بخشی از مقاله
چکیده
شرحِ عشق وامق و عذرا از قصه های مشهور ادب غنایی است که شاعران زیادی آن را به نظم در آوردهاند. در این مقاله مضامین غنایی در دو منظومه ی وامق و عذرای نامی اصفهانی و شعیب جوشقانی تحلیل و مقایسه شده است. هر دو منظومه از منظر سبک، از سنّت منظومه سرایی در ادبیّات غنایی ایران تقلید کرده اند. این سنت قرنها پیش از آنها از سوی شاعرانی مانند عنصری شروع شده و توسط شاعرانی مانند نظامی گنجوی به اوج رسید.
عنصر احساس، مهمترین جایگاه را در ساختار هر دو منظومه دارد هرچند گرایش به اندوه عاشقانه در منظومه ی نامی و گرایش به بزم و شور عاشقانه در منظومه ی جوشقانی تجلی بیشتری یافته است.شرح عشق در هر دو منظومه بسان غالب آثار ادب غنایی شامل گلایه شاعر از دوری معشوق و دشواری دوران هجرانی است که به واسطه ی حوادث گوناگونی رقم خورده است و این دو شاعر نیز در به نظم آوردن قصه ای عاشقانه از گذشتگان و به ویژه از نظامی پیروی کرده اند. تقلید جوشقانی از فردوسی و عنصری در زبان و بدیع نیز قابل توجه است.در مجموع بنا بر یافته های این مقاله، از منظر مضامین غنایی دو منظومه غالبا شباهت دارند در حالی که ساختار روایی آنها به کلی متفاوت و متمایز است.
-1 مقدمه
شرح دلدادگی وامق و عذرا که از داستان های پر کشش در ادب غنایی است ، نظر تعدادی از شاعران را به خود جلب کرده تا در به نظم آوردن آن به طبع آزمایی بپردازند. نخستین سراینده این منظومه را عنصری دانستهاند هر چند ابیات خیلی معدودی از وامق و عذرای عنصری باقی مانده است و به نظر میرسد حتی همین ابیات معدود نیز در قرنهای متوالی در دسترس شاعران ادوار مختلف نبوده است. هم از این روست که مشخصهی اصلی منظومههای متعدد وامق و عذرا تفاوت و تمایز سیر روایت در هر کدام ازآنهاست. این موضوع گاهی به حدی عمیق است که شاید بتوان گفت رابطهی عاشقانه بین یک شاهزاده به نام وامق و یک دختر زیبارو به نام عذرا تنها وجه مشترک آنهاست.
ذوالفقاری دربارهی سیر به نظم آوردن منظومه وامق و عذرا نوشته است:»پس از عنصری گروهی از شاعران و نویسندگان ایران و هند و عثمانی این داستان را به نظم و نثر فراهم آورده و از آن جملهاند: فصیجی جرجانی شاعر دربار عنصرالمعالی - صاحب قابوسنامه - ، امیر فرخاری کهظاهراً در خدمت عزالدین کیکاوس از سلاجقهی روم بوده است، لامعی، معیدی، و بهشتی از شاعران قرن نهم و دهم هجری، قتیلی بخارایی، کمال الدین یا جمال الدین ضمیری اصفهانی - متوفی در 973 ه - ، محمدعلی قسمتی استرابادی، خواجه شعیب جوشقانی، صلحی، شیخ یعقوب صرفی کشمیری، ارادت خان واضح، صادق نامی شاعر دوران کریمخان زند و حاجی محمدحسین شیرازی از شاعران دورهی قاجاریه«
نامی اصفهانی و شعیب جوشقانی از شاعرانی هستند که داستان وامق و عذرا را به نظم در آوردهاند. در این مقاله ضمن معرفی وامق و عذرای نامی و جوشقانی، مهم ترین مضامین غنایی در هر کدام بررسی میشود.
-2 پیشینه ی پژوهش
تاکنون پژوهش مستقل و گسترده ای درباره مقایسهی دو منظومهی وامق و عذرا؛ نامی اصفهانی و شعیب جوشقانی صورت نگرفته است. با این وجود در برخی از مقالات و رساله های دانشگاهی، پژوهش هایی به صورت پراکنده درباره این دو منظومه انجام شده که عبارتند از:
رستمی تهرانی - - 1379 در پایان نامه کارشناسی ارشد خود که در دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات دفاع شده است به شرح و تحلیل منظومه وامق و عذرا از میرزا محمدصادق نامی اصفهانی پرداخته است. روش تحلیل او در این پژوهش از نظر معانی و بیان سنتی است. همچنین این نویسنده بیشتر بر شرح حال و زندگی نامی اصفهانی تاکید کرده است و به جلوه های زیبایی شناختی این منظومه از منظر بلاغت جدید نپرداخته است.
حسن لی - - 1381 در پژوهشی با عنوان » داستان وامق و عذرا و روایت حسینی« که در مجلهی علوم اجتماعی و انسانی دانشگاه شیراز منتشر شده است به خاستگاه و سرایندگان این داستان پرداخته که بنیاد داستان عاشقانه وامق و عذرا را برخی یونانی، برخی ایرانی و بعضی عربی گمان کردهاند.گزارشهای عنصری و طرسوسی قدیمترین گزارشهایی است که از داستان وامق وعذرا در زبان فارسی برجای مانده است. طبق نظر وی: » محمود لامعی، قتیلی بخارایی، صرفی کشمیری، شعیب جوشقانی، صلحی، موسوی نامی، ظهیر و حسینی شیرازی، از جمله کسانی هستند که این داستان را گزارش کردهاند.در گزارش حسینی شیرازی برای نخستین بار داستان وامق و عذرا و داستان عاشقانه سعاد و سلمی در هم آمیخته است
ذوالفقاری - - 1388 در پژوهشی با عنوان »مقایسه هفت روایت وامق و عذرا« که در نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه کرمان انتشار یافته است بیان می دارد که از منظومه ی اصلی وامق و عذرا - عنصری - بیست و هفت اثر به فارسی و ترکی به نظم و نثر تقلید شده است. وی در پژوهش خود کوشیده ضمن گزارش و تحلیل روایت عنصری، آن را با شش روایت دیگر مقایسه کند تا میزان شباهت ها و تفاوتها و پایبندی نظیره سازان به اصل داستان را معلوم و مشخص سازد منظومه های خواجه شعیب جوشقانی و میرزا محمد صادق نامی اصفهانی نیز در بین شش روایت انتخابی او دیده می شوند.
-3 نامی اصفهانی و »وامق وعذرا«
میرزا محمد صادق موسوی اصفهانی - فوت 1204 ق - از شاعران و دبیران توانای قرن دوازده است. اجداد وی به حکم سلاطین صفویه از فارس به اصفهان کوچیدهاند. وی وقایع نگار و منشی کریمخان زند 1193-1163 - ق - بود. نسب میرزا صادق نامی به خاندان حکیم سلمان می رسد. این خاندان از خاندانهای اصیل و خوشنام ایران است که در اغلب تاریخها و تذکرهها از افراد آن به نیکی یاد شده است.» در حدود 1030 هجری به فرمان شاهعباس یکی از طبیبان بنام روزگار موسوم به حیکم سلمان که از سادات موسوی و ساکن جهرم بود به اصفهان منتقل و طبیب خاص سلطان گردید
حکیم سلطان هفت پسر داشت و به فرمان پادشاه در محلهی یزدآباد اصفهان هفت خانه در کنار هم برای آنان بنا شد که یکی از آن خانهها تا همین اواخر به همان وضع و سبک سابق باقی بود و اکنون تنها طنبی بزرگی با سقف مقرنس از آن باقی است که محل سکونت خاندان طبیب زاده از اعقاب حکیم سلمان است. بنابرآنچه در تذکرهها آمده از میان افراد این خاندان، دانشمندان مشهور، اطبای معروف و شاعران و نویسندگان بزرگی برخاسته و اطبای آنها در دورهی صفویه و افشاریه و زندیه رتبهی حکیم باشی داشتهاند که از جمله حکیم سلمان حکیم باشی شاهعباس و میرزا رحیم طبیب حکیم باشی شاه سلطانحسین و میرزا عبدالباقی طبیب حکیم باشی نادر را میتوان نام برد. شاعران مشهوری چون طبیب اصفهانی، معتمدالدوله نشاط و بیدل شیرازی نیز از همین خاندانند و از دانشمندان بنام آنان حاج میرزا محمد باقر ملاباشی است که دارای تألیفات متعدد و از جمله بحرالجواهر در علم کلام، انوارالحقایق، مقاصد الصالحین، انوارالقلوب و شرح صحیفهی سجادیه است.
میرزا محمد صادق نامی وقایع نگار دولت کریمخان زند و مؤلف تاریخ گیتی گشا نیز از همین خاندان است. به موجب شجرهنامهی خاندان حکیم سلمان که نسخهیی از آن نزد اینجانب موجود است، نامی فرزند میرزا باقر و نوهی میرزا محمدرضا حکیم باشی و برادرزادهی عبدالباقی طبیب - حکیم باشی نادر و کلانتر اصفهان - است.
نامی در سال 1204 هجری قمری درگذشت. اثر منثور وی تاریخ گیتیگشا است که از آغاز تاریخ زندیه تا حوادث بیست و یکم محرم سال 1200 را نوشته و پیش از آنکه آن را به پایان برد در گذشته و یکی از شاگردانش به نام عبدالکریم بن علی رضا الشریف بر تألیف استاد خود ذیلی نوشته و آن را به اواسط پادشاهی لطفعلیخان زند رسانیده است و ذیل دیگری به وسیلهی میرزا محمد رضای شیرازی بر این کتاب نوشته شده و تا انقراض سلسلهی زندیه رسیده. این کتاب بر روی هم شامل یک دورهی کامل تاریخ سلسلهی زندیه است.
»نامی را باید از شاعران دورهی بازگشت به حساب آورد که از سبک هندی عدول نموده به سبک عراقی و خراسانی شعر سرودند«
نامی همچنان که در آن روزگار متدوال بوده علاوه بر سرودن قصیده و غزل روی به نظم مثنوی آورده و مجموعهی مثنویهای خود را نامهی نامی نامیده چنانکه در آغار مثنوی وامق و عذرا گوید:
ای ز نامت نامه ی نامی بنام // وی به نامت افتتاح هر کلام
در مورد آثار نامی نیز توافق جامع و دقیقی بین پژوهشگران وجود ندارد. بر طبق نظر بحر العلومی» وی ظاهراً توفیق به سرودن چهار مثنوی یافته که عبارت است از: درج گهر، لیلی و مجنون، خسرو شیرین و وامق وعذرا