بخشی از مقاله

چکیده

رئالیسم جادویی به عنوان بخشی از مکتب رئالیسم مطرح است که با عناصری از دنیای وهم و خیال درآمیخته و جهان تازه ای را در مرز بین واقعیت و تخیل شکل می دهد. رئالیسم جادویی با داستانهای فانتاستیک و سوررئال مناسبت های نزدیکی دارد، هرچند که عین آنها نیست. در ایران غلامحسین ساعدی به عنوان یکی از پیشگامان حوزه رئالیسم جادویی مطرح بوده که گاه پیشگامی او بر نویسندگانی چون گابریل گارسیا مارکز نیز از سوی منتقدین ادبیات داستانی به میان آمده است.

با توجه به وجود عناصر غیر واقعی و وهمناک در متن اثر به عنوان مشخصه اصلی این گونه نوشته ها، عنصر صدا را می توان در قالب یکی از مؤلفه های اصلی رئالیسم جادویی در بیشترینه آثار ساعدی بررسی کرد . ریشه های اساطیری صدا، مفهوم و کارکرد صدا در شعر کهن و معاصر فارسی و حتی مفهوم فیزیکی صدا از مواردی هستند که در این پژوهش مورد مداقه قرار گرفته اند.

مفهوم صدا در دو ساحت انعکاس و آواز در شعر کلاسیک نمود پیدا کرده است. در شعر معاصر برداشت های سیاسی و اجتماعی و گاه تظاهرات عرفانگرایی شرقی را می توان از صدا و بازتاب های آن انتظار داشت. وجود صداهای ناشناس، ترسناک و عجیب و غریب چونان یک موتیف تکرار شونده و تناسب آن با فضاسازی هایی از این دست، انسجام و یکدستی مؤثری به آثار ساعدی داده و در بالا بردن درجه تعلیق داستان و افزایش هول و ولای مخاطب تأثیر انکارناپذیری دارد.

مقدمه

غلامحسین ساعدی متولد 1314 تبریز است. او تتمه جریان مشرو طه و پیروزی و شکست دموکرات های آذربایجان را با جان و روح خود لمس کرده است. زندگی مردم اعماق، اختناق و سانسور، کودتا، خرافه گرایی، سیاست های غلط دولتی و... را دیده و سعی کرده است که در نوشته هایش اعم از داستان و نمایشنامه به تصویر و بزرگنمایی این پلشتی ها و زشتی ها پرداخته تا شاید به قدر وسع خود در راه اصلاح آرمان ها و عملکردها نقشی مؤثر ایفا کرده باشد.

او در خلال داستان هایش شاید به دلیل ساختارهای اجتماعی و نیز ارتباط مسقیم با مردم از راه طبابت در حوزه روانشناسی و حضور در روستاهای جنوب و شمال غربی، از عناصری واقعگرایانه و خیالی سود میجوید. یکی از این عناصر مشخص با بسامد بالا در آثار ساعدی صداست. عنصر صدا را می توان در اغلب نوشته های ساعدی به مثابه یکی از مؤلفه های پنهان و آشکار رئالیسم جادویی در نظر گرفت.

در رئالیسم جادویی یک شیء یا موجود ناشناخته ای در یک داستان واقعگرایانه ظاهر می شود و جنبه های وهمی و خیالی به اثر می بخشد و گاه کل اثر را تحت الشعاع خود قرار می دهد. در کنار ساعدی نویسندگانی چون رضا براهنی و منیرو روانی پور از فعالان حوزه این نوع رئالیسم به شمار می آیند. جذابیت های داستانی این ژانر یکی از دلایل اصلی در جذب و گرایش مخاطبین بسیار می تواند محسوب شود. در این مقاله سعی خواهد شد به صداهای منعکس در برخی از آثار ساعدی پرداخته شده و تأثیر آن از منظر رئالیسم جادویی گزارده شود.

رئالیسم جادویی چیست؟

»اصطلاح رئالیسم جادوئی - Magic Realism - اولین بار بهوسیله فرانس رو - Franz Roh - هنرشناس آلمانی در سال 1925 بهکار رفت و بعدها، خصوصاً در 1949 آلخو کارپانتیه آنرا بهصورت جدی در ادبیات مطرح کرد. در این نوع آثار، الگوهای واقعگرایی با عناصری از رؤیا، سحر، وهم و خیال درهم میآمیزند و ترکیبی پدید میآید که به هیچ یک از عناصر اولیه سازندهاش شباهت ندارد و خصلت مستقل و هویتی جداگانه دارد. پیوند واقعیت و وهم چنان است که رخدادهای خیالی کاملاً واقعی و طبیعی جلوه میکند؛ طوری که خواننده ماجراهای غیرواقعی را میپذیرد. داستان رئالیسم جادویی در شکل خیال و وهم روایت میشود، اما ویژگیهای داستان های تخیلی را ندارد.

به عبارت دیگر آنقدر از واقعیت فاصله نمیگیرد که منکر آن در تمام عرصهها و در تمام مدت زمان داستان باشد. از همینجا می توان دریافت که عناصر سحر، جادو، رؤیا و خیال، بسیار کمتر از عنصر واقعیت است؛ یعنی بار "تخیلی - وهمی" بودن داستان کمتر از بار رئالیستی آن است. از سوی دیگر، نزدیکی نسبی این شیوه با مکتب سوررئالیسم، موجب شده که حوادث و واقعیتهای روزمره انسان معمولی در جریان داستان، بزرگنمایی شود و بعضی بخش ها، با عناصر فراواقعی و ماوراءطبیعی شکل گیرد. بنابراین توصیف صریح اشیاء و پدیدههای شگفتانگیز و غیرعادی، جزو ارکان کار درمیآید.

رضا سیدحسینی در جلد اول مکتبهای ادبی می نویسد: »این رئالیسم خاص جهان سوم است، کند و کاوی است در ارتباطات غریب ذهن ابتدایی این ملت ها که به کلی با فرهنگ غربی بیگانه است و اسطوره های بومی که در واقعیت های روزمره زندگی امروزی ادغام می شوند و دنیای خاصی را به وجود می آورند.

عبدالحسین فرزاد می گوید: »رئالیسم جادویی در قصه بدین معناست که همه عناصر داستان طبیعی است و تنها یک عنصر جادویی و غیر طبیعی در بافت قصه وجود دارد.

رئالیسم جادویی تا حدودی شباهت هایی با ژانر وهمناک یا فانتاستیک دارد. »در فانتزی امر فراطبیعی در دنیای پندارین پذیرفتنی و باورپذیر جلوه میکند. در رئالیسم جادویی، پدیدههای ظاهراً فراطبیعی، متعارف و طبیعی جلوه میکنند.

ویژگیهای رئالیسم جادویی

مسجدی در مقاله خود برای رئالیسم جادویی موازینی را برمی شمرد:

-» برهم زدن نظم معهود و عدی و متعارف داستان

-    حاشیه روی های مکرر

-    عدم توجه به اتمام بخش های اثر

-    به کار بردن تداعی معانی

-    تناقض نمایی و استفاده از عنصر دیالکتیکی در ترکیب اثر و تأکید بر عوامل حقیقی و فعال درون آن

-    اقتباس از رمانس، سمبولیسم و سوررئالیسم

ویژگی های داستانی رئالیسم جادویی:

پورنامداریان نیز ویژگی های داستانی رئالیسم جادویی را این گونه گوشزد می کند: -» درهم آمیختگی یا مجاورت واقعیت و خیال و وهم

-    چرخش هنری زمان

-    روایات یا پیرنگ های پیچیده یا حتی بسیار پیچ در پیچ

-    کاربرد متنوع رویاها

-    افسانه ها و قصه های پریان

-    توصیف های اکسپرسیونیستی و حتی سوررئالیستی

-    عقاید و باورهای شگفت انگیز

-    عنصر غافلگیری و شوک ناگهانی

- دهشت و توجیه ناپذیری

رئالیسم جادویی در آثار ساعدی

ساعدی در رمان ها، نمایشنامه ها و داستان های کوتاهش که اغلب رئالیستی هستند با قرار دادن یک عنصر نامتعارف و ناشناخته و گاه هولناک آن را در ردیف آثار رئالیسم جادویی جای میدهد . اشیا و موجودات فراواقعی از عمده عناصری هستند که در نوشته های ساعدی دیده می شوند. دکتر حسین مسجدی در مقاله رئالیسم جادویی در آثار غلامحسین ساعدی به بررسی موجودات فراواقعی پرداخته و آن ها را در چهار بخش -1 حیوان -2 جن گونه -3 انسان های مستحیل -4 انسان- حیوان طبقه بندی کرده و برای هرکدام نیز مثالهایی زده است.

در مولوس کوپولوس به خانه ای که نمایشگاه است از موجودات عجیب و غریب، به جوجوتسو که موشی به صورت هیولا یا هیولایی به صورت موش درآمده، در چوب به دست های ورزیل به شکارچیانی که اسیر شکار می شوند، در ترس و لرز به ملای ناقص الخلقه، در گاو به مشهدی حسن، در عزاداران بیل به موسرخه، در مجموعه داستان آشفته حالان بیداربخت به شخصیتی به نام دائی جی. پروفراگ که مارمولک کوچک سیاه در ذهن دارد اشاره کرده است.

عبدالعلی دستغیب در تحلیل رمان توپ در باب رئالیسم جادویی و پیشینه آن می گوید:

»شگرد و نگریستن عجیب به اشیا و اشخاص در قصه های فاکنر زیاد به کار رفته است. مارکز نیز به این شگرد علاقه دارد.

وی در تحلیلی دیگر معتقد است که: »در آثار ساعدی گرته کمرنگی از رئالیسم جادویی دیده میشود.

همچنین می افزاید : در» روایتی تاریخی که در زمان و مکان معین روی داده و اساساً بر بنیاد رئالیسم آغاز شده ماجراهای غیر منتظره و بزرگ نمایی شده می گنجاند.

اشارات دستغیب به صحنه های رئالیسم جادویی در رمان توپ:

-» نویسنده کوشیده توپ قزاق ها را همچون نماد یا نشانه و ابزاری ناشناس که وحشت مردم روستا و عشایر را برانگیخته معرفی کند.

-    عجیب تر این که می خواهد توپ را ببیند و بفهمد این هیولای ترسناک چیست؟

-    صحنه به توپ بستن میرهاشم درشت نمایی و گنجاندن تصویری مبالغه آمیز در متن قصه های رئالیستی است.

-    هاوارخان و سوارانش به دهانه غار بزرگی می رسند

-    حاجی ایلدریم و سوارانش شب به شیطان دره می رسند. ناگهان حیوان های ناشناس و کوچکی از پناهگاه نامعلوم بیرون آمده و توی دره می ریزند و همچنان که می دوند کله های گردشان را به اطراف میچرخانند.

سپانلو می گوید: »رئالیسم ساعدی با طعمی از وهم و هراس درآمیخته است.

او معتقد است که »ساعدی اغلب از نوعی راز و اشاره استعانت می گیرد به قصد نشان دادنعمق فاجعه ای که معمولاً زمینه پنهان یا عاقبت محتوم یک ماجرای ظاهراً معمولی است

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید