بخشی از مقاله

چکیده

هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر آموزش مهارت مدیریت خشم به شیوه شناختی- رفتاری بر سیستم های فعال ساز و بازداری رفتاری در سوء مصرف کنندگان مواد مخدر بود. مطالعه حاضر، پژوهشی آزمایشی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل شامل 186نفر از سوءمصرف کنندگان مواد مخدر مراجعه کننده به کلینیک های ترک اعتیاد شهر لامرد بودند که با روش نمونهگیری تصادفی مبتنی بر ملاک از بین جامعه آماری 30 نفر 15 - نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل - به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند.

گروه آزمایش طی 12 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش مهارت مدیریت خشم قرار گرفتند و با استفاده از پرسشنامه خشم نواکو - 2000 - و پرسشنامه حساسیت به تقویت جکسون - - 2009 مورد ارزیابی قرار گرفته و نتایج با استفاده از آزمون کوواریانس تحلیل شد . نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیری نشان داد بین سیستم های مغزی - رفتاری گروه آزمایش که تحت آموزش مهارت های مدیریت خشم قرار گرفتهاند و گروه کنترل که تحت آموزش قرار نگرفتهاند از نظر میزان سیستم های مغزی -رفتاری تفاوت معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد بین گروه آزمایش و گروه کنترل از نظر سیستم فعالسازی رفتاری - - BAS و سیستم بازداری رفتاری - BIS - تفاوت معناداری وجود دارد.

مقدمه

اعتیاد2 یکی از جدیترین معضلات بشری در سالهای اخیر ویکی از پیچیدهترین پدیدههای انسانی است که پایهها و بنیانهای جامعه انسانی را به تحلیل میبرد و پیشگیری از آن نیازمند به کاربرد نظریههای متعدد در رشتههای علمی مختلف وتکنیکهای متنوع است

مواد عناصر شیمیایی هستند که وقتی فرد آنها را میکَشد، تزریق میکند، مینوشد، استنشاق میکند یا به شکل کپسول میبلعد؛ خلق و رفتار او را تغییر میدهد - هالیجن و یتبورن4، - 2013مؤلّفان. راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی ویراست پنجم - 2013 - 5 سوءمصرف و وابستگی را در آنچه اکنون - اختلال مصرف مواد - 6 نامیده میشود ترکیب کردند. افراد بر مبنای برآورده کردن فقط دو ملاک مورد تشخص قرار میگیرند. ولی مطابق با شدت نشانههای خود درجهبندی میشوند.

متخصصان بالینی اختلالات مصرف مواد را با ارزیابی فرد بر اساس چهار طبقه نشانه تشخیص میدهند: کنترل معیوب اختلال اجتماعی، مصرف مخاطرهآمیز و تغییرات دارویی. آنها بعد تعداد نشانههایی که فرد آشکار میسازد را میشمارند و از این تعداد برای تعیین میزان شدت، از خفیف تا شدید استفاده میکنند

اختلالات مرتبط با مواد طبقهی مجزای داروها را در بر میگیرند: الکل، کافئین ، حشیش، مواد توهم زا - با طبقات مجزا برای فن سایکلیدین1 مواد توهم زای دیگری - مواد استنشاقی، مواد شبه افیونی داروهای آرامبخش، خواب آور و ضد اضطراب، مواد محرک - مواد آمفتامین کوکائین و مواد محرک دیگر - ؛ توتون ؛ و مواد دیگر - نامشخص - . این 10طبقه کاملامجزا هستند

اختلال مصرف مواد مجموعه ای از نشانه های شناختی- رفتاری- فیزیولوژیکی است. که نشان می دهد فرد با وجود مشکلات قابل ملاحظه مرتبط با مواد، مصرف مواد را ادامه می دهد

افراد مبتلا به اختلالات مصرف مواد متحمل دامنه ای از عوارض قابل ملاحظه بر زندگی روزمره خود می شوند. آن ها اغلب تعهدات خود را در محل کار نادیده میگیرند، و تعهدات آنها نسبت به خانه و خانواده رو به تحلیل می رود . علاوه بر اینکه زندگی شغلی و خانوادگی آنها افت می کند ممکن است دست به اقدامات خطرناکی بزنند که شخصا" خطرناک هستند و دیگران را به مخاطره می اندازند، مانند رانندگی یا کار کردن با ماشین آلات، در حالت مسمومیت.

مشکلات قانونی نیز می توانند برای افرادی که مواد را سوء مصرف میکنند ایجاد شوند. امکان دارد که آنها را با اتهامات رفتار تجاوزکارانه یا مختل کننده نیز رو به رو شوند. این اختلالات همچنین مشکلات میان فردی را شامل می شوند که علت آنها این واقعیت است که سوء مصرف مواد و وابستگی به آن، روابط خانواده، دوستان و همکاران را مختل می کند. در موارد شدید تر این اختلالات می توانند به مشکلات سلامتی و حتی مرگ نیز منجر شود

یافتههای بالینی نشان داده است که عوامل گوناگون زیستشناختی، روانشناختی و اجتماعی در شکلگیری اختلال سوءمصرف مواد تأثیر دارند. - بشارت، میر زمانی و پور حسین 1380 ؛ دباغی و همکاران، . - 1386 پیشرفت مطالعات حاکی از وجود زمینههای فیزیولوژیکی بر بروز مشکلات بالینی در فرد گرفتار به سوءمصرف مواد مزمن است.

بنابراین امروزه ورود علوم اعصاب به حوزه شخصیت بهوضوح به چشم میخورد. از پیشگامان این حوزه میتوان به ایوان پاولف ، هانس آیزنک و جفری گری اشاره کرد. نظریه گری یکی ازموثرترین نظریههای زیستشناختی درزمینه شخصیت است که موجب تحقیقات متعددی در فیزیولوژی اعصاب شده است

نظریه عصب -روانشناختی شخصیت جفری گری که تحت عنوان نظریه حساسیت به تقویت 3 - RST - شناختهشده است از آغاز شکلگیری و تقریباً در سه دهه اخیر پیشرفتهای قابلتوجهی داشته و شاهد تغییراتی نیز بوده است

این نظریه شامل سه سیستم مغزی/ رفتاری به شرح ذیل میباشند که عبارتاند از:

-1سیستم فعالسازی رفتاری یا سیستم انگیزشی گرایش - 4 - BAS

-2 سیستم بازداری رفتاری یا سیستم انگیزشی توقف 5 - BIS -

-3 سیستم جنگ/ گریز / انجماد 6 - FFFS -

-1 سیستم فعالسازی رفتاری - - BAS
این سیستم شامل آن نواحی مغز است که حساسیت فرد را به پاداش تحت تأثیر قرار میدهد و باعث میشود که فرد به پاداشهای بالقوه، حساس باشد و برای جستجوی این پاداشها انگیزش پیدا کند. این سیستم عامل واکنشپذیری بالا یا تکان شوری است. گری پایه عصبی سیستم فعالساز را فعالیت دستگاه دوپامینی مزولیمبیک می داند.

-2 سیستم بازداری رفتاری - : - BIS این سیستم شامل آن نواحی از مغز است که حساسیت فرد را نسبت به تنبیه تحت تأثیر قرار می دهد و باعث می شود فرد نسبت به تنبیه بالقوه حساس باشد و از آن اجتناب نماید. این سیستم منجر به اضطراب، بازداری و اجتناب فعل پذیر در پاسخ به نشانه های تنبیه و محرک های جدید می شود و به عنوان سیستم اضطراب شناخته شده است. همچنین این سیستم وظیفه حل تعارض به عهده دارد. از لحاظ عصب شناختی، مجموعه ساخت هایی که کنش های سیستم BIS را بر عهده دارند در قشر اوربیتو فرونتال، دستگاه سپتو هیپوکامپی - SHS - و مدار پاپز قرار دارند.

-3 سیستم جنگ/ گریز/ انجماد - : - FFFS این سیستم که در نسخه تجدید نظر شده نظریه گری ومک ناقتون - 2000 - 1 ، سیستم جنگ/ گریز/ انجماد نامیده می شود در پاسخ به محرک های ناخوشایند شرطی و غیر شرطی، رفتار فرار و اجتناب را فعال می سازد و هیجان ترس را به آن نسبت می دهند. پاسخ این سیستم در شرایطی که جنگ یا گریز امکان نداشته باشد به صورت عدم تحرک - انجماد - خواهد بود. این سیستم از لحاظ ساختاری بیشتر از طریق بادامه و ساخت های هیپو کامپ تعدیل می شود - باقری،. - 1392 مطالعات متعددی که تاکنون در زمینه ارتباط سوءمصرف مواد با هیجانات و سیستم های پاداش مغزصورت گرفته نشان می دهد که مصرف مواد اغلب با سیستم های پاداش دهنده مغزی و هیجانات ارتباط دارد.

هیجانها پدیدههایی ذهنی زیستی، هدفمند و اجتماعی هستند. پدیده هایی فطری که در افراد مختلف در شرایط یکسانی بروز می کنند و تأثیر پذیری زیادی از شرایط فرهنگی و یادگیری ندارندو پاسخ های فیزیولوژیک مشخصی را فرا می خوانند

یکی از هیجان هایی که در زندگی همه ی افراد نقش مهم و مؤثری دارد، هیجان خشم است. خشم نوعی از هیجان است که اغلب بر اثر واکنش شخص نسبت به رفتارهای نامناسب دیگران بروز می کند. خشم ممکن است از یک رنجش و ناراحتی زودگذر تا یک عصبانیت تمام عیار گسترش یابد. اما در هر حال پدیده ای کاملا طبیعی است و مانند سایر احساسات و هیجان ها نشانه ی سلامت، تندرستی و عواطف انسانی است. خشم ممکن است ناشی از عوامل درونی مثل افکار و عقاید غیر منطقی، توقعات نابجا و احساس ناکامی و یا عوامل بیرونی مثل خیانت در امانت، مورد بی اعتنایی قرار گرفتن، ملاحظه نکردن دیگران، مورد توهین و تجاوز واقع شدن باشد

بررسی آمار وگزارش ها نشان می دهد که در چند دهه اخیر، خشم و پرخاشگری افزایش یافته است و شواهد تجربی زیادی آثار مخرب خشم را در روابط انسانی نشان داده اند - ویتلی4 و همکاران ، - 2009 و همچنین مشخص شده است که خشم وتکانشگری یکی از وجه مشخصه های انواع اعتیاد است

خشم وکنترل آن یکی از جدی ترین حوزه های کنترل مصرف مواد وپیشگیری از عود شناخته شده است نقش قدرت خشم در کنترل افکار و رفتار آدمی بسیار زیاد است و به همین علت توانمند شدن ما در مقابله با آن انرژی و زمان می شود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید