بخشی از مقاله
چکیده
هدف بررسی حاضر تبیین شاخص های سالخوردگی جمعیت ایران از جمله میانه سنی، نسبت وابستگی، حمایت بالقوه ، نسبت های کهنسالی با تاکید بر جنس با استفاده از داده های سرشماری سال 1390 می باشد. همچنین عوامل موثر بر شاخص های سالخوردگی جمعیت مورد بررسی قرار گرفت. این بررسی با استفاده از روش اسنادی داده های سرشماری عمومی نفوس و مسکن مورد بررسی قرار گرفته است.
نتایج بررسی حاکی از آن است که هرقدر به سالهای اخیر نزدیک می شویم از سهم جمعیت جوان کاسته شده و بر تعداد و نسبت سالخوردگان افزوده می شود. میانه سنی جمعیت در سال 2000 برای ایران 21.3 سال بوده که پیش بینی می شود در سال 2050 به 34 سال افزایش یابد. علاوه بر آن تفاوت قابل ملاحظه ای بین شاخص های سالخوردگی زنان و مردان مشاهده می شود که مهمترین علت آن زنانه شدن جمعیت سالخورده است.
در این بین نسبت وابستگی سالمندان در سرشماری سال 1390 با اندکی افزایش در هر دو جنس مواجه بوده که در مقابل نسبت وابستگی کم سالان در هر دو جنس کاهش اساسی داشته است. نسبت وابستگی کم سالان مرد 33.5 و کم سالان زن 32.3 است، در حالی که نسبت وابستگی سالخوردگان زن 8.1 و سالخوردگان مرد 8.0 است. نسبت وابستگی سالخوردگان زن اندکی بالاتر از سالخوردگان مرد است، که این مساله پیامد گذار در ساختار سنی ایران از جوانی به سالخوردگی را نشان می دهد. نکته قابل توجه آن است که در آینده نه چندان دور کشور ایران با افزایش نسبت وابستگی سالمندان ، بویژه افزایش زنان سالخورده مواجه خواهد شد. که بسته به نیازهای دوران سالخوردگی به لزوم توجه و سیاست گذاری های دولت را طلب می کند.
مقدمه
یکی از موضوعات مهم جمعیتی که توجه بسیاری از جمعیت شناسان را به خود جلب کرده است، سالخوردگی جمعیت میباشد. با آنکه سالخوردگی افراد همواره وجود داشته است، اما تنها در دوران کنونی است که سالخوردگی جمعیت تجربه شده یا خواهد شد. بسیاری از کشورهای توسعهیافته، امروزه ساخت جمعیتی سالخوردهای دارند، در حالیکه برخی کشورهای در حال توسعه، در آستانه ورود به مرحله سالخوردگی جمعیت میباشند و البته بسیاری از این کشورها هنوز ساخت جمعیتی بسیار جوانی دارند.
با این همه، در فرایند انتقال جمعیت انتظار میرود که این کشورها هم چنین فرایندی را طی نمایند - ضرغامی، . - 1390 به بیانی دیگر، سالخوردگی جمعیت، پدیده فراگیری است که همه کشورها را با شدت و ضعف فرا خواهد گرفت. سالخوردگی جمعیت بیش از هر چیز معلول و محصول دو عامل جمعیتشناختی و تغییرات آنها میباشد. اول؛ کاهش باروری و تداوم آن در یک دوره نسبتا طولانی و دوم؛ کاهش مرگ و میر و افزایش امید زندگی. در کنار آنها، عامل سوم تغییرات جمعیت یعنی مهاجرت هم میتواند در تشدید یا تخفیف روند سالخوردگی جمعیت نقش داشته باشد. به این ترتیب، باید سالخوردگی جمعیت را که در آن بخش قابل توجهی از جمعیت سالمند هستند از سالخوردگی افراد تفکیک نمود.
سالخوردگی جمعیت یک ویژگی توزیع سنی است - سوانسون و سیگل، . - 160 : 2004 با استفاده از نظریه انتقال جمعیت میتوان به درک فرایند سالخوردگی یک جمعیت دست یافت. به طور ساده، نظریه انتقال جمعیت به گذار یک جمعیت از تعادل اولیه که مرگ و میر و باروری در سطحی بالا و نزدیک به همدیگر قرار دارند، به تعادلی دیگر که در آن باز هم مرگ و میر نزدیک به یکدیگر اما در سطحی پایین است، اشاره میکند. برای این تغییرات 5 مرحله را متصور شده اند.
مرحله اول، همان تعادل اولیه است. مرحله دوم با کاهش مرگ و میر و ثبات باروری همراه است. در مرحله سوم، کاهش باروری هم اتفاق میافتد اما کاهش مرگ و میر نیز همچنان ادامه دارد. نتیجه این دو مرحله، رشد سریع جمعیت است. مرحله چهارم یا تعادل دوم، زمینه را برای سالخورده شدن جامعه فراهم میکند. با توجه به پایین بودن سطح باروری و مرگ و میر، جمعیت زیاد حاصل از تغییرات دو مرحله قبلی انتقال، به سنین بالاتر میرسند و تغییراتی را در ساخت سنی جامعه ایجاد مینمایند. مرحله پنجمی که برای انتقال در نظر میگیرند، در اصل محصول سالخوردگی جمعیت است. در این مرحله، میزانهای مرگ و میر از میزانهای باروری فزونی یافته، رشد جمعیت منفی میشود. برخی از کشورهای توسعهیافته اکنون در این مرحله قرار دارند.