بخشی از مقاله

چکیده:

سیمین دانشور ازجمله زنان نویسنده معاصر است که تأثیر بسزایی در ادبیات معاصر ایران داشته است. او در داستانهایش در پی بازگو کردن مسائل و دغدغههای زنان میباشد. در جنب اندیشه و باورهای دانشور، سبک زبانی سه داستان عمده وی، سووشون، جزیره سرگردانی و ساربان سرگردان، در جهت دفاع از برخی از حقوق پایمالشده زنان در طول تاریخ و دوران معاصر، بازگو کردن و نشان دادن فساد اداری و اخلاقی، تغییرات نا بهجا در فرهنگ و زبان و منش زندگی بهتبع از فرهنگ غرب است.

دانشور به زن و دنیای او با تمام حواشی و مشکلاتش اهمیت میدهد و این فکر بهصورت یک ویژگی بارز در آثار او نمودار است. علاوه بر این دانشور در این سه داستان اندیشه، جهانبینی و اهداف خود را که بیشتر مربوط به مسائل زنان است، مورد ارزیابی قرار داده است. ما در این مقاله با استفاده از روش سندکاوی، کتابخانهای، مطالعه کتابهای مربوط و مقالههای موجود در مورد آثار و زندگی دانشور، موضوع موردنظر را به بحث گذاشتهایم.

.1 مقدمه

داستان و داستاننویسی در دورمعاصره تا حدّ زیادی پیشرفت داشته است و نثر داستانی معاصر از همه جوانب در جهتتحوّل و پیشرفت بوده که نمودهایش در هر دورهایکاملاً دیده میشود. ادبیات در هر دوره تاریخی، سیاسی، اجتماعی و... در نثر، شعر یا بخشی دیگر تأثیرات زیادی میپذیردحتّ.ی ممکن است در بخشی دچار سقوط شود ،این سقوط براثرتحوّلات و رخدادهایی که در بطن سیاست، اجتماع، اقتصاد، فرهنگ و ... رخ میدهد که عامل اصلی آن جنگ است." در تاریخ ادبیات مدرن فارسی، سیمین دانشور را میتوان دومین زن رماننویس ایران دانست. پیش از دانشور، بانوی دیگری به نام امینه پاکروان رمانهایی را در ایران منتشر کرده بود اما وی که استاد ادبیات فرانسه در دانشگاه تهران بود رمانهایش را به زبان فرانسوی مینوشت، بدینسان، دانشور نخستین زن رماننویس فارسی نگار در ایران است. از دانشور تاکنون چهار مجموعه داستان کوتاه و سه رمان منتشرشده است

"زنان داستانهای دانشور اولین نسل زنان زنده، ملموس و حقیقی داستان فارسی هستند. پیش از او چهره زنان در ادبیات فارسی تنها توسط مردان توصیف میشد و بیتردید مردان، شخصیت زنان را بر پایه شناختها یا آرمانهایشان میآفریدند. پس جای شگفتی نیست که چهره زن در ادبیات مردسالار کلاسیک اینهمه با زن حقیقی فاصله دارد با یک نگاه کلی به ادبیات گذشته میبینیم که زن نقشی کاملاً منفعل و وابسته به مرد داشته و همیشه از نگاه مردان دیدهشده است.

زن هیچگاه سعی نکرده یا اجازه نیافته، خود قلمبهدست گیرد و نقشی از مشکلات، احساسات و عواطف خویش بنگارد و همیشه ترجیح داده است بهجای آنکه به صورتی مستقل پا به میدان نهد، در سایه حمایت مردی قدرتمندتر و پررنگتر از خود نمایان شود. در ادبیات معاصر نیز این مسئله کموبیش چشمگیر است.دانشور بهطورکلی در داستانهایش سعی دارد »ذهنیت ذهن ایرانی« را نشان دهد؛ ذهنیت زن ایرانی با تمام مخمصههایش. زنان در اکثر داستانهایدانشور حضوری پررنگ دارند و اساساً یکی از مهمترین علل تشخص دانشور، پرداختن به مسائل زنان است.

دانشور از همان آغاز نویسندگی به مسائل زنان توجه بسیار نشان داد. زنان داستانهای دانشور همیشه در جستوجوی » ایمنی و سر پناهند« و دست یابی به آرامش اساسیترین دغدغههای آنها است. دانشور با شوربختیها ، سختی ها و امیدهای زنان میکوشد به دنیای ذهنی و عینی آنها هر چه بیشتر نزدیک شود. در سووشون، جزیره سرگردانی و ساربان سرگردان با زنانی روبه روئیم که میان زندگی معمولی و کلیشهای و زندگی متفاوت و دیگر گون در نوساناند"

"در رمانهای اجتماعی، زن بهصورت قربانی اجتماع خرافی و عقبافتاده تصویر میشود که ناگزیر به چشمپوشی از عشق خود و تن دادن به ازدواجهایناخواسته و مقهور تحقیرات ناشی از سنّت چند همسری و طلاقهای یکطرفه است. نویسندگان با توصیف وضعیت دخترانی که فریفته مردان هوسبازمرفّه شدهاند، نگرانی خود را نسبت به سرنوشت زنان نشان میدهند و به بیعدالتی اجتماعی و رواج بیسوادی وجهل و خرافات در بین آنان اعتراض میکنند.

درواقع، نویسندگان برای انتقاد از سنّتهای غیرانسانی و مطرح ساختن نارضایی خود را از جنبه های نامطلوب جامعه، وضع بد زنان در خانواده و جامعه را موردتوجه قرار میدهند. در این دوره وضع زن بهعنوان بهترین شاخصهای سنّتهای ارتجاعی و اختناق شناخته میشود. رمان اجتماعی ازنظر توصیف جابهجایی طبقاتی در سالهایمَفصلی 1300 فروریزی ارزشهای قدیم، زوال اخلاقی و اجتماعی اشرافیت و جایگزینی طبقهی متوسط و عادتها و مظاهر غربی و همچنین طرح کردن مسئله آزادی زنان قابلتوجه است. در این رمانها با جلوههای جالبی از شیوه زندگی، مناسبات اداری و عاطفی، رفتار مقامهای دولتی و حکّام شرع، جغرافیای تهران و وسایل حملونقل، خوراک و پوشاک مردم... مواجه می-شویم"

علیمحمد افغانی نیز رمان معروف »شوهر آهو خانم« را مینویسد که در آن » شکل سنتی خانواده ایرانی و وضعیت زن ایرانی در چارچوب سنتها و قراردادهای مسلط بر خانواده و جامعه بهخصوص در طبقه متوسط نمایانده شده است

تقابل مردان و زنان و به ویژه یکّه تازی هایی که مردان اغلب حقّ مسلّم خود میدانستند و در خلال آثار گوناگون، زنان را به پتیارگی و دژخویی و نیرنگ و صفات نادلپذیر دیگر منسوب و متصّف کردهاند، گاهی و مخصوصاً در دوره قاجاریه، از جانب زنان بیپاسخمانده است و اگر فیالمثل مردان با تألیف کتاب هایی از نوع لثومک ننه و تأدیب النّسوان چهره خاصی از زن ایرانی ترسیم کردهاند زنان هم با انتشار کتابهایی از قبیل معایب الرجال بهمذمّتمردان برخاسته و تا حدّی از جنس مخالف و ناموفق انتقام گرفتهاند. بهرغم بیعقیدگی عمومی مردان نسبت به زنان و تأکید بر این باور که زنان در مقایسه با مردان کمتر توانستهاند در عرصه ذوق،ادب، دانش و فن خود را نشان بدهند

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید