بخشی از مقاله

چکیده :

امروزه نقش و اهمیت انرژي و تاثیر آن در اقتصاد بر کسی پوشیده نیست و انرژي به یکی از عوامل مهم در فرآیند رشد و توسعه تبدیل گشته است، لذا شناخت عوامل موثر بر مصرف و تقاضاي انرژي امري اجتناب تاپذیر است و هر گونه تصمیمگیري در مورد برنامهریزي اقتصادي، مستلزم آگاهی یافتن از وضعیت موجود میباشد. براي تحقق این امر استفاده از نظریههاي اقتصادي ضرورت دارد، نخستین قدم در تحلیل کمی رفتار هر نظام اقتصادي، تدوین یک الگوي نظري است که خصوصیات نظام مورد نظر را در قالب معادلات ریاضی عرضه نماید. لذا هدف از این مطالعه تخمین تقاضاي برق در بخشهاي خانگی، صنعتی و عمومی در ایران با روش پانل دیتا جهصهخ ئکغهبض در طی دوره1350-80 میباشد. متغیرهاي بکار رفته در این مطالعه عبارتنداز: مصرف کل برق در هر بخش، تولید ناخالص داخلی، قیمت برق، قیمت گاز و و جمعیت میباشد و متغیرها به صورت واقعی - به قیمت ثابت سال - 1376 در مدل بکار میروند.

مقدمه

مطابق ادبیات اقتصادي محور اصلی فرآیند توسعه اقتصادي، رشد تولید ناخالص داخلی میباشد و برنامهریزي با جهتگیري توسعه اقتصادي با این هدف صورت میگردد که امکانات و منابع ملی در جهت رشد هر چه بیشتر تولید کالاها و خدمات مورد نیاز فراهم گردد. انرژي بعنوان یکی از عوامل مهم در فرآیند تولید، همواره جایگاه ویژه اي در اقتصاد جهانی داشته است. بخصوص پس از وقوع شوكهاي نفتی دهه هفتاد که منجر به رکود اقتصادي در دنیاي غرب گردید و توجه به انرژي بعنوان یک عامل مهم در تولید معطوف شد که دردهه هشتاد شناسائی عوامل مهم و موثر بر تقاضاي انرژي مورد توجه همگان واقع شد.

امروزه رشد و توسعه اقتصادي با کاربرد انرژي بخصوص، کاربرد برق همراه است. واضح است که مبحث برق در طی دهههاي گذشته مورد مطالعه فراوان بودهاست و با ابداع روشهاي اقتصادسنجی بر اهمیت آن افزوده شدهاست. بطوریکه متخصصین اقتصادسنجی نسبت به تعیین رابطه تقاضاي برق با سایر متغیرهاي اقتصادي در جوامع مختلف اقدام نمودهاند. مصرف برق ایران در طول سالهاي گذشته سیري افزایشی داشته است.

بررسی سیر مصرف برق نشانگر آن است که رشد سریع اقتصادي و صنعتی کشور، احداث کارخانه ها و صنایع مختلف و گسترش استفاده از لوازم برقی باعث ازدیاد مصرف برق گردیده است. در طی دوره زمانی 1350 تا 1380 مصرف کل برق از 4519 میلیون کیلو وات ساعت به 97171 میلیون کیلو وات ساعت افزایش یافته است. بخشهاي خانگی، عمومی و تجاري، صنعتی و کشاورزي عمدهترین مصرف کنندگان نهایی برق میباشند.

بخش خانگی بزرگترین مصرف کننده برق در ایران میباشد بطوري که سهم این بخش از مصرف برق از 21/7 درصد در 1350 به 33 درصد در 1380 افزایش یافته است، - البته لازم به ذکر است از سال 1361 به بعد بخش خانگی بزرگترین مصرف کننده نهائی برق بوده است - . سهم مصرف بخشهاي عمومی و تجاري از انرژي الکتریکی از 22/8 درصد در سال 1350 به 18/9 درصد کاهش یافته است. مصرف انرژي در بخش صنعت از 2035 میلیون کیلو وات ساعت در سال 1350 به 30550/2 میلیون کیلو وات ساعت افزایش یافته است و همچنین سهم آن از کل مصرف انرژي از 45 درصد در سال 1350به 31 درصد در سال 1380 کاهش یافته است.

مصرف بخش کشاورزي از 121 میلیون کیلو وات ساعت در 1350 به 11079 میلیون کیلو وات ساعت افزایش یافته است. مصرف انرژي در بخش عمومی از 1029 میلیون کیلو وات ساعت در سال 1350 به 11951 میلیون کیلو وات ساعت افزایش یافته است. در این مطالعه با در نظر گرفتن رابطه بلند مدت مصرف برق و با استفاده از روشهاي پانل دیتا تابع تقاضاي برق در طی دوره 1350-1380  در بخشهاي خانگی، صنعتی و عمومی تخمین زده میشود. بخشهاي بعدي این مقاله شامل اهمیت موضوع، مروري بر کارهاي انجام شده، شرح مدل، ساختار الگو، نتایج تجربی و نتیجهگیري میباشد.

