بخشی از مقاله

چکیده

نقد روانشناسانه یکی از مهم ترین و عمیق ترین شیوه هاي نقد ادبی است. از جمله استفاده هایی که نقد ادبی از نقد روانشناسانه می کند مطالعه درباره شخصیت قهرمانان داستان هاست از این رو بسیاري از آثار ادبی زبان فارسی را می توان در حوزه نقد روانشناسانه بررسی کرد . شاهنامه فردوسی از مهم ترین آثار ادبی زبان فارسی است که به دلیل تعدد داستان ها و تنوع در شخصیت قهرمانان و خلق و خوي آنان می تواند در بوته تحلیل هاي روانشناسانه قرار گیرد.

یکی از قصه هاي شاهنامه که در جریان رخدادهاي آن می توان واکنش شخصیت هاي قصه را تحلیل کرد داستان پر ماجراي زال و رودابه است. فردوسی که بعنوان قصه پردازي توانمند در جاي جاي شاهنامه تصاویري زنده از قهرمانان به نمایش گذاشته است ، در داستان زال و رودابه با فراهم آوردن موقعیت هاي تازه ، هنرمندانه واکنش هریک از شخصیت هاي داستان را در مقابل این موقعیت ها به تصویر می کشد. مقاله حاضر واکنش هاي رفتاري شخصیت هاي داستان زال و رودابه بویژه سیندخت را بر اساس لنظریه گروهیِ مورِنول تحلیل می کند .

دید گاه هاي جاکوب مورنو - متولد 1892 رومانی - نسبت به روانشناسانی همچون فروید و یونگ برتري دارد زیرا بیشتر روانشناسان ویژگی هاي شخصیتی افراد را به صورت انفرادي بررسی کرده اند حال آن که مورنو درباره چگونگی ارتباط افراد بویژه ارتباط عاطفی آنان با یکدیگر و تاثیر متقابل گروه و فرد به تحقیق پرداخت بنابراین در شناخت ویژگی هاي رفتاري افراد توفیق بیشتري به دست آورد. مورنو دیدگاه فروید را مبتنی بر این که آدمی تمام عمر اسیر گذشته است مردود می دانست و عقیده داشت انسان در دوران مختلف زندگی قدرت آفرینندگی دارد و نقش هاي مختلفی را ایفا می کند که هرکدام نسبت به نقش هاي پیشین ممکن است با پیروزي یا شکست همراه باشد .

این اصول را می توان در واکنش هایی که از شخصیت هاي داستان زال و رودابه سر می زند بررسی کرد. با توجه به این که داستان زال و رودابه یکی از داستان هاي بلند شاهنامه است که شخصیت هاي متعدد در آن نقش آفرینی می کنند، مقاله حاضر به تحلیل واکنش هاي رفتاري سیندخت بر اساس نظریه مورنو می پردازد و رفتار او را در مقابل دیگر شخصیت ها و نیز در مواجهه با رخدادهاي داستان تحلیل می کند.

مقدمه نقد روانشناسانه از همه انحاء نقد مهم تر و عمیق تر به شمار می آید - زرین کوب،1369،جلد اول : . - 50 این شیوه از نقد حوزه هاي وسیع و کاملا ناشناخته اي را در ادبیات بررسی کرده است و برخی از بهترین تفاسیر درباب آثار پیشرو ادبی جنبه روانشناسانه دارد . نقد روانشناسانه گرایش هاي مختلفی دارد. مثلا گاهی به مطالعه آفریننده اثر هنري می پردازد ، گاهی به مطالعه خود اثر توجه دارد ، گاهی تاثیر اثر ادبی را بر خواننده در نظر دارد و گاهی نیز از کیفیت و چگونگی آفرینش اثر ادبی و تکوین آن بحث می کند - شمیسا، . - 218- 217 : 1381 در بین استفاده هایی که نقد ادبی از شیوه نقد روانشناسی می کند ، مطالعه درباب اشخاص داستان ها و خلق و سرشت قهرمانان از اهمیت خاصی برخوردار است و بررسی هایی که در این زمینه بر مبناي مکتب فروید و مکتب یونگ انجام یافته از بسیاري جهات در خور توجه واقع شده است.

زرین کوب، 1369 ، جلد دوم : . - 747 مثلا ارنست جونز نمایشنامه هملت شکسپیر و نمایشنامه ادیپوس شاه اثر سوفوکلس را با هم مقایسه کرده و نشان می دهد لعقده ادیپوسل که فروید آنرا مطرح کرده بود در هردو اثر تجلی بارز دارد. آلفرد آدلر - 1937-1870 - نیز تحقیقاتی ارائه کرد که در نقد ادبی تاثیر گذاشت. او برخلاف فروید عقاید و ارزش هایی را که انسان درباره خود و دیگران قایل است در احوال نفسانی او موثر می دانست. دیدگاه هاي کارل گوستاو یونگ - 1961-1875 - نیز در نقد ادبی معاصر تاثیر قابل ملاحظه اي داشت. او درباب فائوست گوته و ارتباط آن با احوال روانی نویسنده بررسی هاي جالبی انجام داده است.

همان:. - 695-692 جاکوب مورنو - متولد 1892 رومانی - از جمله روانشناسانی است که دیدگاه هایش نسبت به فروید، یونگ و آدلر برتري دارد زیرا آنها انسان را بیشتر به صورت انفرادي مطالعه کرده اند درحالی که مورنو درباره چگونگی ارتباط افراد به خصوص ارتباط عاطفی آنها با یکدیگر و تاثیر متقابل گروه و فرد به تحقیق پرداخت . مورنو دیدگاه فروید را مبتنی بر این که آدمی تمام عمر اسیر گذشته است مردود می داند و معتقد است انسان در دوران مختلف زندگی آفرینندگی دارد و نقش هاي به خصوصی را ایفا می کند که هرکدام نسبت به نقش هاي پیشین ممکن است قرین پیروزي یا شکست باشد. نظریه مورنو مبتنی بر اصول متعددي است که مهمترین آنها حرکت ارتجالی ، آفرینندگی ، آثار پاینده و فرهنگی و اصل ایفاي نقش است.

- سیاسی ، . - 108 : 1386 این اصول را می توان در بررسی واکنش هایی که در موقعیت هاي تنش زا از قهرمانان داستان زال و رودابه در شاهنامه سر می زند تحلیل کرد. قصه دلدادگی زال و رودابه، حوادث پر فراز و نشیبی که پیامد این دلدادگی است و پایان خوش داستان که به وصال زال و رودابه می انجامد یکی از پرماجراترین قصه هاي شاهنامه است که شخصیت هاي متعددي در آن نقش آفرینی می کنند .

مثلث خانوادگی متشکل از مهراب - پدر - ، سیندخت - مادر - و رودابه - دختر - فعال ترین شخصیت هاي این قصه به شمار می آیند و هریک در مقابل موقعیت هاي پیش آمده به گونه اي خاص واکنش نشان می دهند. قصه از زمانی آغاز می شود که زال براي سرکشی به سرزمین هاي اطراف به کابل می رسد و در مرز کابل خیمه می زند. مهراب شاه کابل پس از دیدار با زال از محاسن او براي همسر و دخترش سخن می گوید و رودابه بی آن که زال را دیده باشد به او دل می بندد. از آن سو ، زال نیز با شنیدن اوصاف رودابه از زبان اطرافیانش دلباخته رودابه می شود. با تلاش رودابه دیداري پنهانی دست می دهد و پیمان وصال میان دو دلداده بسته می شود. چون خبر به سام می رسد او بواسطه پیشگویی منجمان از آینده نیک این وصلت با خبر می شود اما از آنجا که خاندان رودابه از نسل ضحاك است ، خشم منوچهر شاه برانگیخته می شود و فرمان حمله به کابل را صادر می کند.

خبر لشکرکشی منوچهر زمانی به کابل می رسد که مهراب پدر رودابه از ماجراي عشق پنهانی او باخبر شده و تصمیم می گیرد با به قتل رساندن رودابه و سیندخت آتش جنگ ناخواسته با شاه ایران را خاموش کند اما با چاره گري سیندخت صلح و آشتی برقرار می شود و ماجراي پر حادثه زال و رودابه با رضایت سام و منوچهر شاه به پیوند دو دلداده می انجامد.این مقاله واکنش هاي سه عضو خانواده شاه کابل بویژه سیندخت را در برابر موقعیت هاي تنش زا باتوجه به اصول اساسی نظریه مورنو نقد و بررسی می کند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید