بخشی از مقاله

چکیده

ازدواج در جامعه ایرانی سن طلایی دارد. بعد از آن، گزینه های ازدواجی کمتر و کمتر می شود تا جایی که به سن »تجرد قطعی« می رسد. به معنی سنی که فرد در ذهن خود فکر ازدواج را برای همیشه خط بزند. هدف از این نگاشته، طرح و بررسی جامعه شناسی تجرد قطعی جوانان ایرانی است. روش پژوهش توصیفی - تحلیلی بوده و اطلاعات به شیوه اسنادی گردآوری شده اند؛بدین منظور، نظرات و تحقیقات جامعه شناسان در این زمینه بررسی و ارائه شده است.

این بررسی نشان می دهد دلایل تجرد قطعی هم خودخواسته و هم ناخواسته است.از جمله: تمایل به داشتن تحصیلات عالیه در خانمها و همراه با آن افزایش سطح توقعات، آرزوی داشتن همسری با تحصیلات بالا، یافتن همسری با شغل ثابت و درآمد خوب، نداشتن جرأت و حس خطر کردن و کمرنگ شدن باورهای دینی، نبودن تناسب بین تعداد پسران و دختران آماده ازدواج، سخت گیریهای خانواده ها در شکل گیری زندگی فرزندان، افزایش چشم و هم چشمی ها برای برگزاری مراسم های مقدماتی ازدواج، مهریه های سنگین، بیکاری پسران و هزینه های بالای مسکن.

مقدمه
در یک جامعه در حال گذار افراد سعی می کنند، زندگی ای را انتخاب کنند که از لحاظ اقتصادی به آنها توان بیشتری بدهد، چون زندگی اجتماعی هزینه های زیادی را به فرد تحمیل می کند و بسیاری از افراد ترجیح می دهند، زیر بار این هزینه ها نروند با یک زندگی مجردی می توانند به رشد اقتصادی شان کمک کنند. خیلی از ارتباطات اجتماعی که افراد پیدا می کنند به واسطه تغییراتی است که در نقش های اجتماعی شان به وجود می آید مثلا یکی تا دیروز کارمند بوده، امروز استاد دانشگاه است.

چنین فردی کمتر به محدودیت هایی که ممکن است نظام خانواده به او تحمیل کند، تن می دهد و می خواهد ارتباطات اجتماعی اش بیشتر از قبل باشد در واقع »خود« در شخص پررنگ تر می شود، حسی که جامعه هم آن را تقویت می کند. ابراز خود در نظام خانواده کمرنگ می شود، چون شما مجبور هستید برای کسانی دیگر هم به دلیل وظایفی که در قبالشان دارید، ایفای نقش کنید و از فعالیت ها و کارهای مورد علاقه تان چشم پوشی کنید.

جامعه ای که پیشرفت فردی را تقویت می کند با نظام خانواده که محدودکننده فعالیت های اجتماعی است در تعارض است و باعث می شود تا افراد زندگی تنها و غیرخانوادگی را ترجیح دهند. جامعه ما نیز در حال گذار است و در چنین جامعه ای که روز به روز جنبه رقابتی تر دارد و کمالگرایی به شکل فردی تقویت می شود، هدف ها بیشتر تبدیل به هدف های فردی می شوند. همه اینها با پیوندگرایی و تشریک مساعی که در زندگی مشترک معنا پیدا می کند در تناقض است.

بیان مساله

پسر و دخترهای زیادی را اطراف خود میبینیم که تنهایی اختیار کردهاند و به این انتخاب خود ولو در ظاهر میبالند و آن را به زعم خود درست و عاقلانه میدانند، از نگاه آنان تشکیل خانواده، پذیرش مسئولیت و تعهد است که راههای پیشرفت را روی آنها میبندند. این افراد ترجیح میدهند با انتخاب زندگی مجردی بیشترین استفاده را از وقتشان ببرند و به آمال و آرزوهای خود برسند، اما در ته نگاه آنان نوعی دلتنگی و بلاتکلیفی مشاهده میشود که در کمتر فرد متاهلی این حس وجود دارد.