اهمیت موضوع

امروزه تاثیر و اهمیت و نقش انرژي در اقتصاد ما بر کسی پوشیده نیست و نیاز بخشهاي مختلف اقتصادي کشور به انرژي، واقعیتی است که مورد توجه همگان و برنامهریزان میباشد. تحقق توسعه اقتصادي، در گرو آن است که تولید و بهره برداري از انرژي همراه با سایر نهاده ها نظیر تکنولوژي، منابع انسانی، مواداولیه، منابع مالی و ... بطور هماهنگی و همساز برنامه ریزي شود.  درتدوین سیاستهاي انرژي توجه به پیوستگی متقابل توسعه بخشهاي تولیدي، زیربنایی و اجتماعی با مصرف بهینه انرژي ضرورت تام دارد.

 لذا با توجه به اهمیت ویژه انرژي اقتصاد کشور، برنامه ریزي انرژي به عنوان بخش مهمی از برنامه هاي اقتصادي از ضرورتهاي توسعه اقتصادي است. بدین ترتیب، بررسی عوامل موثر بر تقاضاي انرژي براي مدیریت انرژي کشور به منظور برنامه ریزي دقیق مصرف انرژي ضروري است. مروري بر مطالعات انجام شده: مطالعات زیادي در زمینه تقاضاي برق صورت گرفته است ولی ما سعی داریم در این قسمت به مواردي چند که شباهت بیشتري با این مطالعه دارند بپردازیم.

رایز و ویت - 1 - 2001 تقاضاي برق خانگی را در ایالت کالیفرنیاي امریکا با توجه ویژه به جدول تعرفه برق و با استفاده از برآوردگر ققن برآورد نمودند در این مطالعه تقاضاي برق تابعی از درآمد، قیمت برق، درجه گرمی و سردي هوا و تعداد خانوارها بوده است، نتایج آنان نشان می دهد که کشش قیمتی و درآمدي تقاضاي برق به ترتیب برابر -0/39 و صفر بودهاست در قسمت دوم این مطالعه خانوارها را به چهار گروه درآمدي تقسیم شدهاند که نتایج تغییر چندانی نکردهاست. مطالعه دیگري توسط سیلک و جوتز - 2 - 1997 با استفاده از روش همگرائی و مدل سازي تصحیح خطاي برداري به تقاضاي برق خانگی در امریکا پرداخته است.

انگ، گو و لیو 4 - 1992 - با استفاده از دادههاي مقطعی به تخمین تقاضاي سرانه برق خانگی د ر سنگاپور اقدام تمودهاند و مصرف سرانه برق خانگی در این مطالعه تابعی از تولید ناخالص داخلی سرانه، قیمت واقعی برق، متوسط درجه حرارت، مصرف سرانه برق خانگی با یک مرتبه تاخیر و متغیرهاي دامی مناسب بوده است. مطالعه دیگري توسط هوتاکر، ورلجر و شیهان - 5 - 1974 براي تخمین تقاضاي پویاي برق در امریکا به پانل دیتا در طی دوره زمانی 1960-71 و 48 ایالت صورت گرفته است که در این مطالعه نیز تقاضاي برق خانگی تابعی از درآمد و مصرف برق با یک دوره تاخیر میباشد.

مدل تقاضاي برق:

تقاضا براي کالا یا خدمات به نحوي مفهوم مبادله را بیان میکند، یعنی وقتی که مصرف کننده تقاضا میکند به این نکته آگاهی دارد که باید بین او و عرضه کننده مبادله صورت گیرد و آنچه مبادله میشود پول در برابر کالا یا خدمت است. از آنجا که پول وسیلهاي براي سنجش ارزش اقتصادي کالا یا خدمات است، لذا مصرف کنندگان براي شرکت در مبادله بین پول و کالا - خدمت - مورد تقاضاي خود به ارزشی که میزان پول مورد مبادله در برابر کالا یا خدمات را تعیین می کند واکنش نشان میدهد. این ارزش همان عامل قیمت است و به نحوي براي عرضه کننده نیز که طرف دیگر معامله است مورد توجه قرار می گیرد. در حقیقت اگر بین متقاضی وعرضه کننده توافق صورت گیرد، عنصر واحدي آنها را به هم مرتبط میسازد. بطور کلی تقاضا عبارت است از : رابطه معکوس بین قیمت و مقدار، یعنی با افزایش قیمت، تقاضا کاهش مییابد.

لازم به ذکر است که متغیرها به صورت واقعی - به قیمت ثابت - 1376 در مدل بکار میروند. با توجه به موارد ذکر شده در قبل میتوان گفت:

-1 با فرض ثابت بودن سایر شرایط رشد جمعیت تقاضا براي برق را افزایش می دهد.

-2 معمولا رشد اقتصادي موجب افزایش در فعالیتهایی میشود که مصرف برق دارند، البته این امر الزاماً به معنی افزایش تقاضاي برق نیست زیرا ممکن است کارایی برق در همان زمان افزایش یابد.

-3 تقاضاي برق تابع تغییرات ساختاري در اقتصاد است و بخشهاي مختلف اقتصادي وابستگیهاي متفاوتی به برق دارند، همچنین انتخاب تکنولوژي و کارایی انرژي تقاضاي برق را تحت تأثیر قرار میدهد.

-4 عرضه برق در کوتاه مدت با میزان در دسترس بودن منابع برق تعیین می شود.

-5 کششهاي بزرگتر قیمتی و درآمدي تغییرات بیشتري را در استفاده از برق باعث خواهند شد. لذا به طور خلاصه در مدلهاي تخمین تقاضاي برق حداقل یک پارامتر برون زا وجود خواهد داشت که در کنترل محقق و مدل نمی باشند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید