بخشی از مقاله

چکیده

با توجه به اهمیت آیکون اژدها در هنر ایران، به ویژه در نگارگری ایرانی، و با استفاده از پیوندهای محتوای اسطورهای اژدها، این پژوهش سعی دارد با استفاده از دانش آیکونوگرافی، به تحلیل نگارههای نبرد رستم با اژدها بپردازد. اژدها در متون باستانی به عنوان یک نهاده اسطورهای پلید ذکر شده است که موجب خشکسالی است و پهلوانان بسیاری، به نبرد با آن پرداختهاند، تا رونق و برکت و ترسالی را برای مردم به ارمغان آورند. در نگارگری ایرانی در طول دوره-های مختلف، با نگارههایی روبهرو میشویم که رستم پهلوان در حال نبرد با اژدهاست.

در این مقاله با استفاده از دانش آیکونوگرافی و با گره زدن فرمهای بصری نگارهها با متون غیر تصویری، به تفسیر وتبیین نقشمایههای موجود پرداخته و میزان تأثیرپذیری نگارهها از متون غیر تصویری تبیین خواهد شد. در این میان برخی نقشمایهها مانند ببربیان - جامه رستم - و درفش اژدها پیکر - سلاح رستم - در متون غیر تصویری حضوری پر رنگ دارند حال آنکه در نگارهها ترسیم نشدهاند. دلیل این تغییرات ویژگیهای سبکی هر دوره است و نیز در برخی نگارهها درهم آمیختگی پهلوان حماسی با قدیسین مذهبی دیده شده است.

اهداف پژوهش:

1.    تعیین جایگاه نگاره اژدها در نگارگری ایرانی.

2.    تببین میزان تأثیرپذیری نگارههای اژدها از متون غیرتصویری با استفاده از دانش آیکونوگرافی.

سوالات پژوهش:

1.    نگاره اژدها در هنر نگارگری ایرانی از چه جایگاهی برخوردار است؟

2.    نگاره اژدها متأثر از چه چیزهایی سوای متون تصویری بوده است؟

مقدمه

آیکون اژدها به عنوان یکی از بن مایههای اساطیری در فرهنگ و تمدن ایران زمین، در طول زمان به گونه-های مختلف استمرار یافته است. این نماد، در هنر باستانی ایران بر روی سکهها، مهرها، دیوارنگارهها، و از طریق قصص اسطورهای و منابع ادبی به ویژه در دوره اسلامی و در نگارگری ایرانی راه یافته و به عنوان یک نهاد اساطیری به همراه خود طیف وسیعی از باورها، فرهنگ و جهانبینیهای یک ملت را منتقل کرده است.

این موضوع به خودی خود نشان دهنده اهمیت اژدها در فرهنگ ایرانی است. این مقاله سعی دارد با استفاده از روش آیکونوگرافی، به عنوان یکی از روشهای مهم و کارآمد در تحلیلهای هنری، موضوع نبرد پهلوان با اژدها را که یکی از مهمترین بخشهای مرتبط با اژدهاست، بررسی نماید و از این رهگذر به بیان چگونگی بازنمایی شاخصههای فرهنگ ایرانی در استمرار تصاویر پهلوان اسطورهای، پرداخته و در دورههای متفاوت باستانی و اسلامی، از طریق گره زدن آیکونها به متن ادبی و تاریخ و روایات، به تبیین مفاهیم فرهنگی بپردازد.

درباره مفهوم اساطیری اژدها در متون ادبی باستان و دوره اسلامی انبوهی از مطالب ذکر شده است که این مقاله از آنها، بهره جسته است. محمود رضایی دشت ارژنه در مقالهای تحت عنوان "رستم اژدهاکش و درفش اژدهاپیکر" به بررسی اژدهاپیکری درفش رستم در نبرد با اژدها و تقدس اژدها نزد رستم پرداخته و بالیدن رستم به نیای مادری خود را که در شاهنامه ذکر آن رفته، تحت تأثیر اساطیر چینی دانسته که در دوره اسلامی به ایران راه یافته است.

سعید شهرویی در مقالهای با عنوان "نگاهی دیگر به ناسازواری میان اژدهاکشی رستم و اژدهاپیکری درفش وی" به رد نظریات محمود رضایی دشت ارژنه پرداخته و اژدهاپیکری درفش رستم و اژدهاکشی او را دو بن مایه اساساً آریایی دانسته، و اژدهاپیکری درفش رستم را میراثی از نیای او، گرشاسب دانسته و بالیدن رستم بر نیای خود - ضحاک - را یک رسم پهلوانی در هنگام نبرد، قلمداد کرده است.

