بخشی از مقاله

چکیده

این مقاله به بررسی تحولات جمعیت شناختی مناطق مرزی در مقایسه با مناطق غیر مرزی می پردازد. مؤلفه های جمعیت شناسی چون رشد جمعیت، تراکم جمعیت، الگوهای مهاجرتی، و ترکیب جمعیتی مناطق مرزی طی دوره 1355 - 1390 مورد تحلیل جمعیت شناختی قرار گرفته اند. به طور کلی، با وجود تفاوت های اندک در مؤلفه های جمعیتی در بین شهرستان های مرزی و غیرمرزی، تمامی شهرستان ها متأثر از ویژگی مرزی بودن استان آذربایجان غربی مهاجر فرست می باشند و به رغم باروری و زاد و ولد بالا، نرخ رشد پایینی داشته اند.

نسبت جنسی هم گویای مهاجرت جمعیت جوان و جویای کار به استان های مرکزی کشور است. همزمان با برنامه سوم توسعه قبل از انقلاب و انتخاب صنعت به عنوان الگوی توسعه، ایجاد قطب های رشد، به عنوان راهبردی برای توسعه مطرح شد که پیامد آن به وجود آمدن یک قطب بزرگ اقتصادی و سیاسی در تهران و تمرکز شدید سرمایه و نیروی انسانی در آن بود. به تبع این امر در بیشتر استان های کشور نیز نوعی عدم تعادل بین مرکز و سایر شهرستان های استان به وجود آمد.

در این میان، مناطق مرزی ایران به دلیل دورافتادگی از شهرهای بزرگ، بیش از هر نقطه دیگر مورد غفلت واقع شدند. وجود اختلافات مرزی با کشورهای مجاور و عدم امنیت این مناطق، گسترش فعالیت های سودآور غیر قانونی و عدم تمایل به سرمایه گذاری در بخش های مولد از یک سو و جدایی گزینی فرهنگی در بعضی مناطق به دلیل وجود اقلیت های قومی و مذهبی در آنها از سوی دیگر، باعث عقب ماندگی این مناطق از روند توسعه کشور گردید.

بنابراین، ارتقای سطح توسعه مناطق مرزی، بهینه سازی تراکم و توزیع جمعیت در مناطق مرزی، بهبود میزان های اشتغال زمینه ساز امنیت پایدار در این مناطق خواهد شد. الگوهای توسعه ملی و امنیتی باید رویکرد مرزگرایی و پیرامون گرایی را جایگزین مرکزی گرایی و مرز گریزی کنند. در این شرایط نه تنها کشور به یک موازنه جمعیتی و اقتصادی در سطح ملی می رسد، بلکه بسیاری از مشکل امنیتی مناطق غیر مرزی هم بتدریج حل خواهد شد.

.1  مقدمه

از میان پدیده های مختلف جغرافیایی، پدیده جمعیت به لحاظ صفات گوناگون خود، نمایان ترین مشخصه کلی هر سرزمین است. جمعیت نقطه عطفی است که تمامی عناصر دیگر از آن شکل می گیرند و متأثر می شوند

بنابراین جمعیت مهمترین عنصر اساسی و تحلیلی و متمایزکننده مکان و تشکیلات فضایی است که موضوع اصلی جغرافیا را تشکیل می دهد. هر نوع برنامه ریزی و تعیین خط مشی های اقتصادی و اجتماعی در سطوح مختلف ناحیه ای، منطقه ای و ملی، مستلزم آگاهی ازکمّ و کیف پدیده های دموگرافیکی است 

جمعیت، بیشتر از دیدگاه نظامی و سیاسی اهمیت دارد؛ ولی از جهت اقتصادی بویژه هنگامی که چگونگی توزیع و پراکندگی جمعیت در سرزمین و روندهای جمعیت نگاری در نظر است، وضع متفاوت خواهد بود. در این صورت، خصوصیات کیفی جمعیت، ساختمان جمعیت، سطح سواد، آهنگ رشد و نسبت سن به جنس، مهمتر از تعداد صرف آن است 

در این بین، مهاجرت، در کنار مرگ و میر و باروری یکی از سه مؤلفه اصلی اثرگذار بر رشد جمعیت های انسانی است. علاوه بر آن، مهاجرت یکی از مهمترین منابع تأمین نیروی انسانی لازم برای بازارهای کار و توسعه اقتصاد ملی و محلی است. از این رو شناخت هرچه بیشتر و جامع تر مهاجرت یک ضرورت مطلق در تحقیقات علمی یا برنامه ریزی های کاربردی می باشد

در مقاله ای با عنوان بررسی و تحلیل ابعاد پیوندهای جمعیتی در استان آذربایجان غربی، به این نتایج دست یافتند که تبادل جمعیتی استان در بیش از 65 درصد موارد تنها با سه استان آذربایجان شرقی، تهران و کردستان بوده و تأثیر میزان فاصله و دوری و نزدیکی به مرکز استان به عنوان یک عامل کلیدی و تأثیرگذار در حجم و کیفیت مبادله جمعیتی بین استان آذربایجان غربی و سایر استان ها شناخته شد

مشفق و حسینی 1391 - - ، در مقاله ای با عنوان تحلیلی بر جمعیت شناختی مناطق مرزی و اثرات آن بر امنیت پایدار، مؤلفه های جمعیت شناسی چون رشد جمعیت، تراکم جمعیت، الگوهای مهاجرتی، و ترکیب جمعیتی مناطق مرزی را طی دوره - 1385 1365 مورد تحلیل جمعیت شناختی قرار دادند. نتایج پژوهش نشان می دهد که بطور کلی، جمعیت در محیط ملی ایران، پیرامون گریز - مرز گریز - و بسیار تمرکز گراست، و این همان مسئله است که از نظر جمعیت شناسی سیاسی زمینه ساز مسائل و چالش های امنیتی می شود

این مقاله به بررسی و تحلیل تحولات جمعیت شناختی مناطق مرزی در مقایسه با مناطق غیر مرزی پرداخته و مؤلفه های جمعیت شناسی چون رشد جمعیت، تراکم جمعیت، الگوهای مهاجرتی، و ترکیب جمعیتی مناطق مرزی طی دوره 1355 - 1390 مورد تحلیل جمعیت شناختی قرار گرفته اند.

.2 مبانی نظری تحقیق

.1-2 جمعیت

جمعیت، به توده ای از مردم که در یک سرزمین زندگی می کنند اطلاق می شود که در واقع این توده های جمعیت ساکن آن سرزمین بوده و به بیان دقیق تر نه تنها در آن سرزمین زندگی می کنند بلکه در فعالیت های اجتماعی و اقتصادی نیز شرکت می نمایند

جمعیت و یا انسان های ساکن در مکان و فضای جغرافیایی یکی از عناصر و ارکان اصلی آن را تشکیل می دهد که به مثابه روح فضای جغرافیایی عمل می کند 

از میان پدیده های مختلف جغرافیایی، پدیده جمعیت به لحاظ صفات گوناگون خود، نمایان ترین مشخصه کلی هر سرزمین است. جمعیت نقطه عطفی است که تمامی عناصر دیگر از آن شکل می گیرند و متأثر می شوند

بنابراین جمعیت مهمترین عنصر اساسی و تحلیلی و متمایزکننده مکان و تشکیلات فضایی است که موضوع اصلی جغرافیا را تشکیل می دهد. هر نوع برنامه ریزی و تعیین خط مشی های اقتصادی و اجتماعی در سطوح مختلف ناحیه ای، منطقه ای و ملی، مستلزم آگاهی از کمّ و کیف پدیده های دموگرافیکی است 

جمعیت، بیشتر از دیدگاه نظامی و سیاسی اهمیت دارد؛ ولی از جهت اقتصادی بویژه هنگامی که چگونگی توزیع و پراکندگی جمعیت در سرزمین و روندهای جمعیت نگاری در نظر است، وضع متفاوت

خواهد بود. در این صورت، خصوصیات کیفی جمعیت، ساختمان جمعیت، سطح سواد، آهنگ رشد و نسبت سن به جنس، مهمتر از تعداد صرف آن است 

.2-2 عقاید و نظریات جمعیتی

دانشمندان گاهی افزایش جمعیت را محرک اصلی توسعه و پیشرفت اقتصادی و اجتماعی تلقی می کردند و گاهی نیز کیفیت را بر کمّیت برتر دانسته و از افزایش جمعیت گریزان بودند. به هر حال همیشه هدف نهایی و اصلی، داشتن جامعه ای مرفه و متعادل بوده است و دستیابی با این هدف را گاه از طریق افزایش و گاه از طریق کاهش جمعیت جست و جو می کردند و بالاخره معتقد شدند که باید به حد متناسبی از جمعیت رسید که شرایط اقتصادی و اجتماعی، بالاترین رفاه ممکن را برای انسان ها فراهم آورد

به طور کلی، عقاید و نظریات جمعیتی را می توان به چهار گروه تقسیم نمود:

گروه اول: طرفداران افزایش جمعیت

این گروه افزایش جمعیت را منشأ قدرت و محرک اصلی پیشرفت تلقی می کردند.

گروه دوم: مخالفان افزایش جمعیت

این گروه افزایش جمعیت را موجب فقر، تیره روزی و فساد اخلاق و بالاخره منشأ انهدام بشر قلمداد می کردند.

گروه سوم: طرفداران جمعیت ثابت

این گروه معتقد به تثبیت اجتماعات انسانی بودند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید