بخشی از مقاله
چکیده
در حال حاضر پدیده طلاق به عنوان یکی از بحران های اساسی در جامعه به حساب می آید که پیامدها و آثار زیان بار زیادی را بر خانواده و هم چنین جامعه تحمیل می کند. به بیان دیگر افزایش شمار طلاق در جامعه علاوه بر اینکه خانواده ها را به طور مستقیم درگیر مسائل و حاشییه های مربوط به آن می کند، در وهله دیگر اثرات اجتماعی ناگواری را نیز به دنبال دارد. از جمله این اثرات می توان به وجود بچه های طلاق و برخوردار از کمبود محبت و عاطفه که پتانسیل زیادی برای بزهکاری دارند می باشند.
بنابراین ضروری است که پدیده طلاق به طور جدی مورد توجه قرار گرفته و با دقت فراوان عوامل موثر بر این پدیده مورد تحلیل و ارزیابی قرار گیرد. از جمله عوامل اساسی که در این زمینه باید مورد توجه قرار گیرد، عوامل اجتماعی موثر بر طالق یا همان نگاه جامعه شناساه به این پیده می باشد، که پژوهش حاضر در صدد پرداختن به این عوامل می باشد. بنابراین با توجه به اهمیت و ض رورت پرداختن به پدیده طلاق در جامعه ، پژوهش حاضر با استفاده از روش فراتحلیل و همچنین مرور و مطالعه اسناد کتابخانه ای به تحلیل و بررسی عوامل موثر بر پدیده طلاق با تاکید بر نظریه های اجتماعی پرداخته است.
مقدمه
خانواده به لحاظ قدمت، ابتدایی ترین و از لحاظ گستردگی، جهانشمول ترین نهاد اجتماعی است .روابط مناسب در جامعه بر اساس روابط مناسب در خانواده شکل می گیرد و هر اندازه روابط درون خانواده مناسب تر باشد، خانواده و به تبع آن جامعه از ثبات و استحکام بیشتری برخوردار است
به بیان دیگر خانواده بنیادی ترین و اصلی ترین تشکل اجتماعی است. دستیابی به جامعه سالم در گروه سلامت خانواده و تحقق خانواده سالم مشروط به برخورداری افراد آن از سلامت روانی و داشتن ارتباط مطلوب با یکدیگر است - سادوک و سادوک،. - 2003 بنابراین صاحب نظران معتقدند خانواده از نخستین نظام های نهادی عمومی و جهانی است که برای رفع نیازمندی های حیاتی و عاطفی انسان و بقای جامعه ضرورت تام دارد از این رو در حال حاضر هیچ جامعه ای بدون داشتن خانواده های سالم نمی تواند ادعای سلامت کند و هیچ یک از آسیب های اجتماعی بی تأثیر از خانواده پدید نیامده اند
یکی از مهم ترین آسیب های خانوادگی طلاق است. طلاق در زمان حاضر به تدریج به بحرانی تبدیل شده که کانون خانواده را تحت شعاع قرار می دهد و به دنبال آن مشکلات متعددی از لحاظ اقتصادی، اجتماعی وروانی برای خانواده ها به خصوص برای فرزندان به وجود می آورد. براساس مطالعات جامعه شناختی، مشکلات اشتغال و بیکاری، فقر اقتصادی، اختلاف سطح تحصیلات، نحوه جامعه پذیری، عدم شناخت مرد و زن از خواسته ها و تمایلات یکدیگر از جمله عوامل مهم در وقوع درخواست طلاق به شمار می رود. اما به زعم بسیاری از کارشناسان گذر از جامعه سنتی به مدرن، افزایش تمایل زنان برای دست یافتن به حقوق خود و کم اعتنایی مردان به این حقوق، سبب درخواست طلاق و افزایش آمار آن شده است. با این حال درخواست طلاق پیامدهای روحی و روانی هم برای کودکان و هم برای خود والدین دارد
از طرف دیگر اگرچه طلاق از نظراجتماعی یک آسیب به حساب می آید و از عوامل گسیختگی و از هم پاشیدگی کانون خانواده است،ولی به علل مختلفی همه ازدواج ها دوام ندارند و برخی به طلاق ختم می شوند. از این رو، برای پیشگیری ازوقوع طلاق و کاهش آن در جامعه، باید عوامل مؤثر در گرایش به طلاق را شناسایی و برای حذف یا کمرنگ کردن این عوامل تلاش نمود
به بیان دیگر طلاق یکی از انواع گسیختگی خانواده است که می تواند در چهارچوب جامعه شناسی خانواده مورد بررسی قرار گیرد؛ اما در عین حال از جمله مباحث اجتماعی است که در سایر پدیده های آسیب شناختی انعکاسی بارز دارد. به دلیل رابطه آن با اعتیاد، جرم و بزهکاری، می توان در چهارچوب جامعه شناسی انحرافات و یا جامعه شناسی مسائل و مشکلات اجتماعی بدان پرداخت
در همین رابطه جامعه ایران جامعه ای است که بی شک در حال تجربه روندهای نوسازی است جنگ میان سنت و مدرنیته چندی است آغاز شده است این گسست - البته نه گسست کامل - از سنت و بازخوانی مدرن از جهان، دارای تبعاتی بی شمار است. تبعاتی آنومیک که در سطح خانواده می توان به آن اشاره کرد، فرار دختران، روسپی گری و مهم تر از اینها جدایی زن و شوهر و طالق و به تبع آن مشکلاتی است که برای خانواده های تک والدینی روی می دهد بنابراین ضروری است که مساله طلاق به طور جدی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته و عوامل موثر بر آن نیز مورد تحیق و ارزیابی قرار گیرد. در همین رابطه پژوهش حاضر به بررسی عوامل موثر بر پدیده طلاق با تاکید بر نظریه های اجتماعی پرداخته است.
طلاق؛تعاریف و مفاهیم و مرتبط
جامعه شناسان معمولاً مسأله اجتماعی را وضعیت اظهار شده ای می دانند که با ارزش های شمار مهمی از مردم مغایرت دارد و معتقدند که برای تغییر آن وضعیت باید اقدام شود. در اینجا وضعیت اظهار شده آن وضعیتی است که گفته می شود از طرف مردم در صحبتها یا در پوشش رسانها وجود دارد، این ادعا لزوماً نباید درست باشد
متاسفانه آمار طلاق در تمام کشورها و همچنین کشور ما رو به افزایش بوده و زنگ خطر را به صدا درآورده است. ازدواج پیمان مقدسی است که از طریق آن خانواده تشکیل می گردد و تقریباً از ابتدای زندگی انسان در تمام زمانها و مکانها در میان اقوام، ملل و جوامع وجود داشته و بیشتر ادیان آن را مورد تاکید قرار داده اند و آن را یک پیوند مطلوب انسانی دانسته که به زندگی افراد معنا می بخشد. از طریق ازدواج و تشکیل خانواده نیازهای جسمانی، روانی، عاطفی، اجتماعی و فرهنگی تامین می شود
در حالی که امروز بیشتر ازدواج ها با عشق صورت می گیرد و هر دو طرف قصد دارند، به یکدیگر و تعهداتشان در مقابل هم احترام بگذارند. اما در طول زمان مسائلی پیش می آید که می تواند به جدایی یا یک زندگی مشترک بدون احساس عشق و همراه با تعارض و ناسازگاری منجر شود و علیرغم کوشش های همسران بیشتر به خاطر بچه های خود و برای نرسیدن به مرحله جدایی، بسیاری از پیوندهای زناشویی به طلاق رسمی و درصد بالایی از مابقی به طلاق عاطفی منتهی می شود
"طالق“ در لغت، به معنای رها کردن و آزاد کردن و در اصطالح، به معنای ”ازاله قیدالنکاح بصیغه مخصوصه "است؛ یعنی گسستن پیوند ازدواج با لفظی مخصوص
طلاق نوعی گسست و جدایی و اخلال در بنیان های اساسی خانواده است بطوریکه کارکرد خانواده را مختل و آسیب های اساسی به آن وارد می سازد، طلاق یک پدیده روانشناختی است؛ چرا که بر تعادل روانی فرزندان و بستگان خانواده به شدت تأثیر می گذارد .همچنین یک پدیده جمعیت شناختی است؛ چون بر ترکیب جمعیتی و ساختار آن اثر می گذارد . از سوی دیگر، طلاق یک پدیده اجتماعی است؛ به این معنا که علل و زمینه های اجتماعی موجود و به طور کلی، ساختار جامعه میتواند سبب از هم گسیختگی خانواده شود
طلاق هم می تواند صورت آشکار و رسمی به خود گیرد که طی آن خانواده فرو می پاشد و هم می تواند صورت پنهان به خود گیرد که در نتیجه آن، خانواده صرفا ساختار بیرونیاش حفظ می شود ولی در واقع از درون تهی می باشد، در این حالت، زوجین بنا به ضرورت و اجبار با همدیگر زندگی میکنند ولی روابط عاطفی سازنده و مناسبی ندارند. طلاق رسمی به معنای طلاق عاطفی است یعنی پیش درآمد طلاق رسمی و قانونی، همیشه طالق عاطفی است
به بیان دیگر طلاق ها را می توان به دو دسته کلی تقسیم کرد:
➢ طلاق آشکار: به طلاقی گفته می شود که زوجین با مراجعه به دادگاه به طور رسمی از یکدیگر جدا شده و سند ازدواج خود را باطل کرده باشند .
➢ طلاق پنهان: طلاق هایی هستند که از همه نظر ویژگیهای طلاق های نوع اول را دارند، ولی به دلیل وجود موانع فرهنگی، ارزشی، معنوی، موقعیتی و قانونی خاص آشکار نمی شوند. در واقع این گونه طلاق ها بدون ابطال ازدواج اتفاق می افتند. در این نوع طلاق ، زوجین فقط زیر یک سقف زندگی میکنند، در حالی که سایر ارتباط های بین آنها یا کاملا قطع شده و یا بدون میل و رضایت است. زوجین مبتلا ممکن است سال ها در زیر یک سقف با حداقل ارتباط - حتی ارتباط های کلامی - بهترین ایام عمر خود را تلف کنند. به این نوع طلاق ها، طلاق عاطفی می گویند
به طور کلی پل بوهانون عمده انواع جدایی ها را که در فرآیند طلاق پیش می آید، چنین برمی شمرد: طلاق عاطفی، طلاق قانونی، طلاق روانی،طلاق اقتصادی و طلاق اجتماعی
از طرف دیگرانقلاب طلاق توافقی، ازدواج را با ابطال ساده و کم هزینه صیغه ازدواج به عنوان یک پیوند نامعتبر و نا مناسب میان افراد مطرح کرده است. به هر طریق پیشرفت های تکنولوژی برای تأمین خانواده ، توسعه و رفاه مناطق و افزایش منابع اقتصادی در دسترس برای زنان، از میزان وابستگی آنان به مردان برای حمایت های خود و فرزندانشان کاسته و این روند منجر به تجزیه نهاد ازدواج شده است ، خواه ناخواه این تغییرات، پتانسیل هایی برای تغییر نقش نهاد ازدواج در جوامع دارند که هنوز کاملا قابل پیش بینی نیست. تغییرات اخیر حاکی از کاهش نرخ ازدواج در بسیاری از کشورها ا ست و نیز چالش ها و تغییرات عمیق هب وجود آمده در این نهاد - ازدواج - در واقع از مسائل بسیار جدی در جوامع محسوب می شود
عوامل موثر بر طلاق
در دهه های اخیر خانواده به خصوص خانواده ایرانی با چالش هایی روبرو شده است . از جمله این چالش ها، تغییر نقش و جایگاه زنان، کاهش میزان ازدواج، افزایش میزان طلاق ، تغییر نگاه به نقش همسر، تغییر مرکزیت تصمیم گیری در خانواده و ... که به مجموعه ای از مسایل پیچیده انجامیده و سرمایه اجتماعی خانواده ها را تحت شعاع خود قرار داده است. تغییرات خانواده در جامعه ایران به دلیل نفوذ پیامدهای منفی مدرنیته، نگرانی هایی را برای کارشناسان در این حوزه به وجود آورده است. مهم ترین دلیل این وضعیت، تحولات و دگرگونی هایی است که مرور زمان در تمامی ابعاد و زوایای ساختی-کارکردی خانواده به خصوص در سرمایه اجتماعی خانواده ایرانی ایجاد گردیده است. بی تردید دامنه ی فروپاشی نهاد خانواده و مسله طلاق می تواند به گسترش آسیب های اجتماعی منجر شود
ناسازگاری زناشویی پدیده پیچیده ای است که دارای عوامل گوناگون می باشد، پس با یک نظریه و دیدگاه خاص نمی توان آن را تبیین کرد
عوامل موثر بر طلاق در میان زوجین ایرانی را بدین شرح توضیح داده اند:
➢ عوامل روانی: عدم تفاهم و سازش، عدم تامین نیازهای روانی، مشکلات شخصیتی، بداخلاقی، مشکلات روانی،خساست، عدم تمکین، مشکل با فرزندان، عدم احساس مسولیت و تعصب.
➢ عوامل فرهنگی و اجتماعی: مداخلات خانئادگی، تفاوت های فرهنگی، اختلاف تحصیلی،تفاوت های اجتماعی، اختلاف سنی، شاغل بودن زن و مداخلات خانوادگی.
➢ عوامل ازدواج مجدد: ازدواج موقت، ازدواج دوم
➢ عوامل جنسی: مشکلات جنسی، عدم تامین نیازهای جنسی، تهمت و افترا، روابط نامشروع، خیانت.
➢ عوامل اقتصادی: عدم نامین نیازهای رفاهی، مشکلات اقتصادی، عدم پرداخت نفقه، مشکلات شغلی شوهر
➢ عوامل خشونت: خشونت روانی، بدرفتاری، خشونت فیزیکی، تخریب اموال
➢ عوامل جسمی: ناباروری، بیماری های جسمی
➢ عوامل اعتیادی: اعتیاد، الکل