به عنوان مدیریت اسلامی عرضه شود
مفهوم مدیریت آموزشی با رویکرد اسلامی رسالت اصلی دین حق، معرفی عقاید صحیح پیرامون اصلی ترین مسائل هستی شناسی - خدا و جهان ابدی - و ارائه ارزشهای حقیقی و برنامه های عملی مؤثر در سعادت دنیا و آخرت است، ولیاحیاناً در منابع دینی به مناسبتهایی اشاره به مسائل طبیعی و شناخت جهان و انسان و جامعه و تاریخ نیز می شود.
بدین ترتیب، بخشهای مهمی از علوم انسانی ارتباط تنگاتنگی با دین پیدا می کند،مخصوصاً دین اسلام که در همه ابعاد، از غنای بیشتری برخوردار است و منابع شناخت آن، بخصوص قرآن کریم، اعتبار و سندیت قطعی تری دارد. مهمترین اثری که علوم کاربردی از دین می پذیرند اثری است که از نظام ارزشی آن، حاصل می شود. در این میان تأثیر پذیری علوم انسانی از رویکردهای دینی به مراتب بیشتر از سایر علوم می باشد.
علوم انسانی کمابیش سرو کار با مفاهیم ارزشی دارند چنانچه بعضی از فلاسفه علوم، تخلیه علوم انسانی از بار ارزشی را غیر ممکن دانسته اند. اما به فرض امکان چنین کاری در علوم نظری، انجام آن در علوم و فنون کاربردی به هیچ وجه میسر نیست زیرا گزینش یک سیستم رفتاری چه در مورد فرد و چه در مورد خانواده یا گروه خاص اجتماعی و چه در مورد جامعه بزرگ، بر اساس نظام ارزشی خاصی که تعیین کننده اهداف و جهت بخش رفتارها باشد، انجام می گیرد اصولاً نظام ارزشی، نقشی جز همین جهت بخشی ندارد. البته ممکن است اثرپذیری سیستم رفتاری از نظام ارزشی، آگاهانه و تبیین شده نباشد ولی گزینش یک سیستم رفتاری و ترجیح آن بر سایر سیستمهای مفروض همواره مبتنی بر پذیرفتن قبلی یک نظام ارزشی متناسب با آن سیستم رفتاری می باشد و در واقع، پذیرفتن نظام است که هرچند به صورت ناخودآگاه سیستم رفتاری خاصی را تعیین می کند.
بنابراین، فرد یا گروه یا جامعه ای که نظام ارزشی اسلام را پذیرفته باشد از نظر روان شناسی و جامعه شناسی دارای بعد ارزشی خاصی خواهد بود و سیستم رفتاری ویژه ای، گزینش خواهد کرد و صدور دیگر رفتارها، نشانه ضعف پایبندی به نظام ارزشی مزبور و گرایش به فرهنگها و نظامهای ارزشی دیگری خواهد بود. مهمترین ارتباطی که میان علوم - بویژه علوم کاربردی - و میان ادیان - بویژه دین اسلام - وجود دارد وطبعاً در مورد مدیریت هم صدق می کند، رابطه جهان بینی اسلامی و رابطه نظام ارزشی است.