زندگی این افراد اگرچه از نگاه خودشان زیباست ولی از نگاه جامعه شناسان و روان شناسان عاری از معایب و مشکلات نیست؛ مشکلاتی که در زندگی یک متاهل جای کمتری دارد. ازدواج در جامعه ایرانی سن طلایی دارد. هم برای پسران و هم برای دختران. بعد از آن، گزینه های ازدواجی کمتر و کمتر می شود تا جایی که به سن »تجرد قطعی« می رسد. به معنی سنی که فرد در ذهن خود فکر ازدواج را برای همیشه خط بزند»تجرد قطعی یعنی کسانی که امید به ازدواج ندارند و احتمال زوجیت در بین آنان بسیار کم است

به نظر میرسد تجرد در غرب پذیرفته شدهتر از تجرد در جامعه ایران است. در سنین 18 تا 49 درسال 1966 از هر 10 زن در بریتانیا یک نفر به صورت همخانه زندگی میکرد. در ایالات متحده آمریکا، خانوارهایی که از همخانگی تشکیل میشوند 4/8درصد تمام خانوارها را درسال 1997 تشکیل میدادند - کاسپیر و همکاران، 1999، به نقل از سامرویل،. - 1388:11 در کشورهای دیگر - به جز آمریکا و بریتانیا - نیز کاهش میزان ازدواج ممکن است با افزایش همخانگیها جبران شود.

بزرگترین سازمان پژوهش اجتماعی بریتانیا یعنی شورای تحقیقات اقتصادی و اجتماعی بر مبنای مطالعه پانلی خانوارهای بریتانیایی که درسال 1997 انجام شد گزارش داد که همخانگی ممکن است به منزله مقدمهای بر ازدواج و جایگزین نامزدی طولانی شود و علتی برای افزایش گرایش به دیر ازدواج کردن - سامرویل،. - 1388:7 در ایران امروز این روابط اغلب به طور علنی مطرح نمیشود و همواره از لحاظ فرهنگی و دینی اعتبار آن رد شده یا به دیده تردید قرار دارد. همچنین نگاهی به تحقیقات گذشته از مشکلات و آسیبهایی که مجردان با آن روبهرو هستند خبر میدهد.

چارچوب نظری تحقیق

نظریه کارکردگرایی ساختاری3 این نظریه توجه ما را به چگونگی شکل گیری رفتارهای فردی به وسیله ساختارها، متمرکز می کند. اگرچه افراد امکان انتخاب برای عمل دارند، ولی انتخابها از طریق ساختارها شکل داده می شود. در مدل پارسونز4 چهار خرده نظام فرهنگی،سیاسی،اقتصادی و اجتماعی نظام یافته است که در ارتباط با یکدیگر هستند و به ترتیب عهده دار کارکرد حفظ وتداوم الگوها،نیل به اهداف،انطباق با شرایط محیطی، ایجاد یگانگی و انسجام اجتماعی می باشند

البته این مدل انتزاعی بوده و در همه سطوح کلان و میانه و حتی گروههای کوچک قابلیت تعمیم دارد و در هر خرده نظام نیز می توان این چهار کارکرد را جستجو کرد. پارسونز در مورد فرآیند هسته ای شدن خانواده به اهمیت شغل پرداخته و بر اساس متغیرهای الگویی خویش اهمیت آن را ناشی از ماهیت نظام تقسیم کار در جوامع صنعتی جدید می داند. به نظر وی از اثرات پیچیدگی نظام این است که از شغل یک رکن اصلی پایگاه اجتماعی می سازد.

از طرف دیگرپایگاه شغلی یک فرد عموماً حاصل یک فرآیند طولانی سرمایه گذاری و آموزش می باشد. در مسیر تطوّر جوامع صنعتی زمانی فرا می رسد که خانواده عموما دیگر از لحاظ پایگاه5 شغلی منشاء هیچ کمکی برای فرد نمی باشد

بدین ترتیب شغل در سن ازدواج موثر است. جوانا غالباً زمانی ازدواج می کنند که یقین داشته باشند ازعهده تأمین معاش خانواده طبق آداب و رسوم طبقه اجتماعی خود برخواهند آمد وچون افراد نمی توانند در سنین معینی مثلا بیست تا بیست و پنج سالگی درآمد کافی داشته باشند لذا نوع شغل اهمیت پیدا می کند و بعنوان مانع اساسی فراروی ازدواج جوانان قرار می گیرد

در جامعه کنونی ما نیز نظام مشاغل جدید در برابر مشاغل سنتی آن طور طراحی شده که عموما از کانال نظام آموزشی می گذرد که خود سالهای طولانی وقت در نهادهای مربوطه را می طلبد که این امر فی نفسه باعث بالا رفتن سن ازدواج افراد می شود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید