بخشی از مقاله
چکیده:
سازمان همکاري اسلامی، بزرگترین نهاد بین المللی بعد از سازمان ملل متحد است که از گستره اي شامل 57 کشوراسلامی در4 قاره ي جهان برخورداراست. در بررسی ساختار و عملکرد این سازمان، پژوهشگران مختلف رویکردهاي چندي را به کار برده اند. این نوشتارکوشیده است تا با تکیه بر»رویکرد سیستمی«، ارزیابی خود را ازکارویژه ها و فونکسیون این سازمان به مثابه یک سیستم بین دولتی ارائه دهد و به این پرسش اساسی بپردازد که چه عواملی درعدم شکل گیري »همگرایی سیستمی« دراین سازمان دخیل هستند.
براي این منظوراین مقاله با فراتر رفتن از نگاه مکانیستی و عنصرگرا تلاش کرده است تا با تاکید بر دینامیسم درونی سازمان همکاري اسلامی و تنش ها و اغتشاشات محیط که در جهت افزایش آنتروپی سیستم عمل می کنند، به نقش و تاثیر بیشتر عوامل واگرایی اشاره کند.
مقدمه:
عصر پیش رو، عصري است که بیش از همه با دو مولفه ي »تغییر« و »پیچیدگی« شناخته می شود. دنیاي اساساً خطی و متعین گذشته که با الگوي مکانیک اتمی نیوتن با مدل وستفالیایی دولت- ملت بر چالش هاي خود غلبه می کرد، پس از پایان جنگ سرد و تغییر معادلات سیاسی، اجتماعی، اقتصادي و فرهنگی ناشی از چهره ي دوگانه و ژانوس وار قدرت در میدان جاذبه ي دو ابر قدرت آمریکا و شوروي، جاي خود را به الگوي پیچیده تري از روابط قدرت و سیاست بخشیده است که ادامه ي رفتارهاي خطی، متعین و مکانیستی با الگوهاي تفسیري عنصرگرایانه و جزئی نگر، نه تنها نتایج مطلوبی در نحوه ي عملکرد کشورها، دولت ها و سازمان هاي مختلف سیاسی، اقتصادي و فرهنگی نخواهد داشت، بلکه سبب ناتوانی از درك منطق واقعی مناسبات نامتقارن زیست جهان معاصر خواهد بود.
ظهور فناوري هاي جدید علمی و اطلاعاتی و تاثیرگذاري سریع رویدادها و وقایع دور از هم بر یکدیگر، فضایی را آفریده است که می توان از آن به گفته ي فرانسیس کایرانکراس، به»مرگ فاصله« ها یاد کرد. درچنین فضا- زمانی است که کشورهاي مختلف جهت دست یافتن به منابع بزرگتر، درعین توجه به سرشت روابط میان دولت- ملت ها، سعی در ایجاد اتحادیه ها و سازمان هاي سیاسی، اقتصادي، فرهنگی و ... دارند تا از طریق »همگرایی« در چنین مجموعه هایی، شرایط و امکان بقا و حیات موثر خویش را فراهم آورند؛
بر همین اساس ایجاد سازمان همکاري اسلامی، میان 57 کشور از 4 قاره ي جهان نیز حاصل چنین نگرش هایی است که هرچند در بدو تأسیس خود در اولین جلسه ي سران و پادشاهان کشورهاي اسلامی در شهر رباط مراکش در 1969 در فضایی متعین تر و پیش بینی پذیرتر حول اهدافی چون آزادي فلسطین و اتحاد کشورهاي اسلامی پا به عرصه گذاشت، اما تغییر مناسبات جهانی قدرت و ظهور بحران هاي مختلف، شرایطی را پیش روي این سازمان قرار داده است که عملکردي منطبق با واقعیات متغیر پیش رونده ي جهان معاصر و ذهن و زبانی مناسب با این تحولات داشته باشد.
پذیرش و رفتن به سوي سازماندهی سازمانی، یعنی همگام شدن با جهان پیشرفته و ساز وکار مدرن پیشرفت را اعمال نمودن و با این روش به توسعه دست یافتن؛ چه این که این سازمان از مختصات نهادي و کارکردي مدرنیته می باشد و لازمه ي پذیرش این ساز وکارمدرن، همانا اعتماد، امنیت و صمیمیت فراملی، سیستمی و نظام هاي انتزاعی و تبدیل شدن بیگانه به همکار و آشناست . طبعاً در چنین ساختاري و سازوکار نهادي، نمی توان به عناصر و لوازم روابط و اعتمادهاي پیشامدرن تکیه کرد و با آن به کنش پرداخت.
در این جا می توان با توجه به ساختار »سازمان همکاري اسلامی«که مقرر بوده درون آن، بخش هاي مختلفی در ارتباط با یکدیگر جهت رسیدن به اهداف و اصول منشور سازمان تلاش کنند، الگوي »تحلیل سیستمی« را پیشنهاد کرد؛ با این اشاره که براساس طبقه بندي »کنث بولدینگ« از سیستم هاي مختلف، در اینجا »سازمان کنفرانس اسلامی« را نمونه اي از»سیستم هاي اجتماعی یا سیستم هاي سازمان هاي انسانی« فرض کرده ایم که از نظر تأثیر مولفه هاي مختلف در کنار سیستم هاي متعالی قرار می گیرند.
به عبارت دیگر این سیستم ها »در میان سیستم هایی که بشر، توانایی شناخت و درك آن ها را دارا است، از نظر پیچیدگی در بالاترین سطح قرار دارند. عوامل مختلفی در ایجاد این پیچیدگی نقش دارند که به عنوان مثال می توان به تعداد عناصر و تعاملات آنها، تعاملات غیرخطی، پویایی، رشد روابط خطی، درون زایی عوامل و ماهیت خلاف شهود و رفتارهاي غیرمنتظره آنها اشاره کرد.
سازمان همکاري اسلامی« نیز به عنوان نمونه اي از سیستم هاي پویا که حاصل اراده ي دولت هاي مختلف اسلامی است، از نظر تأثیرپذیري از متغیرهاي مستقل وگوناگون، »قابلیت این را دارندکه میان نظم وآشوب توازن برقرارکنند. این نقطه ي توازن، که »لبه ي آشوب« نامیده می شود و نقطه اي است که سیستم در یک حیات معلق میان پایداري و فروافتادن در تلاطم کامل به سرمی برد } مفهوم تعادل پویا یا هومئوستازي{، بسیاري خصیصه هاي ویژه دارد. -
الگوي تئوریک که در این جا پیشنهاد می گردد، مبتنی بر»نظریه ي سیستم هاي باز« است که »با دنیا و محیط خارجی اش پیوند دارد و از محیط اطراف خود مواد گوناگون، انرژي و یا اطلاعات می گیرند وآن ها را به محیط بیرونی خود نیز می دهند.