بخشی از مقاله
-1-1 چکیده
روایتشناسی که بزرگترین ارمغان ساختار گرایی به حساب میآید، یکی از مهم ترین حوزههای نظریه ادبی مدرن محسوب میشود. در این میان آ.ژ. گریماس از نظریه پردازان مطرح با ارائه الگوی کنش و زنجیرههای روایتی خود، تلاش کرد تا به دستور کلی زبان روایت دست یابد و هر روایت را با ساختار روایی خاص تجزیه و تحلیل کند. او الگوی کنشی خود را به گونهای طراحی کرد که با تمام روایتها قابل تطبیق باشد.
بر همین اساس در این پژوهش سعی بر ان است تا ساختار روایتی داستان "زهره و خالد" به عنوان نمونهای از منظومههای غنایی عاشقانه، بر مبنای نظریه گریماس مورد مطالعه قرار گیرد و پس از تجزیه متن، این نتیجه حاصل شود که الگوی کنشی گریماس در تحلیل روایت منظومه غنایی زهره و خالد تقریباً مفید و قابل تطبیق است و طرح داستان از ساختار و انسجام روایی خاصی برخوردار و از منظر تقابلهای دو گانه قابل بررسی است و از لحاظ کنشی شامل الگوی کنشی مجزاست.
-1 مقدمه
روایتشناسی از موضوعات جدید در عرصه ادبیات است و اصلاح - - روایتشناسی - - از دستاوردهای نقد ادبی معاصر است. روایت - Narrative - شامل متونی است که دارای شخصیت، حادثه و کنش شخصیتهای داستان باشد که به صورت نظم یا نثر، شفاهی یا مکتوب از گذشته تا کنون عرضه شده است.
گریماس روایت را محدود به قصه و داستان میداند. معتقد است که اینها متونی هستند که ماهیت مجازی دارند.
متونی که کنشگری - Actant - ، شخصیت داستان مخصوص به خود دارند، کنشگرانی که دست به کنش میزنند و بدین گونه شخصیت آنها شکل میگیرد - ر. ک، اخوت، . - 9:1372 هدف نهایی روایتشناسی کشف الگوی جامع روایت است که تمامی روشهای ممکن روایت داستانها را در بر میگیرد.
درواقع، همین روشها هستند که تولید معنا را میسر میکنند.اولین نظریههای مربوط به روایت در مکتب فرمالیسم، از طرف ولادیمیر پراپ با مطالعه بر روی قصههای پریان و انتشار کتاب او شکلشناسی قصه عامیانه 1928 - م - مطرح شد و ساختار گرایی بزرگترین ارمغان خود را برای ادبیات به نمایش گذاشت که بحث روایتشناسی - Narra tology - بود که روایتشناسی کامل کنند. نظریه پرایپ در اروپا، از جمله بارت، گریماس، برمون، تودورف، ژنت و..... از بنیان گذاران آن محسوب میشوند.
پراپ برای هر روایت 31 کارکرد وهفت نقش شخصیتی اصلی را شناسایی میکند که عبارتند از:.1قهرمان.2شخصیت .3پیشگو.4یاری دهنده.5 فرستنده .6ضد قهرمان .7قهرمان دروغین
گریماس از دامنه محدود مطالعات پراپ - حکایتهای عامیانه - فراتر رفت و تلاش کرد که به دستور کلی زبان روایت دست یابد. او ساختار طرحی - پیرنگ - خاص هر روایت را با توجه به تقابلهای دوگانه و زنجیرهای روایتی پی ریزی کرد و الگوی کنشی خود را با توجه به نقشهای مربوط به هر روایت مطرح ساخت که بر اساس آن هر شخصیت با توجه به کنشی که انجام میدهد، جایگاه خاص خود را در الگوی گریماس مییابد. بنابراین به یاری روش پراپ آشکار شد که ساختار نهایی روایت را میتوان یافت. الگوی روایتشناسی گریماس، به نظر الگوی جهان شمول،انعطاف پذیر و قابل تطبیق با ژانرهای ادبی و غیر ادبی میباشد، به گونهای که ساختاراصلی هر روایت را میتوان با نظریه روایتشناسی او تحلیل و بررسی کرد.
یکی از روایتهای منسجم، روایتهای غنایی و عاشقانه ایرانی است که در این مقاله به تحلیل و بررسی ساختار روایتی منظومه غنایی - - زهره و خالد - - بر اساس نظریه گریماس پرداخته میشودو در پی پاسخ به این پرسشها است که آیا الگوی کنشگر گریماس با ژانرهای ادبی غنایی،به ویژه منظومه غنایی- زهره و خالد قابل تطبیق است؟ساختار طرح در این منظومه از چه منظری قابل بررسی است؟ آیا الگوی کنشی گریماس در تجزیه و تحلیل روایت یک متن، تنها یک بار کاربرد دارد؟
پیشینه پژوهش
در زمینه روایت شناسی از منظر نظریه گریماس پژوهشهای بسیاری انجام شده که به چند نمونه اشاره میشود:
مقاله - - روایتشناسی داستان بوف و زاغ کلیله و دمنه از نبی لو - 1389 - به روایتشناسی داستان بوف و زاغ کلیله و دمنه از منظر گریماس پرداخته شده است.دُر پَر و یاحقی در مقاله - - تحلیل روابط شخصیتها در منظومه لیلی و مجنون نظامی - - - 1389 - از الگوی کنشگر گریماس استفاده کردهاند و به این نتیجه رسیدهاند که بر اساس این الگو خواننده با ذهنیت روشنی میتواند روابط و مناسبتهای شخصیتها را دنبال کند. دهقان - - مقاله بررسی تحلیلی ساختار روایت در کشف الحجوب هجویری - - بر اساس الگوی نشانهشناسی روایی گریماس، - - 1390، ساختار روایی حکایتهای کشف المحجوب هجویری را بر اساس الگوی نشانه شناسی روایی گریماس ونیز چرخشها و انعطافپذیری این الگو را در حکایتهای صوفیانه بررسی کرده است.
تا کنون کمتر با نگاهی روایت شناسانه به داستانهای غنایی عاشقانه ایرانی پرداخته شده است تا زمینهای شود که بتوان الگوی جامع برای ساختار اصلی این متون ارائه کرد.
در زمینه داستان - - زهره و خاله - - پژوهش در این راستا صورت نگرفته است. دکتر احمد رضا یلمهها در کتاب قصر بیقراری به نسخهشناسی این اثر به همراه هفت منظومه دیگر پرداختهاند و به همین خاطر محدوده پژوهش را بر مبنای زهره و خالد قرار دادیم تا ساختار اصلی طرح و الگوی کنشی گریماس در این روایت بررسی شود.
-1 نظریه گریماس
ساختارگرایان اصول خود را بر پایه زبانشناسی مطرح میکردند. این امر باعث شد که به دنبال آن روایت نیز که در کنار زبان یکی از مهم ترین حوزههای نظریه ادبی مدرن است. - - شیوهای برای ترکیب واحدهای زبان و ایجاد ساختارهای بزرگتر گردد.
با انتشار کتاب خود معناشناسی ساختاری 1966 - م - به عنوان مشهورترین نظریهپرداز معناشناسی روایت شناخته شد.او از دامنه محدود مطالعات پراپ فراتر رفت و تلاش کرد که به قاعده کلی برای تمام ژانرها و در یک کلام دستورکلی زبان روایت دست یابد.آنچه برای گریماس اهمیت دارد، دستور زیر بنایی و سازنده روایتها است، نه متنهای منفرد. یک زنجیر روایی از طریق دو کنشگر که ارتباط آنها کنشهایی اساسی را پدید میآورد، به تقابلهای دوگانه اجازه ظهور میدهد. علاوه بر این، گریماس اعتقاد دارد که دستور روایت نیزمانند دستور زبان محدود است
بنابراین به باور او، همان طور که برای شناخت معنای یک جمله باید معنای واژگان و قاعدههای دستوری و نحوی را دانست، برای شناخت معنای یک متن نیز باید معنای پیرفتها و قاعدههای دستور داستان را بدانیم - احمدی . - 162:1372 در نتیجه، به جای نقشهای ویژه پراپ، از مفهوم پی رفت و زنجیرهای روایی در ساختار طرح استفاده کرد.
روایت با ظهور کنشگران در ساختار طرح اولیه داستان شکل میگیرد، این کنشگرها که دو به دو با هم در تقابلاند، چنین معرفی میشوند: فرستنده پیام / گیرنده، قهرمان - فاعل / - هدف، یاری دهنده / رقیب. به نظر گریماس، نقشهای کنشی ششگانه و روابط ثابت بین آنها چار چوب اصلی تمامی روایتها را تشکیل میدهند. در حالت واقعی، این- خواننده است که برای مثال مشخص میکند یک شخصیت خاص یاری رسان دارد و یا ضد قهرمان
در الگوی کنشی گریماس، تاثیر زبانشناسی بر روایت قابل رویت میباشد، برای مثال، رابطه میان قهرمان و هدف، به رابطه میان فاعل و مفعول بی واسطه شباهت دارد. همچنین رابطه فرستنده و گیرنده به رابطه میان فاعل و مفعول با واسطه شبیه است.