بخشی از مقاله

چکیده

یزدگردیکم 399-420 - م - با پرهیز از ایجاد فضای جنگ و ستیز میان ایران و روم و پایان دادن به آزار و اذیت اقلیت های نازردشتی همچون یهودیان و مسیحیان و حمایت از آنها، ناخشنودی موبدان، بزرگان و نجبا را برانگیخت. به همین دلیل در سنت تاریخنگاری ساسانیان که بازتاب عقاید روحانیون زردشتی می باشد، یزدگرد چهره ای ستمگر و خشن دارد. از سوی دیگر د منابع مسیحی او را پادشاهی مهربان که هرگز علیه رومیان جنگ به راه نینداخت می دانند. و از آن مهمتر یزدگرد را شاهی مسیحی دوست و کنستانتین دیگر می خوانند. همچنین منابع یهودی از یزدگرد با نام کورش دیگر یاد میکنند. در این جستار کوشش خواهد شد که چهره ی یزدگرد از دیدگاه زردشتیان، مسیحیان و یهودیان مورد بررسی قرار گیرد.

مقدمه

در دوره ی یزدگردیکم 399-420 - م - ، شاهد نگرش و رفتار ایدئولوژیکی تازهای با اقلیتهای شاهنشاهی هستیم. این شهریار ساسانی با ویژگی و سیاستهایی چون نزدیکتر شدن به روم و پایان دادن به آزار و اذیت مسیحیان و یهودیان و پرهیز از ایجاد فضای جنگ و ستیز میان ایران و روم، شناخته میشود. بیشک این بردباری دینی و شکیبایی مذهبی یزدگرد ناخشنودی موبدان و بزرگان را برمیانگیخت. گزارشهای ایرانی و عربی که مأخوذ از عقاید روحانیون زردشتی و اعیان و نجبا میباشد، او را پادشاهی ستمگر و گناهکار میخوانند. از سوی دیگر در منابع یهودی و مسیحی، یزدگرد چهرهای نیکو و صلح جو دارد.

تا جایی که نگارنده مطالعه نموده کتاب یا مستقلی در این زمینه وجود ندارد بلکه در ضمن کتابهایی که در تاریخ ساسانیان نگاشته شده اشارههایی شده است. ایران در زمان ساسانیان نوشتهی کریستینسن، تاریخ باستانی ایران نوشتهی ریچارد نلسون فرای، ایران از آغاز تا اسلام نوشتهی رومن گیرشمن، مبانی تاریخ ساسانیان نوشتهی کلاووس شیپمان، تمدن ایران ساسانی نوشتهی ولادیمیر گریگیوریویچ لوکونین، روم و ایران دو قدرت در کشاکش و همزیستی نوشتهی انگلبرت وینتر و بئاته دیگناس، تاریخ کلیسای قدیم در امپراطوری روم و ایران نوشتهی ویلیام مک الوی میلر، ایرانیان و عربها در زمان ساسانیان نوشتهی تئودور نولدکه، ایران باستان نوشتهی حسن پیرنیا، تاریخ سیاسی ساسانیان نوشتهی محمد جواد مشکور، تاریخ مردم ایران؛ ایران قبل از اسلام نوشتهی عبدالحسین زرینکوب، هزارههای گمشده نوشتهی پرویز رجبی، تاریخ ساسانیان نوشتهی علیرضا شاپورشهبازی.

گذشته از این کتابها که آگاهیهای پراکندهای به دست میدهند. گئو ویدن گرن در مقالهای به نام »جایگاه یهودیان در شاهنشاهی ساسانیان«، پرداخته است که به روابط نیکوی یزدگرد و یهودیان اشاره میکند. جئوفری گریترکس و جاناتان بردیل نیز در مقالهی »آنتیوخوس پریستیوس: خواجهای ایرانی در دربار تئودوسیوسدوم« که به  فرزندخواندگی تئودوسیوسدوم از سوی یزدگردیکم و روابط دوستانهی این شهریار ساسانی با امپراطوریروم و همچنین آگاهی در مورد آنتیوخوس ارائه میدهد. اسکات مک دوناف نیز مقالهای به نام » یک دومین کنستانین؛ یزدگرد پادشاه ساسانی در تاریخ و تاریخنگاری مسیحی« که به دیدگاه مسیحیان دربارهی یزدگردیکم پرداخته است.

همچنین سه مقاله به زبان فارسی، آمنون نتصر در مقالهی »شاهان ساسانی در تلمود شاپوراول، شاپوردوم و یزدگرداول«، که اشارهای کوتاه به یزدگرد کرده است و در آن از یزدگرد چهرهای مثبت ارائه میدهد. تورج دریایی در مقالهی » تاریخ، حماسه و سکه شناسی: بررسی واژهی رام-شهر، لقب یزدگردیکم«، که فقط به معنای لقب رامشهر در سکههاییزدگرد اشاره کرده است. شهرام جلیلیان مقاله ای به نام » سه چهره یک پادشاه؛ گناهکار، پیروزمند و نیک، یا کوروشِ دیگر«، که به بررسی این شهریار ساسانی پرداخته است.

یزدگردیکم

در گزارشهای ایرانی و عربی یزدگردیکم را پسر شاپوردوم - طبری، - 1352 ، شاپورسوم - بلعمی،1392؛ تجارب الامم فی اخبار ملوک العرب و العجم،1372؛ دینوری، - 1381، یزدگرد پسر شاپور - مسعودی،1365؛ همو،1382؛ یعقوبی،1342؛ بیرونی، 1364؛ - Cameron,1970 مینامند.

طبری در یک گزارش یزدگرد را پسر بهرام کرمانشاه مینامد و در گزارش دیگر میگوید به گفتهی ایرانیان وی برادر بهرام کرمانشاه بوده است. به عقیدهی شاپور شهبازی، از همین روایت آشکار میشود که هنگامی-که نسب بهرامچهارم را » پسر شاپور« مینوشتهاند، منظورشان» شاپوردوم« بوده است، نه شاپورسوم اما نولدکه یادآور میشود که در کارنامهی مجمع اسقفان سلوکیه - یعنی کارنامهی رسمی مجمعی از رئیسان کلیسای مسیحی در ایران که به فرمان خود یزدگرد بوده است - ، یزدگرد پسر بهرامچهارم نامیده شده است. که البته این گزارش نیز مبهم است در دیگر گزارشها به اشتباه وی را پسر بهرام چهارم میخوانند

روابط یزدگرد و روم

در دوران حکمرانی یزدگردیکم، اوضاع روم بسیار آشفته بود وقبایل وحشی استروگوتها1 از هر سو به آن کشور حمله می-کردند. در سال 386 تا388 قبایل ژرمنی استروگت وفرانک2 سرزمین روم را از سمت شمال مورد تاخت وتاز قرار دادند

در سال 395 میلادی جنگاوران گتی از سرحدات روم گذشته، در آن کشور به فرماندهی آلاریک3 بنای تاختوتاز گذاردند. این قبایل در شرق اروپا نفوذ کرده،یونان، کرنت4،آرگوس و اسپارت را ویران کردند واز سواحل دریای آدریاتیک به سوی ایتالیا سرازیر شدند. پادشاهان روم در این زمان آرکادیوس - 377-408م - ، امپراطور روم شرقی وهونوریوس - 393-423م - ،امپراطور روم غربی که پادشاهان ضعیفالنفس وکم جرأت بودند که به جای اینکه در مقابل باهم متحد شوند، غالباً با یکدیگر اختلاف داشتند. باید گفت یزدگردیکم که شاهنشاهی مقتدر وبا اراده بود،جنگ را دوست نداشت

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید