بخشی از مقاله
چکیده: نقد روانشناسی، یکی از شاخههای نقد ادبی است که تفسیرهایی فرا متنی، از این متون به دست میدهد. از نظر روان کاوی یک اثر هنری را میتوان از چند جنبه بررسی کرد که مهمترین آن، محتوای اثر است که از نظر روانی تحلیل میشود، همچنین یک یا چند شخصیت نمایشنامه و روابط بین آنها از نظر روانشناسی و انگیزههای نا خودآگاه و کشمشهای درونی آنها مورد توجه است و یا اینکه از طریق همین کندوکاو محتوا و تحلیل شخصیتها و به خصوص شخصیت اصلی نمایشنامه، نقبی به شخصیت نویسنده و انگیزههای پنهان او زده میشود. زیرا هنرمند در لحظه آفرینش فراتر از آرزوها انگیزه، احساسها و کشمکشهای پنهان و آشکار خود نمیرود. در تحلیل روانکاوی بیشتر از روش تحلیل ناخود آگاه و تشریح ساختار شخصیت های نمایشنامه و همچنین بررسی مکانیزم های دفاعی مورد استفاده شخصیت های نمایشنامه استفاده می شود. - محمد صنعتی،:1392ص - 50 در این مقاله هدف بررسی روانشناسانه شخصیتها و کشمش در آثار غلامحسین ساعدی همچون "چوب به دستهای ورزیل"، "بهترین بابای دنیا" و "مار در معبد" است. که با بررسی رفتار شخصیتها و مقایسه آن با اتفاقات گذشته زندگی آنها به لایههای زیرین، کنشها و واکنشها پی برد . البته باید تاکید کرد که فضای روزگاری که نمایشنامهها نوشته شده و فضای ذهنی و روحی نویسنده در بروز این گونه آثار بیتاثیر نبوده است.
مقدمه :
روانشناسی به معنای عام در ادبیات از قدیم مورد توجه بوده و موضوع جدیدی نیست. در اوایل قرن چهارم قبل از میلاد، ارسطو در تعریف خود از تراژدی رویکرد روانشناختی داشته و تراژدی را به عنوان آمیزهای از حالت ترس و ترحم برای ایجاد پالایش درونی استفاده کرده است. نقد روانشناختی به دنبال مکاتب و نظریههای روان شناختی در طول قرن بیستم پس از فروید و پیروانش به وجود آمد، این نوع نقد که از شاخههای پویای نقد ادبی در دهه اخیر و از تحقیقات و پژوهشهای میان رشتهای است، خود دارای زیر شاخههای متعددی است و بخش عمده آنها وامدار ظهور روانشناسان و روانکاوان مختلف با آرای متفاوت در قرن اخیر است. یکی از شاخههای نقد ادبی روانکاوی است. پسیکانالیز1 که در لغت به معنی روانکاوی و پزشکی است؛ روش تحقیق و تحلیل روان ناخودآگاه است که از آن میتوان در تمام مواردی که در امور فرهنگی، روانی و اجتماعی تجلی یافته است، استفاده کرد.امروزه به روشنی به این اصل مسلم اذغان داریم که روانکاوی کلیدی است قابل اطمینان برای گشودن رموز هر نوع اثر ادبی - جونز، :1350 ص - 45، همچنین در آثاری که درباره نقد و نظریههای ادبی تدوین شده نقدهای روانکاوانه و انواع مختلف آن نیز مورد بررسی قرار میگیرد. - ایگلتون 1368، کلیگز 1388، شمسیا، :1386 ص - 83 روانکاوی در آغاز در پی یافتن چگونگی پدیدهها و کارکردهای ذهن بود تا بتواند نقش تعیین کننده نیتها، آرزوها، اشتیاق و انگیزههای برخاسته از ذهن را در شکلگیری رفتارهای فرد و یا علامتهای اختلال رفتار دریابد.
آنچه فروید و بروئر در کار با بیماران هیستریک یافتند، گویی دو ذهن، یا دو بخش جداگانه در یک ذهن بود که پیامهای متفاوت یا متناقض حتی گاه متضاد داشتند. یکی از آنها فرد آگاه بود و خودآگاه نام گرفت و دیگری بخشی از ذهن بود که فرد از محتوای آن خبر نداشت انباری از یادهای واپس زده که به یاد نمیآمدند، پس نام آن را ناخود آگاه گذاشتند. با این حال دانشی با یک نظام مشخص بر پایه نا خودآگاه به عنوان نهاد روانکاوی نهاده شد. آنگاه فروید دریافت که خودآگاه زبانی دارد با ساختار و واژگان و معانی که زبان روزمره ماست. نا خودآگاه هم زبانی دارد که متفاوت است، زبانی تصویری که جایگاه استعارهها و نمادهاست. - صنعتی، :1379 ص - 93 از نظر فروید ساختار شخصیت انسان از سه نظام عمده تشکیل میشود که عبارتند از، نهاد2، فرامن 3 و من4 که بر اساس این دستهبندی، نهاد، منبع انرژی روانی است. اهداف نهاد، اجتناب از درد و کسب لذت است. نهاد بدون نظارت من و فرامن حالتی مخرب دارد لذا تمایلات انسان به تجاوز، قانونشکنی و شکستن حریم دیگران در جهت کسب برتری و لذت بیشتر، از نهاد سرچشمه میگیرد.
نظام دیگری که برای حفاظت از ارزشها و حریم جامعه شکل میگیرد، فرامن نام دارد. کار فرامن دفاع از ارزشهایی است که والدین، جامعه و مذهب به او آموخته است. من از منطق و اصل واقعیتها در جامعه پیروی میکند. او پیوند فرد را با جهان خارج بر قرار کرده و سلوک شخص را با جامعه و واقعیات زمان او ممکن میسازد. من همیشه ناچار است میان دو نظام احساسی و بدون منطق یعنی فرامن و نهاد تعادل برقرار کند. - شایگان فر ، :1391 ص - 146 در این مقاله پس از مرور برخی تعاریف روانشناسی، به معرفی غلامحسین ساعدی و علل گرایش او به جنبههای روانشناختی نمایشنامهها پرداخته و سپس در بخش بعدی بررسی نمایشنامههای "چوب به دستهای ورزیل"، "بهترین بابای دنیا" و " مار در معبد" بر اساس مولفههای روانشناختی و در نهایت نیز به نتیجهگیری خواهیم پرداخت.
.پیشینه تحقیق:
قدمت نقد و تحلیل روانکاوی در ادبیات به یونان باستان می رسد و با گذشت زمان و انجام پژوهش هایی توسط فروید و کولریج توسعه و گسترش یافته است. در ایران نیز در حوزه ی خود روان کاوی می توان پژوهش هایی از صنعتی و یاوری مشاهده کرد. در حوزه ی نقد روان کاوی اثار نیز مقاله هایی از خسروی، طغیانی ، هاشمی و بهزاد صدیقی نیز می توان مشاهده کرد، اما تا کنون با وجود قابلیت های اثار نمایشی ساعدی هیچ مقاله ای در این خصوص ارائه نشده و تنها پورالاشتی ،غفوری و سادات نمایشنامه دو برادر غلامحسین ساعدی را مورد نقد روان کاوانه قرار داده اند. این مقاله به بررسی و تحلیل شخصیت های نمایشنامه چوب بدست های ورزیل و بهترین بابای دنیا و مار در معبد بر اساس نقد روان کاوانه می پردازد.
.2تعاریف روانشناسی:
1-2مکانیزم دفاعی:
مکانیزم دفاعی، عملی است نا خودآگاه که شخص در برابر رخدادها به منظور کاهش اضطراب و دفاع از خود انجام میدهد. ابتدا این موضوع توسط زیگموند فروید مطرح شد و سپس توسط سایر دانشمندان گسترش یافت.
2-2مکانیزم دفاعی فرافکنی:5
بسیاری از عدم تعادلها و اضطرابهای ناشی ازآن در فرد، بدلیل وجود آن دسته از پردازشهای ذهنی - دربعد درونی - و نمودهای شخصیتی - دربعد بیرونی - است که قابل پذیرش و هضم منطقی نیستند. این پردازشهای ذهنی یا نمودهای شخصیتی ازآن جهت توسط شعورآگاه مردود شناخته میشوند که یا متناسب با نیازهای درونی فرد نیستند و یا نمیتوانند الزامات محیط را رعایت کنند. فرض کنید فردی تمایلی درونی به دروغگویی دارد ولی این پردازش ذهنی که در شخصیت وی نمود پیدا کرده با هنجارهای حاکم برمحیط و نظام ارزشی حاکم بر فرامن سازگار نیست. گرچه نیازهای طبیعی و لذتجوی نهاد فرد چنین میلی را برانگیخته است.