بخشی از مقاله
چکیده
در طول تاریخ، اغلب حکومت هایی که در شبه جزیره عربستان بر سر کار آمده اند، ارتباط حاکم با مردم را همچون رابطه ارباب و رعیتی تعریف کرده اند و به خاطر استمرار قدرت و حفظ جایگاه خویش کمترین حق را برای شهروندان - رعیت ها - قائل نبودند. به طور کلی می توان گفت که فرهنگ سیاسی مردم عربستان، فرهنگ سیاسی محدود بوده است ولی با تحولاتی که در دهه های1970و 1990 روی داد، جامعه عربستان به سمت فرهنگ سیاسی تبعی رفت. در این نوشتار نگارنده با توجه به اینکه تا امروز پژوهش های مناسبی در مورد فرهنگ سیاسی مردم عربستان، در ایران انجام نشده است، بر آن است که تأثیر تحولات منطقه ای را بر فرهنگ سیاسی مردم عربستان سعودی با استفاده از الگوی آلموند و همکارانش بررسی کند. فرضیه پژوهش حاضر این است که تحولاتی که در دهه های 1970و 1990 و سال 2003 در منطقه روی داد باعث تغییر سریع قیمت نفت شد که به خاطر رانتیر بودن دولت عربستان تغییرات وسیع اقتصادی و اجتماعی را در پی داشت و در نهایت موجب تغییر فرهنگ سیاسی مردم عربستان از سطح محدود به تبعی شده است.
واژههای کلیدی: عربستان، فرهنگ سیاسی، فرهنگ سیاسی تبعی، فرهنگ سیاسی محدود، دولت رانتیر، 11سپتامبر، دهه 1990
مقدمه
پیدایش مفهوم فرهنگ سیاسی، در ادبیات علوم سیاسی واجتماعی، مرهون پژوهش های رفتارگرایانه برخی از پژوهشگران از جمله گابریل آلموند و سیدنی وربا و همکارانشان بود. پژوهش هایی که هدف آن گشودن سطح جدیدی از تحلیل در مطالعه رفتار سیاسی انسان در مناسبات سیاسی و اجتماعی ، از طریق توجه به نگرش ها ، باورها و معتقدات سیاسی و تاثیرات آن در رفتار سیاسی بود - قیصری و شکوری،. - 30 :1381
به دنبال فتح ریاض توسط فهد عبد العزیز در 1902 و فتح کامل شبه جزیره عربستان در 1932 توسط خاندان آل سعود، یک رژیم سیاسی مبتنی بر نظام پادشاهی در قالب قبیله ای و تاکید بر اصول وهابیت در سرزمین حجاز استقرار یافت. این رژیم سیاسی که در چارچوب نظام های استبدادی قبیله ای سلسله مراتبی طبقه بندی می شود، همواره فاقد مسائلی مانند مشارکت سیاسی، نهادهای مدنی و احزاب واقعی و چالشگر بوده است.
بدون شک ساختار قبیله ای و عشیره ای در شبه جزیره عربستان بر روابط میان مردم و حاکمان تاثیرگذار بوده است؛ در طول تاریخ، اغلب حکومت هایی که در شبه جزیره عربستان بر سر کار آمده اند، ارتباط حاکم با مردم را همچون رابطه ارباب و رعیتی - حامی و پیرویی - تعریف کرده و به خاطر استمرار قدرت و حفظ خویش کمترین حق را برای شهروندان - رعیت ها - قائل نبودند. در چنین ساختار قبیله ای مردم هیچ حق انتخاب و مشارکت در فرایندهای سیاسی یا حتی حق اعتراض برای خود قائل نیستند و فقط افراد و گروه های محدودی امکان دستیابی به قدرت را دارند. این نوع فرهنگ سیاسی براساس تقسیم بندی آلموند و همکارانش، فرهنگ سیاسی محدود نامیده می شود.
می توان گفت که تا دهه 1970 در عربستان سعودی فرهنگ سیاسی محدود، اکثریت و غالب بوده است ولی با تحولاتی که در دهه 1970 روی داد جامعه عربستان به سمت فرهنگ سیاسی تبعی رفت. در این دوره به خاطر افزایش بی سابقه قیمت نفت، دولت تغییرات اساسی را در نظام اقتصادی و اجتماعی عربستان ایجاد کرد. این تغییرات باعث مصرفی و تجملی شدن جامعه و افزایش رفاه ، تحصیلات عالی و اعزام دانشجویان به خارج شد که این گونه مسائل در نهایت باعث افزایش آگاهی مردم و افزایش طبقه متوسط جدید شد. در نتیجه این گونه تحولات مردم عربستان با حقوق خود و مسائل سیاسی آشنا شدند ونسبت به جایگاه حکومت و تصمیماتش شناخت پیدا کردند و صاحب نگرش شدند و حتی اعتراضات محدودی هم انجام می دادند ولی به خاطر نبود نهادهای مدنی مستقل و قدرتمند چالشگر، خواسته ها و تقاضاها تجمیع نمی شد وهیچگاه بر تصمیمات حکومت تاثیرگذار نبودند و فرهنگ سیاسی مردم عربستان در حد فرهنگ سیاسی تبعی باقی ماند.
در این نوشتار نگارنده با توجه به اینکه تا امروز پژوهش های مناسبی در مورد فرهنگ سیاسی مردم عربستان، در ایران انجام نشده است، بر آن است که تأثیر تحولات منطقه ای را بر فرهنگ سیاسی مردم عربستان سعودی با استفاده از الگوی آلموند و همکارانش بررسی کند. فرضیه پژوهش حاضر این است که تحولاتی که در دهه های 1970و 1990در منطقه روی داد باعث تغییر سریع قیمت نفت شد که به خاطر رانتیر بودن دولت عربستان تغییرات وسیع اقتصادی و اجتماعی را در پی داشت و در نهایت موجب تغییر فرهنگ سیاسی مردم عربستان از سطح محدود به تبعی شده است.
تحول منطقه ای دیگری که در این پژوهش تاثیرش بر فرهنگ سیاسی مردم عربستان بررسی می شود حوادث 11 سپتامبر و تهاجم آمریکا و متحدانش به عراق در سال 2003 می باشد که فرضیه نگارنده این می باشد که در نتیجه این حوادث دولت عربستان به خاطر فشارهای دولت آمریکا و سازمان های حقوق بشر مجبور شد فضای سیاسی و اجتماعی کشورش را باز کند و به گروه های مدنی، منتقدان حکومت، اقلیت های مذهبی - شیعیان - و زنان آزادی های محدودی بدهد و به حقوق آنها تا حدودی احترام بگذارد که این تغییرات و اصلاحات تدریجی شروعی برای مشارکتی شدن فرهنگ سیاسی مردم عربستان بود ولی به خاطر رانتیر بودن دولت عربستان و کارویژه ها و منافع خاص آن در حفظ وضع موجود، و به علت فرهنگ قبیله ای محافظه کار و وهابی مردم این کشور تا به امروز نتوانستند به سمت فرهنگ سیاسی مشارکتی ارتقاء یابند.
مبانی نظری
در بخش نخست، تعاریف و انواع فرهنگ سیاسی و الگوی آلموند و همکارانش در مورد فرهنگ سیاسی بررسی می شود؛ در بخش دوم به تعریف دولت رانتیر پیامدهایش پرداخته می شود، باید به این مسئله توجه شود که در این نوشتار رانتیر بودن دولت عربستان مفروض است و نگارنده قصد اثبات آن را ندارد و این بخش برای ایضاح بیشتر مفهوم دولت رانتیر و پیامدهایش آورده شده است.
الف - فرهنگ سیاسی
پیدایش مفهوم فرهنگ سیاسی، در ادبیات علوم سیاسی واجتماعی، مرهون پژوهش های رفتارگرایانه برخی از پژوهشگران از جمله گابریل آلموند و سیدنی وربا و همکارانشان بود. پژوهش هایی که هدف آن گشودن سطح جدیدی از تحلیل در مطالعه رفتار سیاسی انسان در مناسبات سیاسی و اجتماعی ، از طریق توجه به نگرش ها ، باورها و معتقدات سیاسی و تاثیرات آن در رفتار سیاسی بود - قیصری و شکوری،. - 30 :1381 در واقع فرهنگ سیاسی یک اصطلاح جدید است که به دنبال روشن تر کردن و نظام یافته تر کردن بخش زیادی از دانسته ها در باب مفاهیمی مانند روح و خلق و خوی ملی، ایدئولوژی سیاسی، روان شناسی سیاسی ملت ها و ارزش های بنیادین مردم است - پای، . - 40 :1370 این اصطلاح را اولین بار دو سیاست شناس آمریکایی به نام های گابریل آلموند و سیدنی وربا با تدوین نظریه ی فرهنگ سیاسی براساس داده های مقطعی ملی و تجربی از قلمرو برداشت های ادبی به قلمرو فرضیه های قابل آزمایش انتقال دادند - اینگلهارت،. - 18 :1373
در مجموعه می توان گفت اصطلاح فرهنگ سیاسی به صورت گسترده ای به تمام ابعاد فرهنگ عمومی جامعه، که به نحوی به فرایندها و نهادهای سیاسی مربوط می شود،اشاره دارد. در واقع فرهنگ سیاسی مجموعه ای است از نگرش ها، ایدئولوژی ها، سنت ها، آداب و رسوم، باورها و اسطوره ها که بر زندگی سیاسی تاثیر میگذارند - عالم،. - 113 :1385
گابریل آلموند و سیدنی وربا انواع فرهنگ سیاسی را بر اساس دو محور مشخص می سازند: یکی بر اساس محور نوع جهت گیری های فردی نسبت به نظام سیاسی - بشیریه،333 :1385 و - 334 که عبارتند از :
-1 نگرش های شناختی: به کمیت و کیفیت دانسته های فرد از نظام سیاسی و پیرامون آن نظیر نهادهای سیاسی اداره کننده ی کشور، طرز کار این نهادها و اداره کنندگان این نهادها اشاره دارد.
-2 نگرش های احساسی: به درجه ی درک روانشناختی افراد نسبت به نظام سیاسی و همچنین به تعهد فرد نسبت به نظام سیاسی ارتباط می یابد.
-3 نگرش های ارزشی: به نظام ارزشی شخص بازمی گردد - شریف،11 :1380 و. - 12
دوم بر اساس محور موضوع جهت گیری ها که عبارتند از: سه سطح سیستم، فرایند و سیاستگذاری، که در این نوشتار از این الگو برای بررسی تاثیر دولت رانتیر بر فرهنگ سیاسی مردم عربستان سعودی استفاده خواهد شد.
الف - سطح سیستم: به دیدگاه شهروندان و رهبران در مورد ارزش ها و سازمان های قوام بخش نظام سیاسی می پردازد و نحوه انتخاب رهبران بررسی می شود - آلموند و همکاران،. - 72 :1381 مهمترین موضوعی که در این سطح بررسی می شود مبنا و نوع مشروعیت نظام و رهبران آن است که از کدام نوع مشروعیت برخوردارند؛ موضوع دیگر که در این سطح بررسی می شود مبنای اطاعت مردم از نظام سیاسی است؛ موضوع سومی که در این سطح بررسی می شود، مهمترین ارزش های سیاسی و اجتماعی جامعه و نظام سیاسی است که بخشی از فرهنگ سیاسی را تشکیل می دهد و به رفتارهای شهروندان جهت و معنا می بخشد.
ب - سطح فرایند: نهادهای مشارکتی و کیفیت مشارکت سیاسی از حیث فعالانه و منفعلانه بودن آن مطرح است - سردارآبادی، . - 158 :1380