منصور رستگار فسایی در کتاب "اژدها در اساطیر ایران" به شرح مبسوط مفهوم اژدها در اساطیر و شاهنامه و دیگر متون ادبی پرداخته است. در حوزه نگارگری دو مقاله درباره نگارههای مرتبط با اژدها نوشته شده است: "سیر تحول و طبقهبندی اژدها در نگارگری ایرانی" نوشته علیرضا طاهری و "ویژگیهای اژدها در نگارگری عصر صفوی با تأکید بر توصیفات فردوسی در شاهنامه" نوشته بهاره براتی و اصغر کفشچیان مقدم.

در مقاله اول، به بررسی فرمی - شکل ظاهری - تصویر اژدهادر نگارهها پرداخته شده و نگارنده با بیان انواع اژدها از قبیل اژدها- مار، اژدها-مار دو پای بالدار و ... به این نتیجه رسیده که در این سیر تحول، اژدها خصلت مار بودن خود را حفظ کرده است. مقاله دوم توصیفات فردوسی در شاهنامه را با تصاویر اژدها در دوره صفوی مقایسه کرده و از طریق مطالعه شکل و سیمای اژدها و موقعیت و اندازه آن در کادر تصویر به همراه متن شاهنامه، به دلالت اژدها بر مفهوم نیروی شر رسیده است.

همانگونه که قابل مشاهده است، این مقالات با وجود استفاده فراوان از تصاویر تاریخ نگارگری، فاقد تحلیل دقیق تصاویر بر اساس انبوهی از متون موجود در دوره باستان و اسلامی است و نگارندگان با چشمپوشی از مفهوم اسطورهای اژدها، تنها به توصیفات شاهنامه از آن اشاره کرده و به تحلیل شکل ظاهری اژدها بسنده کردهاند. این مقاله سعی دارد، با استفاده از امکانات وسیع دانش آیکونوگرافی، به تحلیل نقشمایههای موجود در نگارهها و گره زدن آنها با متون ادبی بپردازد.

آیکون،آیکونوگرافی،آیکونولوژی

دانش آیکونها گستره وسیعی دارد. اما در سادهترین تعریف میتوان آن را نوعی روش تحلیل آثار هنری دانست که در درجه نخست، نه خالق و سبک اثر، بلکه معنای تصویر را در نظر میگیرد. این واژگان در انگلیسی icon،iconography، iconology است که از واژه یونانی eikon به معنای تصویر و graphe به معنای نوشتن ترکیب یافته است.

به این ترتیب آیکونوگرافی به تحلیل محتوای تصویر میپردازد و داستانی را که تصویر به گونههای مختلف در صدد جریان و استمرار آن است مشخص میسازد. یکی از مهمترین نهادهایی که رویکرد آیکونوگرافیک به آثار هنری را بسط و توسعه داد گروهی از محققان آلمانی زبان وابسته به موسسهای به نام واربورگ بودند که "ابی واربورگ" Aby Warburg آن را در هامبورگ آلمان تشکیل داد و در زمان جنگ جهانی دوم از ترس حمله نازیها آن را به لندن انتقال دادند. اروین پانفسکیErwin Panofsky مهمترین عضو موسسه واربورگ و پیشتاز معرفی و توسعه این نوع روش-شناسی در مطالعات هنری است.

این روششناسی به عنوان یکی از قابل اتکاترین روشهای پژوهش در زمینه شناسایی، توصیف و تحلیل و تفسیر آثار هنری با انتشار مقالهای توسط اروین پانفسکی در سال 1932 شکل جدی به خود گرفت: "مطالعاتی در آیکونولوژی مضامین انسانگرایانه در هنر رنسانس". پس از آن با بسط و گسترش و به کارگیری این روش در مطالعات هنری اعتباری ویژه یافت. واژه آیکونوگرافی که از واژه icon مشتق شده دارای طیف وسیعی از معانی است. بر اساس تعریف فرهنگ لغات longman واژه icon به معنای یک تصویر یا فیگور یک شخصیت مذهبی است که در مراسم عبادی استفاده می شود. - این مفهوم به ویژه در شمایلهای کلیسای ارتدوکس روسی به کار میرود. - در فرهنگ webster این واژه با بار معنایی مذهبی و شمایلی توصیف میشود.

"آیکون تصویر صرف یا عکس picture نیست، بلکه از پشتوانه ادراکی، فکری، فرهنگی - سیمبلیک - برخوردار است؛ یعنی بهرهمند از شباهت معنایی با symbol است نه شباهت ظاهری.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید