بخشی از مقاله
چکیده
در این مقاله ابتدا به بررسی حکمت متعالیه در متون اسلامی پرداخته شده و سپس نقش جکمت متعالیه در زیبایی شناسی، هنر و معماری بیان شده است، سپس با استفاده از بررسی تحلیلی از دیدگاه حکمت متعالیه، معماری مسجد شیخ لطف االله اصفهان مورد مطالعه قرار گرفته شده است که در نهایت چنین نتیجه گیری شده است که معماری و تزئینات مساجد باید طوری باشد که احساس نیاز به پرستش کردن، فواید، اهمیت و ضرورت آن را بیان کنند، که در مسجد شیخ لطف االله این امر به بهترین صورت انجام شده است.
-1 مقدمه
حکمت متعالیه یکی از سه شاخه فلسفه اسلامی و به منزله مکتب خاصی از حکمت اسلامی است که به وسیله صدرالدین محمد شیرازی ملقب به صدرالمتالهین - ملاصدرا - ، بزرگ فیلسوف مکتب فلسفی اصفهان، تدوین شده است. ملاصدرا حکمت متعالیه را ابزاری می داند که آدمی با آن، جهانی مشابه جهان عینی و مانند نظام کلی وجود می گردد و فلسفه از دیدگاه وجودی کمال نفس آدمی به اندازه توان بشری و از طریق معرفت به حقایق موجود، بدان گونه که هستند و حکم به وجودشان از راه برهان معرفی می کند. از جنبه دیگر، صدرا حکمت متعالیه را نظم دهی عقلی به جهان، به میزان توان آدمی در تشبیه شدن به باریتعالی معرفی میکند. هرچند نخستین بار اصطلاح حکمت متعالیه را ابن سینا به کار برده است،اما عبدالرزاق لاهیجی،داماد و شاگرد صدرا، از آن برای اشاره به فلسفه استاد بهره برده است
ملاصدرا تنها فیلسوف در عالم اسلام است که هنر را به عنوان صنعت شناخته و در عین حال با دیدی زیبایی شناسانه به هنر آن را صنایع لطیفه نامیده است. او تنها فیلسوف در عالم اسلام است که به آثار روانشناختی و جامعه شناختی هنر توجه کرده است و معتقد است قومی که صنایع لطیفه در بین آنها رواج داشته باشد زمینه های بیشتری برای توجه به خدا و زیبایی های او دارند و عشق های پاک انسانی در چنین جوامعی بروز بیشتری دارد
سید حسین نصر با جمع بندی تعاریف صدرا و تفاسیر مدرسان این نحله از فلسفه اسلامی، حکمت متعالیه را معادل، خرد یا حکمتی می داند که مبتنی بر بنیادی کاملا ما بعدالطبیعی بوده و از راه شهود عقلی و معقول و با استفاده از دلایل عقلی ارائه شده است. نصر در تفسیر خود معتقد است که حکمت متعالیه با متحقق شدن و بلکه تبدل وجود مدرک این معرفت، مرتبط است. وی معتقد است تحقق این گونه از معرفت با دین ارتباط داشته و جز از طریق وحی دست یافتنی نیست.
نصر سه اصل اساسی حکمت متعالیه را اشراق یا شهود عقلی - کشف یا ذوق یا اشراق - ، دلیل یا برهان عقلی - عقل یا استدلال - و دین یا وحی - شرع یا وحی - بیان می کند و ادامه می دهد که با در آمیختن معرفت حاصل از این منابع، نظام تلفیقی ملاصدرا به دست می آید . به نظر نصر هدف این نظام تلفیقی، هماهنگ کردن معرفتی است که از طریق ابزارهای عرفان، مکتب اشراق، فلسفه عقلی مشا، و علوم دینی چون کلام، برای آدمی قابل دسترسی است
مرتضی مطهری نیز همانند نصر، فلسفه متعالیه را نقطه تلاقی چهار جریان مشائی، اشراقی، سلوک عرفانی و استدلال کلامی میداند و معتقد است فلسفه متعالیه از نظر روش مانند فلسفه اشراق است و به استدلال و کشف و شهود به طور همزمان توجه دارد، اما از نظر اصول و استنتاجات با آن تفاوت دارد. با توجه به آنچه بیان شد، محور فلسفه متعالیه، مفهوم اساسی وجود است.
حکمت متعالیه ملاصدرا مخالفانی نیز دارد که آن را مکتب التقاطی میدانند که آموزه های هستی شناختی را بدون تحفظ بر روش فلسفی، از حوزه های گوناگون معرفتی - فلسفه مشا، فلسفه اشراق، عرفان، کلام و متون اسلامی - برگرفته و در ساختاری نامنسجم گرد آورده است.
صدرالمتالهین در عین بهره مندی از منابع گوناگون برای فهم حقیقت و فرضیه سازی، داور نهایی را برهان عقلی میداند و از این رو، هیچ گزارهای را صرفا، با استناد به شهود خود یا دیگران یا با استناد به آیات و روایات اسلامی، در نظام فلسفی خود وارد نمی سازد، بنابر این، نظام هستیشناسی حکمت متعالیه را باید در شمار نظام های فلسفی - به معنی خاص آن - قرار داد
مبانی فلسفی نقش زیر ساختی در علوم ایفا می کنند، و آموزه های خاص هر مکتب فلسفی مایهی تشخص علوم به هویتی خاص و ممتاز، نسبت به علوم نشات گرفته از اصول سایر مکاتب اسلامی و مکاتب فلسفی می گردد. زیباییشناسی نیز از این امر مستثنی نبوده است و می تواند در دستگاه فلسفی حکمت متعالیه به صورتی کاملا متمایز از آنچه تا کنون با همین عنوان، در دیگر فرهنگ ها و مکاتب بشری رایج است نظام مند سامان یافته و سر برآرد. از نظر حکمت متعالیه واقعیت زیبایی تنزل هر حقیقت، و ظهور و نمود عینی آن می گردد.
این ظهور منحصر در عالم ماده و مجرد امور ذهنی نیست بلکه هر آنچه عین هستی یا بهرهمند از واقعیت یگانه ی آن باشد به دلیل موجودیت، بر ذات خویش و یا غیر، نمودی عینی که موجب ابتهاج است دارد. دیدگاه خاص حکیم شیراز در توضیح کیفیت ادراک و مراتب این تجلی باعث می شود ادراک زیبایی محدود به حس و صرفا در نتیجهی رویارویی با امور مادی ظلمانی نبوده و به واسطه تمایز بین موجودات مراتب مختلف وجود و کیفیت بر قراری ارتباط با آنها و حضورشان نزد مدرک، انحا ادراک زیبایی با کیفیت خاصی صورت گیرد که در تمام مراتب و نحوه های مختلف ادراک زیبایی، زیبایی خود یا صورتش نزد مدرک حاضر و به درک حضوری شهود می شود.
از نظر ملاصدرا آنچه زیباییشناسی هنری را پی ریزی می کند نگاه و تصویر است. و هیچ اثر هنری بدون نگاه و تصویر به وجود نیامده است . هنرمند قبل از اینکه به تصویر در آورد و چیزی به نام اثر هنری خلق کند باید اول نگاه داشته باشد و هنر چگونه نگاه کردن را فرا گرفته باشد از نظر او نوع خاص دیدن و نگاه کردن است که به هنرمند انگیزه و الهام می دهد نگاهی جدید و متفاوت که در آن فرآیند آشنایی زدایی صورت می گیرد.
این نوع نگاه باعث لذت می شود و تجربه های جدیدی را موجب می شود که به علت بیان نا پذیر بودن این تجربه ها و نگاه ها از زبان های تصویری استفاده و هنر شکل می گیرد. از نظر ملاصدرا بزرگترین نگاه کننده و نگاه کننده ی اصلی خداوند است و نگاه خدا علم خداست و عوالم تصویر خداست، و علت این که انسان هنرمند است و دارای اثر هنری است و می تواند هنرمند باشد این است که خود یک اثر هنری است و انسان اثر هنری و مظهر اسما حسنای خداوند است و خداوند تمام اسما حسنای خود را در وجود انسان قرار داده است.
از نظر ملاصدرا عالم خیال انسان هویت امری دارد یعنی علم و اراده در این عالم به عینه همان ایجاد کردن و خلق کردن است، و قوه خیال شبیه عالم قدرت الهی خلق شده است. خداوند به اندازه توان هر کس به او قدرت داده است تا اثر هنری خلق کند. ملاصدرا برای هنر سه کارکرد اجتماعی، فرهنگی و عرفانی قائل شده است، و رابطه صنعتگر با مصنوعش را کاملا هنری میداند و اعتقاد دارد که صنعتگر باید عاشق اثرش باشد.
از نظر وی هنر تولید عشق می کند و نگاه او به هنر نگاهی عام، فراگیر و غیر ایدئولوژیک »لزوما و تماما دینی نیست و به هنر غربی و زیباییشناسی هم نظر دارد« و در عین حال ارزشی معنوی و قدسی است. او هنرمند اصلی را خدا می داند و معتقد است هنر سطح زیباییشناسی جامعه را بالا می برد و تولید عشق می کند. هدف هنر توجه به آثار و زیبایی های خدا و رسیدن به خداست
-2 معرفی مسجد شیخ لطف االله
مسجد شیخ لطف االله به فرمان شاه عباس اول صفوی ساخته شده است و آن را به نام شیخ لطف االله میسی عاملی - متوفی به سال - 1032 که در این مسجد امامت داشته است خواندهاند. این بنا به منظور عبادت و تدریس شیخ لطف االله عاملی از علمای شیعی مذهب لبنان شاخته شده است. بنای این مسجد مدرسه از 1011 هجری قمری آغاز شد و تا سال 1028 به درازا کشید.
بر اساس کتیبه محراب معمار بنا محمد رضا بن استاد حسین بنا اصفهانی بوده است. خطاطان کتیبه های بنا علیرضا عباسی و باقر بنا بوده اند و اشعار مختلف سروده شیخ بهایی و شیخ لطف االله در کتیبه ها دیده می شوند. این مسجد همچون یک قدح چینی سر پوش دار در ضلع شرقی میدان نقش جهان رو به روی کاخ عالی قاپو قرار دارد و از زیباترین و چشمگیرترین آثار اصفهان به شمار می آید در شکل 1 پلان این مسجد آورده شده است. مسجد شیخ لطف االله از هر لحاظ بنایی ویژه است، در قسمت داخلی آن از بهترین مصالح استفاده شده است