بخشی از مقاله
چکیده
از اهداف نهایی علم روانشناسی، پی برد ن به موضوع پیچیده شخصیت است. براساس دیدگاه روانشناختی، شخصیت مجموعه ای پایدار از کردار، رفتار و احساسات فرد است که وی را از دیگران متمایز می سازد. با تحلیل روانشناختی شخصیت یک فرد و بررسی خصوصیات رفتاری وی می توان علت و معلول های بسیاری از حوادث بزرگ زندگی آن شخص را نمایان کرد. شاهنامه فردوسی از آثار گران قدر ادبیات فارسی است که به دلیل دقت و حساسیت فردوسی در تجزیه وتحلیل خصوصیات شخصیت ها، دارای ظرفیت های متنوعی از لحاظ شخصیت پردازی است و با تحلیل های روانشناختی می توان به لایه های پنهان روانی و شخصیتی آن ها دست یافت.
درحقیقتشیوه های شخصیت پردازی فردوسی و تکنیک های که در معرفی و بی ان ویژگی های ظاهری و باطنی شخصیت ها به کار می گیرد، بسیار شبیه به داستان های امروزی است . در میان شخصیت های شاهنامه شخصیت های افراسیاب و طوس جز شخصیت های پویا و مطرح هستند که در روند داستان های شاهنامه تاثیرات چشمگیری گذاشته اند؛ فردوسی آنچنان هنرمندانه و دقیق به توصیف و تبیین علت انگیزشی رفتارهای این دوشخصیت می پردازد که با بررسی روانشناسانه همه این توصیف ها و مقایسه آنها با بیماری های روانی شناخته شده، میتوان نتیجه گرفت که افراسیاب دچاری اخت لال روانی هیستریانیک و شخصی ت طوس دچار اختلال پارانواید است.
کلمات کلیدی: شاهنامه فردوسی، روانشناختی شخصیت، شخصیت هیستریانیک، شخصیت پارانواید.
مقدمه
شاهنامه فردوسی یکی از برجسته ترین آثار ادب فارسی است . این منظومه حماسی ارجمند ، سرشار از دقایق و لطایف نهفته است که همواره سبب کشف هایی تازههایی از سوی محققان ادبی می شود. توصیف های فردوسی ازشخصیت های شاهنامه به گونه ظریف و عمیق است که با مقایسه آن ها و نظریه های شخصیت شناسی در علمروانشناسی می توان به نوع شخصیت رواشناختی آن ها پی برد. آنچنان که آلفرد آدلر روانشناس اتریشی مشهورمیگوید: »سرایندگان بزرگ جهان ادبی به بسیاری از نکات مهم روانشناسی عمقی پی بردهاند و این نکته ها در ترکیب خالص و اصیلی که آن ها به شخصیت های زنده و فعال آثار خود بخشیده اند، قابل دیدن است، آن طور که میتوان از برآورد آن ها به مجموعه مسائل انسان رسید - «آدلر، - 227 : 1370
شخصیت یکی از موضوع های اساسی و پیچیده علم روانشناسی است که تا کنون متخصصان این علم تعاریف متفاوتی از آن عرضه کرده اند؛ با این حال به نظر می آید که أکثر آنها با این تعریف موافق باشند که شخصیت، مجموعه ای است از خصلتها، احساسات، هیجانات و افکاری که می تواند معرف رفتار وهویت یک فرد باشد و او را از بقیه متمایز سازد و به طورکلیمی توان» شخصیت را سازمان مستقلی دانست که در هر کل مرکب یا شخص، دارای وحدت خاصی است - «.فرجی، - 2 :1354؛ واژهشخصیت»درحقیقت از ریشه لاتین person گرفته شده که به معنی نقاب یا ماسکی بوده که در یونان قدیم و روم قدیم، بازیگران تئاتر بر چهره می گذاشتنداین. تعبیر تلویحاً اشاره به این مطلب دارد که شخصیت هر کس ماسکی است که بر چهره می زند تا وجه تمیز او از دیگران باشد. - «کرمی، - 5 :1385
شخصیت افراد مجموعه ای پایدار از ویژگی ها و گرایش هاست که دارای تداوم زمانی بوده، ولی ممکن است این تداوم به واسطه فشارهای روانی اجتماعی و زیست شناختی تغییر کند - کرمی، - 9 :135 وشخصیت سالم شان »که در اصطلاح روانکاوی نتیجه هماهنگی بین نهاد، خود و فراخود است - «جرارد، - 14 :1378 به اختلال شخصیت مبتلا شود که برای توصیف الگوهای رفتاری که از نظر اجتماعی مضر و یا غیرقانونی شناخته شده است - سادوک، . - 191 :1382 شخصیت افراد از دو عامل وراثت و محیط شکل میگیرد؛ بهگونهای که »از یک سو عوامل محیطی، در چهارچوب امکانات و محدودیت های فیزیولوژیکی و ساختار توارثی فعالیت می کنند و از سوی دیگر تواناییهای بالقوه که عمدتاً محصول توارث هستند، هنگامی شکوفا می شوند و از قوه به فعل درآیند که محیطی مناسب برای شکوفا شدن داشته باشند - «همان: - 13
وراثت
عوامل وراثتی و عوامل محیطی، شاخصهای موثر در شکل گیری شخصیت افراد هستند. عوامل وراثتی از طریق ژن ها از پدر و مادر به فرد انتقال می یابند و منظور از عوامل محیطی، محیط طبیعی، خانواده، اجتماع و ... است. در این زمینه که کدام یک از عوامل مذکور نقش تعیین کننده تری دارد، نظر یکسانی وجود ندارد . گرچه گاردنر مورفی معتقد به آمیختگی کامل عوامل ا رثی و عوامل اجتماعی و غیر تفکیکبودن این دو نوع از عوامل است - پروین و دیگران، » - 12 :1381تاثیر وارثت از موضوعاتی است که فردوسی در جای جای شاهنامه به آن اشاره دارد . او با دیدگاهی روانشناسانه نه فقط وراثت را از عوامل تاثیرگذار بر شکل و وضعیت جسمانی افراد به شمار می آورد، بلکه شخصیت افراد را نیز متاثر از عوامل وراثت میداند - «امین و مددی، . - 9 :1380فردوسی نیز بارها به تاثیر وراثت در وضعیت جسمانی ظاهری افراد اشاره کرده است . برای مثال گودرز شباهت ظاهری کیخسرو را به پدرش سیاوش این گونه بیان می کند:
به گیتی کسی چون سیاوش نبود چنو راد و آزاد و خامش نبود
کنون این جهانجوی فرزند اوست همویست گویی به چهر و به پوست - فردوسی، - 300 : 1380
همچنین وراثت بر شخصیت افراد تاثیری به سزا دارد. شایان ذکر است که در علم روانشناسی نوین حوزه مطالعاتی بین وراثت و شخصیت به وجود آمده است که وراثت رفتاری نامیده می شود - شولتز، :1387 . - 300 سخن فردوسی نیز درباره این نوع تاثیر چنین است:
تو نوذر نژادی نه بیگانه ای پدر تیز بود و تو دیوانه ای