بخشی از مقاله

چکیده

کیفیت و ماهیت عملکرد نظامهای تربیتی هر جامعهای به کیفیت و ماهیت و عملکرد تحولات پیرامونی بستگی دارد. البته اگر چه باید اذعان نماییم که خود نظامهای تربیتی نیز در بروز و ظهور تحولات پیرامونی نقش دارند. امروزه تعلیم و تربیت با مجموعهای از تحولات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جهانی روبروست که بطور اجتناب ناپذیری باید خود را با آن تحولات هماهنگ نماید.

با توجه به بروز تحولاتی در عرصه ارتباطات، اطلاعات و تکنولوژی و در نتیجه پیدایش نظریههایی چون پست مدرنیسم، فمنسیم، کثرت گرایی، جهانی شدن و … طبیعی است که نظامهای تربیتی باید موضع و موقعیت خود در برابر تحولات و نظریههای مذکور را روشن نمایند . ما در این گفتار بر آنیم تا با روشن ساختن هر چه بهتر فلسفه ی تعلیم و تربیت به اهمیت و تاثیر آن علوم در رشد انسان ها و ساختن جامعه ای آرمانی دست یابیم.

مقدمه

به باور کلاپارد روانشناس بزرگ سویسی که قانون توجه یا انتباه را به دست داده است. هرچه امری برای ما آشنا تر باشد دیرتر توجه ما بدان جلب می شود. تعلیم وتربیت همیشه وجود داشته و دارد و به صورت های گوناگون همواره جزئی از حیات اجتماعی و آشنا کردن نسل جوان با این زندگی و عبور از یک حالت به حالت دیگر است و شاید همین آشنا بودن از یاد ما برده است که تربیت یک فرایند بسیار مهم و پیچیده است که مطالعه ی علمی آن تا کنون صورت اجبار نداشته است.

بین آموزش وپرورش و شئون مختلف زندگانی روابط متقابلی وجود دارد ، ضمن آنکه آموزش و پرورش بر حیات مادی و معنوی هر قوم و ملتی اثر می گذارد و متقابلا از آن تاثیر می پذیرد.لذا ؛ به موازات تحولاتی که در شئون زندگی اعم از،اجتماعی،اقتصادی،علمی و فناورانه و به خصوص سیاسی روی می دهد،مفهوم تربیت و فلسفه ی آن دستخوش تحول می شود و دیدگاههای نوی پدید می آید

قرن بیستم شاید قرن بیداری نسبت به این اهمیت واین پیچیدگی باشد و از این پس چالش های علوم تربیتی که آخرین علومی هستند که به صف علوم دیگر می پیوندند، از جهت معرفت شناسی حائز اهمیت می شود. پس می توان نتیجه گرفت که تعلیم و تربیت کوششی هدف دار است.مربی می داند چه می خواهد و کجا می رود.هدف باید با ارزش و استکمالی باشد و وصول بدان منافع فرد و مصالح اجتماعی را متضمن باشد

در تبیین چالش های عمده فراروی دانش علوم تربیتی مبتنی بر فراتحلیل ، آسیب های اجتماعی مطرح در جامعه ایران بویژه طلاق ، اعتیاد، خشونت و رفتارهای ضد اجتماعی میتوان به نقش تعیین کننده پدیده هایی اشاره نمود که مدیریت آنها نیازمند کنش مؤثر و مفید علوم تربیتی است . باید این نکته را خاطر نشان ساخت که مراد از تعلیم و تربیت یک مفهوم است که در غالب دو لفظ ادا می شود . در زبان فارسی ، بزرگان ادب لفظ تربیت را به کار می بردند کلمه تعلیم و تربیت ترجمه ی کلمه ی education است و مربیان بزرگ این کلمه را در یک مفهوم به کار می برند

تعلیم و تربیت از جمله اعمالی است که مستقیما با وجود آدمی یا بهتر بگوییم با ابعاد مختلف وجود او سروکار دارد چه این اعمال به هر صورت که تعریف شود و هدف آن هرچه باشد مستلزم ایجاد ویژگی هایی است که در آغاز به صورت کمی یا کیفی در طبیعت افراد وجود ندارد

تربیت در آدمیزاده من حیث آدم بودنش موثر است و بشر تنها در سایه ی تعلیم و تربیت آدم تواند شد؛و آدمی چیزی جز آنچه تربیت از او میسازد نیست 

آموزش و پرورش دارای دو مفهوم یا بهتر بگوییم،همانند یک سکه ی دو رو است.یک روی آن آموختن دانستنی ها و مهارت هاست و روی دیگر آن رو کردن به ارزش هایی است که به کار بستن آنها زمینه ی تکامل آدمی است.نظام آموزشی که در جستجوی ارزش های منفی است ،نظام بدی است.همچنین ،نظام آموزشی که وجود ارزش ها را انکار کند فلسفه ی آموزش و پرورش را انکار می کند.انکار فلسفه ی آموزش و پرورش ،در نتیجه ی ندیده گرفتن ارزش ها و به کار نبستن آنها،نشانه ی تنزل افراد و جامعه ایی است که از آن روی برمی گرداند

نقش شگفت انگیز تعلیم و تربیت در زندگی انسان - و حتی حیوان - ، بر هیچ خردمندی پوشیده نیست و تا کنون هم ضرورت آن مورد تردید قرار نگرفته است،چرا که تعلیم و تربیت صحیح می تواند فرد را به اوج ارزش ها برساند و اگر غلط افتد،وی را به سقوط کشاند

تعلیم وتربیت - اعم از رسمی و غیر رسمی ،عمدی و غیر عمدی - نه تنها میتواند در رشد اخلاقی ،عقلانی و رفتاری و حتی جسمانی فرد موثر باشد،بلکه وسیله ایی در جهت رفع نیازهای حقیقی - اقتصادی ،سیاسی،نظامی و... - ومصالح اجتماعی به شمار می آید،یعنی نقش تعلیم و تربیت نه تنها در عینیت بخشیدن به زندگی مادی و معنوی فرد متوقف و محدود نمی شود ،بلکه تمام شئون اجتماعی او را در برمیگیرد وعامل رشد و تحول اساسی جامعه می گردد

علاوه بر آنکه تعلیم و تربیت شرط لازم رسیدن آدمی به مرحله ی کمال و سعادت است،عامل دیگری نیز در انسان دیده می شود که لزوم تعلیم و تربیت را در او شدت می بخشد و آن از ویژگی تاثیرپذیری انسان و سرایت عقاید و عادات و به طور کلی فرهنگ یک جامعه به معاصران و نسل های آینده است. از آن جا که تربیت در آدمی خاصیت تراکمی دارد، و وقتی کسی تربیت شده باشد تاثیر تربیت به فرد مورد تربیت محدود نمی شود بر این اساس تاثیر تعلیم و تربیت ،مثبت یا منفی،در انسان جنبه ی تصاعدی می یابد به گونه ایی که ممکن است ،تعلیم و تربیت ،مفید یا مضر،یک خانواده ،فامیل یا جامعه ای را در عصری تحت تاثیر قرار دهد و همچنین در طول قرن ها از نسلی به نسل دیگر منتقل شود یا حتی تحول تمدنی را به دنبال داشته باشد

هدف یک نظام آموزش و پرورش واقعی باید درهمه ی جامعه ها تکامل و ارتقای انسان به جایگاه اصلی و اساسی او باشد که در مکاتب و نگرش های فلسفی بیان شده است.به عبارت دیگر،طبیعت انسان در مقام یک - - انسان - - در همه ی زمان ها و مکان ها یکسان است

تعلیم و تربیت یکی از نهادهای مهم اجتماعی است که به شدت تحت تاثیر تحولات پیرامون خود قرار می گیرد. به عبارت دیگر کیفیت و ماهیت عملکرد نظامهای تربیتی هر جامعه ای به کیفیت و ماهیت و عملکرد تحولات پیرامونی بستگی دارد.

مسائل رویاروی علوم تربیتی و نظام تعلیم و تربیت در ایران

امروزه تعلیم و تربیت با مجموعهای از تحولات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جهانی روبروست که بطور اجتناب ناپذیری باید خود را با آن تحولات هماهنگ نماید. با توجه به بروز تحولاتی در عرصه ارتباطات، اطلاعات و تکنولوژی و در نتیجه پیدایش نظریههایی چون پست مدرنیسم، فمنسیم، کثرت گرایی، جهانی شدن و … طبیعی است که نظامهای تربیتی باید موضع و موقعیت خود در برابر تحولات و نظریه های مذکور را روشن نمایند.

آغاز هزاره سوم نه تنها در سطح جهانی ملازم با تحولات سریع ، پی در پی و متنوع بوده بلکه، جامعه ایران نیز طی سال های اخیرتغییرات اجتماعی و فرهنگی چشمگیری را تجربه کرده است و هم اکنون با مسائل عمده وفراگیری روبروست که رسالت و کارکرد علوم انسانی را به چالش میکشد.مسائل و چالشهای مطرح بیشتر از جنس تربیت و پرورش منابع انسانی بوده و آسیب های موجود نیز ریشه در کاستی های علمی و عملی در تربیت انسانها و سرمایههای انسانی جامعه دارد

برخی از پدیده ها، نقش علوم تربیتی و تعلیم وتربیت را برجسته تر نموده و در عین حال در شرایط فعلی که به دلیل فقدان الگوی صحیح دوباره دست ما به سوی الگوی توسعه غرب دراز شد و بر حسب اتفاق دانشگاهها، محمل، این دستدرازی بودند و به دلیل تعلق خاطر و وابستگی فکری، همان الگوی توسعه فکری که اقتصاد را پیش رو می داند نه تعلیم و تربیت ، کنش و سهم این علم را در مدیریت آنها به چالش می کشاند ، سه ویژگی عمده در عصر حاضر وجود دارد که منشا بروز چالش هایی برای تربیت است. ویژگی نخست در بعد فکری و فلسفی، ویژگی دوم در بعد اقتصادی و توسعه ای و ویژگی سوم در بعد فناوری ظهور یافته است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید