بخشی از مقاله

چکیده

تصویرسازی، طیف وسیعی از معانی و مفاهیم را در حوضهای مختلف - عکس، فیلم، نقّاشی، نگارگری و ... - فرا ذهن آورد؛می امّا تصویرسازی در ادبیّات با تصویرسازی در سینما متفاوت است و منظور از تصویر در این پژوهش، تصویرها و توصیفهای زنده و پویایی ازشخصیّتها، رویدادها و چشماندازهاست که قابلیت نمایشی، سینمایی دارند.

ماجرای بر دار کردن حسنک وزیر، نوشته ابوالفضل بیهقی - 470 - 385 - ، از این دست نوشتههاست که بیهقی، با توصیفها و تصویرهای بدیع و هنری به مانند کارگردان و فیلمنامهنویسی زبردست عمل کرده و قدرت آفرینندگی خود را به نمایش گذاشتهاست، به طوری مخاطب را از زوایای گوناکون به کانون قدرت تصویرسازی نویسنده دعوت میکند.

این پژوهش از منظر تصاویر فنّون سینمایی با رویکردی توصیفی- تحلیلی نگاشته شدهاست که پس از تعریف اصطلاحات سینمایی، تصاویر و توصیفهای عناصر داستانی ماجرای حسنک وزیر که قابلیت نمایشی شدن دارند، با تکیه بر نمونههایهاآندر متن مذکور مشخص شده است؛ یعنی: میزانسن، شخصیّت و شخصیّت-پردازی، گفتگو، توالی زمان و مکان، نما - نزدیک، متوسط نزدیک، باز، خیلی باز - بازگشت به گذشته و نریشن، تعریف و تحلیل گردیدهاست.

.1 مقدّمه

تاریخ بیهقی، یکی از پربارترین و غنیترین متون نثر فارسی است. این اثر کاملترین سند تاریخ دوران سلطان مسعود غزنویی است. ابوالفضل محمد بن حسین بیهقی - 470 -385 - »در ده حارثآباد بیهق ولاتد یافته، ... به سِمَت دبیری وارد دیوان رسالت محمود غزنوی شده ... و پاکنویسی نامههای مهم را بر عهده داشته است. مرحوم ذبیح االله صفا دقّت» در توصیف« را از اختصاصات نثر بیهقی میداند 

یکی از داستانهای این کتاب ماجرای بر دار کردن حسنک وزیر است. خلاصه داستان چنین است: بوسهل زوزنی با سخنچینی و تضریب و یادآوری گذشته و کارهای حسنک در زمان سلطان محمود و محمد، سلطان مسعود را به کشتن حسنک تشویق و تحریض میکندپس. مجلسی با حضور مزکیّان و قاضیان و معدلان ترتیب میدهند و هرچه دارد، از او میخرند و به نام سلطان مسعود قباله میکنند و پس از فراهم کردن مقدماتی حسنک را اعدام میکنند.

تصویرسازی، تولید و ساخت یک اثر هنری، چه در سینما و چه در عالم نویسندگی مستلزم داشتن ذهنی توانمند خلاق و حافظهای نیرومند و تخیّلی قوی است. همچنین تصویرها و توصیفهای زبانی نویسندگان و شاعران، در شعر و نثر با تصاویر وفنّون سینمایی متفاوت است؛ چنانکه منظور از تصویرها فنّون سینمایی در ماجرای حسنک وزیر، به گونهای است که نویسنده در آن مانند یک فیلمساز عمل کردهاست.

توجّه» بیهقی به جزئیات و شرح جزءنگارانه وقایع، صحنههای مخلوق او را، از لحاظ ظرافتهای بصری به تصاویر مخلوق تکنیکهای سینمایی شبیه میسازد« او چنان ماهرانه این کار - تصویرسازی و توصیف پردازی - را انجام دادهاست که فقط لنز دوربین قادر به ضبط آن استالبتّ.ه »کم نیستند شاعران ]و نویسندگان[ پارسی که به جهان به شیوه سینمایی نگریستهاند«

فیلم و نمایش از طریق دو حس بینایی و شنوایی ادراک میشودن. موّاد خام در دسترس فیلمساز به مراتب بیشر از وسایل نویسنده است. سینماگر و فیلمساز عناصر متعدّدی؛ مثل: نورپردازی، صدا، صحنه، وسایل صحنه، قالب، بافت، رنگ، بازی بازیگران و حرکت دوربین و ... را برای ساخت تصویر در اختیار دارد؛امّا کار نویسنده بسیار سختتر از یک فیلمساز است، چرا که برای خلق داستانش، ابزاری جز واژگان در اختیار ندارد و میبایست با ترکیب واژهها و جملات، توصیف کند، تصویرهای زیبا و تاثیرگذار بیافریند. لباس و دکور را طراحی کند و به خواننده بنمایاند.

همچنین میبایست که با پرداخت کلمات و ترکیبات و جملهبندی مناسب، احساس را در خواننده و شنونده برانگیزاند و صدا، نور و رنگ را نیز در ذهن خواننده و شنونده تداعی کند تا در نهایت تصویری خلق شود که خواننده آن را تجسم کرده و در مقابل خود ببیند 

مناظر طبیعت، رویدادها و حوادث - تاریخی، طبیعی - همواره برای نویسندگان، شاعران و نقّاشان خیالانگیز بوده است و هر یک به گونهای از آنها در آثار خود بهره گرفتهاند و به خلق تصاویر بی بدیلی پرداختهاند. بی شک ابوالفضل بیهقی یکی از این نویسندگان چیرهدست است که بدون دوربین عکسبرداری و فیلمبرداری و بوم و رنگ و فقط با استفاده از واژگان، همچون کارگردانی کاربلد، تصاویر نمایشی بسیار زیبایی با تمام جزییات برای خواننده اش خلق و ثبت کرده است. در همین راستا حسینی مینویسد: »گشتن به گرد زوایا و خبایا ... نثر بیهقی را نثری سینمایی کرده و قدرت منظره پردازی را در آن تا سطح بی سابقهای بالا برده است

بیهقی، در ماجرای بر دار کردن حسنک، با آگاهی از قدرت تصویرسازی ذهن انسان، گاه بهمانندنقّ:اشی زبر دست با واژگان، نقش رنگینی آفریده و گاه چونان کارگردان و فیلمسازی ماهر تصویریمتحرّک خلق کردهاست. تصویرها و توصیفهای ماجرای بر دار کردن حسنک، نمایشگر قدرت نویسندگی بیحدّ و حصر بیهقی در تصویرسازی، توصیف- پردازی، خلاقیّت هنری و توان بالای تجسّم ذهنی و فکری او، در آفرینش این اثر هنری است.

داستان مجموعهای از وقایع است که بر اساس انگیزهای مشخص شکل میگیرد و با پیوند منطقی و رابطه علی و معلولی میان حوادث، خط سیری دارد که خواننده را از ابتدا تا انتها حرکت میدهد معمولاً این مجموعه حوادث و رویدادها در مکان و زمانی مشخص روی میدهند. »مورگان فورستر« رمان نویس و منتقد انگلیسی، داستان را چنین تعریف میکند: »داستان، نقل وقایع است به ترتیب توالی زمان. در مثل ناهار پس از چاشت و سه شنبه پس از دوشنبه و تباهی پس از مرگ میآید

جایی که ایناتّفاقات رخ میدهد، صحنه نام دارد و هنگامی که در یک مکان و زمان فیلمبرداری صورت میگیرد، در واقع یک صحنهی ثبت شده است. یک صحنهی معمولی چند نمای متوالی است که در فضایی مشترک به دست میآید

ساختار تصویری و توصیفی ماجرای بر دار کردن حسنک، نوعی زبان نمایشی است و میتوان در آنفنّون نمایشی، سینماییمیزانسن، شخصیّت و شخصیّتپردازی، گفتگو، توالی زمان و مکان، نما - نزدیک، متوسط نزدیک، باز، خیلی باز - ، بازگشت به گذشته و نریشن را آشکارا دید؛ یعنی: ابوالفضل بیهقی، همانند یک فیلمساز صحنه به صحنه داستانش را بر اساس توالی زمان پیش میبرد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید