بخشی از مقاله

چکیده:

مقالهی حاضر با هدف بررسی، تحلیل و نقد واژههای مترادف تربیت در ادبیات تربیتی معاصر صورت پذیرفته است. در این مقاله هفت واژه که معمولاً به جای واژهی تربیت مورد استعمال قرار میگیرند مورد بررسی و واکاوی قرار گرفته و نقد شدهاند تببین شده است. این واژگان عبارتاند از: پرورش, آموزش, تعلیم ,عادت دادن,تغییر, رشد, و هدایت کردن. در بین این واژهها، واژهی هدایت کردن میتواند مفهوم رساتری برای تعلیم و تربیت باشد. این تحقیق از نوع تحقیق بنیادی و روش توصیفی تحلیلی بوده و از روش نمونههای فیشبرداری جهت جمعآوری اطلاعات استفاده شده است.

مقدمه

تربیت از جمله اموری است که نقش اصلی و اساسی در زندگی انسان ایفا میکند و به نحوی سعادت و شقاوت زندگی انسان بدان وابسته است. بهوسیلهی تربیت است که انسان ساخته میشود؛ بهوسیلهی تربیت است که انسان راه کمال در پیش گرفته و متعالی میشود و در واقع تربیت است که حقیقت وجودی انسان را نمایان کرده و مس وجود انسان را به طلا مبدل میکند. از اینرو بحث تربیت مورد توجه اندیشمندان، فلاسفه، شعرا، دانشمندان، نویسندگان و حتی مردم عادی بوده است.

و اما تا ندانیم تربیت چیست، هدف از تربیت را نمیتوانیم دریابیم و تا زمانیکه مقصودمان از تربیت مشخص نباشد نخواهیم توانست در پی اتخاذ روشهای صحیح تربیتی باشیم. و اما تربیت به چه معنا است؟ آیا تربیت انباشتن ذهن متربی از دانستنیها است؟ آیا تربیت تسریع در رشد است؟ آیا تربیت همنوا شدن با طبیعت است؟ آیا تربیت از قوه به فعل درآوردن استعدادهای درونی متربی است؟ آیا تربیت دخالت در طبیعت جهت بالا کشیدن متربی است؟ آیا تربیت جامعپذیر نمودن متربی و سوق دادن وی در راستای هنجارهای اجتماعی است؟ آیا تربیت درگیر نمودن متربی با چالشهایی است که خود در طول رشد و تکامل با آنها مواجه میشود و در گیر و دار این عدم تعادل وی را نظاره کردن و به صورت غیر مستقیم راهبری نمودن است؟ و آیا تربیت هیچ کدام از این موارد را شامل نمیشود و خود مفهومی ورای این موارد است و یا اینکه میتواند همهی آنها را شامل شود؟

این سؤالها و دهها سؤال دیگر از این دست مطرح میشود که پاسخ به آنها میتواند ما را در ارائهی تعریف درستی از واژهی تربیت یاری دهد. در حقیقت سخن گفتن در باب تربیت آسان نیست، با این وجود هر کسی به اقتضای حال خویش میخواهد در این عرصه ورود کرده و اظهار نظر نماید و نظر اختصاصی خویش را به عنوان تنها نظریهی متقن در باب تعلیم و تربیت بداند و نتیجه بگیرد که تربیت همان است که او میگوید؛ لکن آنان که در ژرفای این واژهی عمیق بیشتر تأمل میکنند، محتاطانه و با ظرافت بیشتری لب به سخن میگشایند و در این زمینه قلمفرسایی میکنند.

بنابراین با توجه به این بحث نمایان میشود که واژهی تربیت از جمله واژگانی است که مورد چالش جدی بوده زیرا هرکس از این واژه استنباطی دارد که خاص خود او است و آن را از یک بعد و جنبهی خاص مورد توجه قرار داده و نظراتی را تحت عنوان تربیت ابراز کرده است. بنابراین با کاوش و بررسی این بحث میتوان نتیجه گرفت که بسیاری از مفاهیمی که دیگران تحت عنوان تربیت ذکر کردهاند تربیت نیستند بلکه شبهتربیتاند.

یا به تعبیری قسمتی از فرآیند تربیت را تحت پوشش قرار میدهند و نمیتوان از آن به عنوان تعبیر جامعی از تربیت یاد کرد پس برای جلوگیری از خلط مبحث باید عناوینی که تحت عنوان تربیت ذکر شدهاند مورد واکاوی و بحث و بررسی قرار گیرند تا تربیت صحیح از شبه تربیت متمایز شود و به اشتباه یک نمود یا یک جنبه و حتی واژهای اشتباه را جایگزین واژهی تربیت نکنیم. بنابراین به یک مطالعهی همه جانبه نیاز داریم تا تربیت صحیح از شبه تربیت متمایز شود و از خطاهایی که دیگران در این راه مرتکب شدهاند در امان بمانیم. بنابراین ما در این نوشتار مترادفهایی که برای تربیت ذکر شدهاند را یکییکی بررسی میکنیم تا سره از ناسره مشخص، و معنی اصلی تربیت واقعی نمودار شود.

واژههای مترادف تربیت

همانطور که اشاره شد واژهی تربیت همواره ذهن اندیشمندان را به خود مشغول داشته و هرکسی در این راستا با توجه به فضای فکری حاکم بر جامعه و زاویهی دیدش در مورد انسان بعد یا ابعادی از وجود وی را مورد توجه قرار داده و بر آن اساس تعریفی از تربیت را ارائه داده است که این تعاریف میتواند قسمتی از ابعاد وجودی انسان را تحت پوشش قرار دهد یا اینکه مرحلهای از مراحل رشد جسمی و روحی انسان را در بر گیرد نه تمام مراحل و ابعاد وجودی او را؛ در صورتی که تربیت واژهای جامع بوده که تمام ابعاد وجودی انسان را در بر گرفته و از هیچ وجهی از وجوه یا از هیچ مرحلهای از مراحل رشد غفلت نورزیده و شامل همهی ابعاد وجودی و مراحل رشد انسان است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید