بخشی از مقاله

چکیده

روایت شناسی به عنوان بزرگترین ارمغان ساختارگرایی، یکی از مهمترین حوزههای نظریه ادبی مدرن محسوب میشود. در قرن بیست میلادی، ساختارگرایان به پیروی از پراپ، در صدد ارایه الگوی کلی در ساخت انواع روایت برآمدند. در همین زمینه، گریماس، مشهورترین نظریهپرداز روایت، از دامنه محدود مطالعات پراپ فراتر رفت و با ارائه الگوی کنشی و زنجیرههای روایتی خود، تلاش کرد تا به دستور کلی زبان روایت دست یابد و هر روایت را با ساختار روایی خاص خود تجزیه و تحلیل کند.

او الگوی کنشی خود را به گونهای طراحی کرد که با تمام روایتها قابل تطبیق باشد. بر همین اساس، در این پژوهش تلاش گردیده تا ساختار روایتی داستان فرهاد و شیرین وحشی بافقی، به عنوان نمونهای از منظومههای غنایی عاشقانه، بر مبنای نظریه گریماس مورد مطالعه قرار گیرد و ساختار طرح اصلی روایت با تغییر وضعیتها براساس تقابلهای دوگانه و زنجیرههای روایی و همچنین الگوی کنشی روایت تحلیل و بررسی شود. ا نتیجه این تحقیق نشان از آن دارد که الگوی کنشی گریماس در تحلیل روایت منظومه غنایی شیرین و فرهاد مفید و قابل تطبیق بوده، طرح داستان از ساختار و انسجام روایی خاصی برخوردار است.

 -1 مقدمه

روایت، تاریخی به درازنای عمر انسان دارد و شمار آن از حد بیرون است. همه گروههای انسانی و طبقات اجتماعی با پس زمینههای فرهنگی گوناگون، روایتهای خاص خود را دارند و از آفریدن، شنیدن و خواندن روایت لذّت میبرند. روایت شامل متونی است که دارای شخصیت، حادثه و کنش شخصیتهای داستان بوده، به صورت نظم یا نثر، شفاهی یا مکتوب از گذشته تاکنون عرضه شده باشد. گریماس روایت را محدود به قصه و داستان دانسته، معتقد است که اینها متونی هستند که ماهیت مجازی دارند »متونی که کنشگری و شخصیت داستان مخصوص به خود دارند؛ کنشگرانی که دست به کنش میزنند و بدینگونه شخصیت آنها شکل میگیرد

در روایت-شناسی هدف نهایی،»کشف الگوی جامع روایت است که تمامی روشهای ممکن روایت داستانها را دربرمی گیرد. درواقع، همین روشها هستند که تولید معنا را میسر میکنند

اولین نظریههای مربوط به روایت در قرن نوزده میلادی، در مکتب فرمالیسم روسی، از سوی ولادیمیر پراپ با مطالعه بر روی قصه های پریان روسی و انتشار کتاب او شکل شناسی قصه عامیانه 1928 - م. - مطرح شد تا اینکه به تبع فرمالیستها، ساختارگرایی بزرگترین ارمغان خود را برای ادبیات به نمایش گذاشت و آن بحث روایت شناسی بود که کامل کنندگان نظریه پراپ در اروپا، از جمله: بارت، برمون، تودوروف، ژنت و دیگران از بنیانگذاران آن محسوب میشوند. پراپ برای هر روایت 31 کارکرد و هفت نقش شخصیتی اصلی را شناسایی کرد که عبارتند از: -1 قهرمان - جوینده یا قربانی - . - 2 شاهزاده خانم + - پدر - . -3 بخشنده یا پیشگو. -4یاریگر. -5 فرستنده - اعزام کننده - . -6 شخصیت شریر. -7 قهرمان دروغین

گریماس از دامنه محدود مطالعات پراپ - حکایتهای عامیانه - فراتر رفت و تلاش کرد که به دستور کلی زبان روایت دست یابد. او ساختار طرحی - پیرنگ - خاص هر روایت را با توجه به تقابل-های دوگانه و زنجیرههای روایی پیریزی کرد و الگوی کنش خود را با توجه به نقشهای مربوط به هر روایت مطرح ساخت که براساس آن هر شخصیت با توجه به کنشی که انجام دهد، جایگاه خاص خود را در الگوی گریماس مییابد. بنابراین، »به یاری روش پراپ آشکار شد که ساختار نهایی روایت را میتوان یافت. بدین روش که به نقش ویژه شخصیتها در طرح روایی اهمیت دهیم و کنشها را همچون امکانات ترکیب ریاضی عناصر درآوریم، هر چند یکسره به همین صورت پذیرفته نشد و به-ویژه در آثار گریماس و برمون دگرگون شد، اما راهگشای تمام مباحث بعدی بود

الگوی روایت شناسی گریماس، به نظر الگویی جهان شمول، و با انعطافپذیری و قابل تطبیق با ژانرهای ادبی و غیر ادبی میباشد، به گونهای که ساختار اصلی هر روایت را میتوان با نظریه روایت شناسی او تحلیل و بررسی کرد. یکی از این روایتهای منسجم، داستان غنایی و عاشقانه ایرانی منظومه فرهاد و شیرین وحشی بافقی است که در این مقاله، تحلیل و بررسی ساختار روایتی براساس نظریه گریماس پرداخته شده، تلاش گردیده است تا بدین پرسش اساسی پاسخ داده شود که:

- ساختار روایی داستان فرهاد و شیرین وحشی بافقی با تکیه بر نقد ادبی جدید و الگوی کنشی گریماس چگونه قابل بررسی است؟

بدین منظور پس از بررسی مختصرنظریه گریماس به بررسی ساختار منظومه فرهاد و شیرین وحشی بافقی پرداخته میشود.

1-1 پیشینه تحقیق

اول بار ولادیمیر پراپ - منتقد روسی متولد - 1895 در مورد قصههای پریان در زبان روسی به بررسی ساختارگرایانه دست یازید. نتیجه پژوهشهای وی در کتاب »ریخت شناسی قصه های پریان - 1378 - «، منتشر شد. در زبان فارسی نیز پژوهش هایی در زمینه روایت شناسی ساختارگرا صورت گرفته که از جمله آنها میتوان به کتاب »تحلیل ساختاری منطقالطیر عطار « از اخلاقی . - 1377 - و مقالههایی چون: »تحلیل ساختاری داستان پادشاه سیاهپوش از منظر بارت و گریماس« از کاسی - 1387 - ، »تحلیل حکایات تعلیمی تذکره الاولیا بر پایه الگوی روایی گریماس« از مدرسی و شفق - 1392 - ، »تحلیل ساختاری داستان جولاهه با مار بر پایه نظریه گریماس« از فضیلت و نارویی - 1391 - ، »تحلیل داستان شیخ صنعان منطقالطیر عطار براساس نظریه کنشی گریماس« از روحانی و شوبکلایی - 1391 - و »زنجیرهها، عناصر و گزارههای روایی در داستان بانوی حصاری از هفت پیکر نظامی« از فروزنده - 1392 - و پژوهشهای دیگری که در این زمینه انجام شده میتوان اشاره کرد. در مورد موضوع این تحقیق یعنی بررسی ساختار منظومه فرهاد و شیرین وحشی بافقی اثر مستقلی مشاهده نشد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید