بخشی از مقاله

چکیده:

با انقراض سلسله اشکانی به دست اردشیر بابکان نوه ساسان متولی معبد آناهیتای استخر ،شالوده حکومت ساسانیان گزارده شد. دوره ساسانی به احاظ سیاسی و هنری دوره ای درخشان است که از آن آثار بسیاری به جای مانه است . یکی از هنر های مهم آن دوران هنر فلز کاری است.تعداد زیادی از ظروف فلزی مربوط به عصر ساسانی از نواحی گیلان و مازندران بدست آمده است .یکی از زیباترین این آثار تنگ نقره کلاردشت است.که بر آن نقوش انسانی و گیاهی و حیوانی قابل رویت میباشد.

مقاله حاضر تحلیلی است بر نقوش تصویر شده بر تنگ نقره کلاردشت مازندران با رویکرد آیکونولوژی . آیکونوگرافی و آیکونولوژی درواقع به شناخت آن دسته از باورهایی می پردازند که در پیوند با تصویر از طریق روشهای تطبیقی به بازسازی تفکر نمادین یاری می رساند و همین در شناخت و بازسازی اسطورهها نیز مؤثر است.بدین منظور و با توجه به آنکه بخش عمده ای از مطالعات اسطوره شناختی با پژوهش های آیکونوگرافی مربوطند این رویکرد در مقاله حاضر مورد توجه قرار گرفته است.

هدف این پژوهش درک دنیای نمادین خلق شده بر این تنگ و مقایسه آن با موارد مشابه است که به نظر میرسد می تواند راه گشای فهم بهتری از فرهنگ و اسطوره جاری در دوره ساسانی باشد.

مقدمه:

آیکونولوژی از برجسته ترین رویکرد های مطالعات آثار هنری محسوب می شود که میکوشد با توجه به آیکونوگرافی و دیگر حوزههای فرهنگ جوامع به اصولی زیربنایی از ارزشهای نمادین دستیابد. برایناساس، صرفاً یافتن ریشههای تاریخی تصویر و باورهای مرتبط به آن مدّ نظر نیست، بلکه هدف جست وجوی روح نمادین مسلطی است که از آغاز در فرهنگ رواج داشته است.

واژه آیکونوگرافی مرکب از دو لغت یونانی آیکون«Icon» یعنی تصویر و گرافی« graphein» یعنی نوشتن تشکیل شده است و امروزه به روشی در پژوهش تاریخ هنر اطلاق میشود که در آن نه به خالق و سبک یک اثر هنری بلکه به تجزیه و تحلیل محتوای تصویر میپردازد.این روش در نظر پانوفسکی درک و دریافتی بالاتر از آیکونوگرافی شمایلی است. به عبارتی دیگر آیکونولوژی پانوفسکی میخواهد وارد لایههای زیرین معنایی شود و از این منظر اهمیت بسیاری دارد.

آیکونوگرافی و آیکونولوژی درواقع به شناخت آن دسته از باورهایی می پردازند که در پیوند با تصویر از طریق روشهای تطبیقی به بازسازی تفکر نمادین یاری می رساند و همین در شناخت و بازسازی اسطورهها نیز مؤثر است.بدین منظور و با توجه به آنکه بخش عمده ای از مطالعات اسطوره شناختی با پژوهش های آیکونوگرافی مربوطند این رویکرد در مقاله حاضر مورد توجه قرار گرفته است.

لیکن به دلیل آنکه در ایران ، پژوهش های اسطوره شناختی بیشتر حول محور منابع نوشتاری به ویژه اوستا و شاهنامه می چرخد و همچنین به دلیل تقلیل شواهد اسطوره ای به شماراندکی از منابع نوشتاری اسطوره شناسی ؛ پژهشگر با داده های محدودی رو برو میباشد .که این مورد را میتوان در کنار آشنایی محدود با روش آیکونولوژی از موانع تحقیق در این مقاله به شمار آورد.

در این مقاله یکی از زیبا ترین تنگ های فلزی دوره ساسانی که در کلاردشت کشف شده است مورد تحلیل قرار می گیرد و از آنجایی که نقش مایه های به کار رفته بر آن در این دوره بسیار تکرار شده است ، به نظر می رسد این پژوهش راه گشای درک دیگر آثار مشابه بوده و همچنین پاسخگوی پاره ای از نکات مبهم موجود در روح اسطوره ای در فرهنگ آن دوره باشد.

روش شناسی:

پانوفسکی از توصیف پدیدههای هنری به تفسیر روشمند آنها میپردازد. این تفسیر از سه سطح دلالتپردازانه موتیف، تم و محتوا گذر میکند.در روش آیکونولوژی فرایند تفسیر اثر هنری طی سه پویه راهبردی توصیف،تحلیل و تفسیر به انتظام درامده است. به طور اختصار در توضیح این سه مرحله باید گفت که توصیف پیش ایکونوگرافی یک شبه تحلیل صوری و تحلیل آیکونوگرافیک ورود به دنیای رمزگان اثر از طریق آشنایی با دنیای تصاویر، داستانها، و حکایات است. اما در مرحله تفسیر آیکونوگرافیک با چگونگی انتخاب ارزشهای نمادین در برابر آن تصاویر ،داستانها و حکایات روبروییم. از این رو در مرحله نخست به خوانش اولیه از آن چیزی که دیده میشود فارغ از معانی قراردادی یا نمادین اکتفاء میگردد .

گام دوم در تلاش برای دسترسی و شناخت معانی ثانوی و یا قراردادی مکنون در اثر هنری، آشنایی با مضامین خاص و مفاهیم از طریق مراجعه و تسلط به دانش منابع ادبی و آزمون آن دانش از طریق آشنایی با گونههای تاریخی مطرح میشود. در این مرحله خوانش آیکون عمق بیشتری را دربر میگیرد. اما آخرین مرحله این رویکرد اساساً بر پایه شهود و الهامات تالیفی استوار است.

مرحله سوم و پایانی به محقق اجازه میدهد تا به عمیقترین لایه آیکون شناخت پیدا کند .این سطح از شناخت میسر نمیشود مگر اینکه در یک جستوجوی تاریخی بتوان شرایط و وضعیت خلق و رمزگذاری اثر مورد نظر را شناسایی کند. در این مرحله کوشش میشود تا شرایط خلق اثر چنان بازسازی شود که گویی امکان مشاهده خلق دوباره اثر فراهم آمده است.

دین در زمان ساسانیان:

از آن جایی که ساسانیان نسب خود را به کیانیان و گوی ویشتاسب که همان کی گشتاسب است می رساندند و وی آیین بهی زرتشت را پذیرفته بود، ایشان خود را پیرو مزدیسنی - کیش زرتشتی - می دانستند تا آنجا که در دوره آنان آیین زرتشتی دین رسمی آنان گردید.با روی کار آمدن ساسانیان ، اتحاد آتشگاه و دربار شکل گرفت و روحانیون و مغان بر امور مستولی شدند. و اولین حکومت دینی در تاریخ ایران قبل از اسلام شکل گرفت. به سبب توجه شاهان ساسانی به دین زرتشتی به عنوان دین رسمی کشور مقاماتی نوظهور نیز در دربار شکل گرفتند. از جمله موبذان موبذ که رییس موبدان - روحانیون - کشور بودند. و هیربذان هیربذ و مقامات زیر دست آنها.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید