بخشی از مقاله
چکیده
غلامحسین ساعدي یکی از نویسندگان برجسته معاصر است. داستانهاي کوتاه ساعدي از حیث مضمون و فضاسازي منحصر به فرد و پراهمیتاند و برخی از داستانهاي کوتاهش به عنوان نمونههاي درخشان تاریخ داستان کوتاه در ایران محسوب میشوند. ساعدي اگرچه با شیوههاي مختلف نویسندگی غربی آشنایی داشت ولی کمتر تحت تاثیر آنان قرار گرفت و توانست خود را به عنوان نویسندهاي صاحب سبک به جامعه ادبی ایران معرفی کند. برخی از منتقدان اعتقاد دارند، سبک »رئالیسمجادویی« - Magic Realism - ، که امروزه در غرب از سبکهاي شناختهشده تلقی میگردد، توسط ساعدي پایهگذاري شدهاست.
ساعدي در داستانهاي کوتاه خود به مشخصاتی دست یافته است که در ادبیات داستانی »رئالیسم جادویی« خوانده میشود. فضاي شگفت و تمثیلی، پیوند وهم و خیال با واقعیت، حضور اشیاء و عناصر ماوراء طبیعی و تصویر جهانی سرشار از خواب و خرافه و کابوس از ویژگیهاي این نوع داستانهاست. نگارش نزدیک به پنجاه داستان کوتاه، کارنامه ساعدي را در این زمینه درخور اعتنا ساخته است. در مقاله حاضر پس از اشاره اجمالی به ساحتهاي مختلف زندگی ساعدي، داستانهاي کوتاه وي را با تکیه بر ساختار و سازهها در حوزههاي مختلف از جمله: »طرح یا پیرنگ«، »شخصیت و شخصیتپردازي«، »زاویهدید«، »شگردهاي روایت«، »نحوة آغاز و انجام« و »زبان« مورد بررسی قرار دادهایم.
واژههاي کلیدي: ساعدي، سازهها و ساختار، داستان کوتاه، طرح، شخصیت، راوي و زبان.
-1 مقدمه:
»غلامحسین ساعدي - 1364 -1314 - « در شهر تبریز که روزگاري مهد آزاديخواهان و مشروطهطلبان بوده است، به دنیا آمد.پدرش »علیاصغر« کارمند بود و مادرش »طیبه« خانهدار. تحصیلات ابتدایی را در مدرسه »بدر« تبریز و دورة متوسطه را دردبیرستان »منصور« به اتمام رساند و سپس تحصیلات خود را در دانشکدة پزشکی دانشگاه تبریز ادامه داد. در سال 1341 راهیتهران شد و خدمت سربازياش را به صورت سرباز صفر آغاز کرد. گرایش روانپزشکی را در تهران به پایان رساند و دربیمارستان روانی مشغول به کار شد. در سال 1341 مطب خود – دلگشا - را در جنوب تهران افتتاح کرد.ساعدي فعالیتهاي سیاسی خود را از نوجوانی با پیوستن به شاخه جوانان حزب دمکرات آذربایجان شروع کرد. پس ازکودتاي 28 مرداد 1332 چند ماهی را در زندان به سر برد.
ساعدي کار نوشتن را از 17 سالگی با بر عهده گرفتن مسئولیت روزنامههاي »فریاد«، »صعود« و »جوانان آذربایجان«، آغازکرد و به درج مقاله و داستان در این سه روزنامه و نیز روزنامه »دانشآموز« چاپ تهران پرداخت. در سال 1325 همکاري با نشریه »سخن« را آغاز نمود و کتابهاي »مرغ انجیر« و »پیگمالیون« را در تبریز انتشار داد. از این سال به بعد شروع به نوشتن و منتشر کردن نمایشنامهها و داستانهاي کوتاه کرد. در سال 1339 اولین مجموعه داستان کوتاه خود را با عنوان »شب نشینی باشکوه« که شامل 12 داستان کوتاه بود، منتشر نمود. در سال 1341 با »کتاب هفته« و مجله »آرش« همکاري خود را شروع کرد. او همچنین با شاملو در چاپ نشریه »ایرانشهر« در لندن همکاري داشت.
ساعدي از جمله نویسندگانی است که فضاي روشنفکري ایران را در سالهاي 1330 تا 1357 شکل دادند. دوران وحشت سالهاي 50 به رمز و استعاره در آثار او بازتاب یافته است. او همراه با گروهی از روشنفکران در سال 1352 نشریه »الفبا« را انتشار داد. در همین سال در حین تهیه تکنگاري شهركهاي نوبنیاد توسط ساواك دستگیر و به زندان »قزلقلعه« و بعد »اوین« منتقل گشت و یک سال در سلول انفرادي شکنجه شد. پس از آزادي از زندان سه داستان »گور و گهواره«، فیلمنامه »عافیتگاه« و داستان»کلاته نان« را نوشت و در سال 1357 به دعوت »انجمن قلم امریکا« روانه این کشور شد و سخنرانیهاي متعددي در این کشور انجام داد. در اوایل زمستان سال 1357 به ایران بازگشت.
ساعدي که روانشناسی و روانپزشکی خوانده بود بیش از هر داستاننویس دیگري دردشناسی را پیشه خود ساخت. در داستانهاي اولیهاش که به نوعی واقعگرا بودهاند، روانشناسی تودهها را از نظر دور نمیدارد. بخشهایی از مجموعه »عزاداران بیل«در عین برخورداري از رئالیسم اجتماعی، روانکاوي آدمها را در خود دارد که ساعدي بر اساس آن، روحیات نیمه مستحکمروستاییان فقیر و در عین حال دینباور را میشکافد و پوسته ضخیم خرافات و باورهاي غیرعلمی را میدرد و هسته واقعی آن رامینمایاند.روانپریشی آدمها در داستانهاي مجموعه »ترس و لرز« بیشتر از هر مجموعه دیگري نمایانده میشود. آدمهاي ساعدي ترسخورده، متوهم و در حاشیهاند.برخی مانند کارکنان ادارههاي دولتی ومردمِ شهرها ترسزدهاند.
درسخواندگان و روشنفکران بسیاري نیز در اثر شکست و افتوخیزهاي مردمی و اجتماعی دچار نوعی سردرگمی وتوهّم شدهاند. لایههاي پایین اجتماع وکوچندگان به شهرها در حاشیه شهرهاي بزرگ، مانند تهران و در حلبیآبادها هم در فقر و فلاکت غوطه میخورند. در مجموع آدمهاي داستانهاي ساعدي عمدتاً تنهایند. بیدادگري عدهاي از آنها از روي بدجنسی محض نیست، شرایط زندگیشان به گونهاي است که از بیدادکردن گریزي ندارند.آثار ساعدي تماشا و تشریح فقر است. فقر بیرون و فقر درون. از نمایشنامههایش که بگذریم، قصههاي او در سه زمینه اساسی میگذرد: اول بندرهاي جنوب کشور؛ اقلیمی خشک و فقیر با بیماريهاي بومی و خرافات. دوم روستاهاي آذربایجان، با اذهانگرفتارِ موهومات وعلّتها. سوم شهرهاي بزرگ با روشنفکران، بیمارستانها، کارگران و بیکارانش.
هواي مشترکی که در این سه زمینه مستولی است، فقر و جنون و جهل است. رئالیسم ساعدي با طعمی از وهم و هراس در آمیخته است. نوعی سادگی گزارشگرانه و اصیل مشخصه نثر ساعدي است.یکی از مهمترین خصلتهاي داستانهاي ساعدي به خدمت گرفتن مضامینی است که رویه مخوف و ترسناك زندگی و ناراحتیهاي روانی حاصل از آن را نشان میدهد. این داستانها، با فضا و رنگ مرموز و وهمناکی احاطه شدهاند. یکی از قدرتهاي نویسندگی ساعدي ایجاد همین اتمسفر و فضا و رنگ براي داستانهایش است که اگر چه مبالغهآمیز جلوه میکند، امادر میان آثار نویسندگان ایرانی، از این نظر بیمانند است.نکته قابل ذکر در نویسندگی ساعدي، استقلال سبکی اوست.
ساعدي علیرغم آشنایی با نحلههاي نوین نویسندگی در غرب و آشنایی با زبان و متون داستانی و نقد که در اروپا و امریکا به چاپ میرسیده است و با توجه به مسافرتهایی که به آن کشورهاداشته هرگز تحت تأثیر مکتبهاي نوین داستاننویسی و نحلههاي فکري و فلسفی از قبیل مدرنیسم و پستمدرن قرار نگرفت. وي راه خود را رفت و آنچه را که آموخته بود، تا پایان زندگی به کار گرفت. براي همین است که داستانهایش، ساده، خطی وسنتیاند. ساعدي به ضد داستان فکر نمیکند. داستانهاي ساعدي در عین حال که کلاسیک است، با تکنیکهاي نو نیز بیگانهنیست. در او نه کششی براي تقلید از نویسنده خاصی وجود دارد، نه تلاشی براي حفظ خود از چنین تقلیدي. کار او به خودي خود جدا و تازه است.